رمز موفقیت داستانهای تاریخی/ عاشورا؛ پیامی انسانی و جهانی است
نویسنده کتاب «بچههای فرات» معتقد است، دور شدن از کلیشهها و پرداختن به موضوعات و مضامین جدید، رمز موفقیت آثاری است که در حوزه تاریخ اسلام نوشته میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات عاشورایی طی دهههای اخیر بیش و پیش از دیگر گونههای ادبیات آیینی فرصت بالندگی و رشد داشته است؛ ادبیاتی که در آن خیر و شر در معرکهای با الهام از قیام اباعبدالله الحسین(ع) به پیکار میپردازند. در حوزه کتاب کودک و نوجوان نیز عمده آثاری که در حوزه ادبیات آیینی منتشر میشود، الهامگرفته از واقعه عاشورا و شخصیتهای حاضر در این میدان است. تنوع موضوعی و مضمونپردازیهای متعدد، بیانگر آن است که ادبیات عاشورایی با چند گام جلوتر از دیگر گونههای ادبیات آیینی، در حال حرکت است.
کتاب «بچههای فرات» از جمله این آثار است که بهتازگی توسط انتشارات جمکران روانه بازار نشر شده است. لیلا قربانی، نویسنده جوان این اثر، داستان زندگی سه دوست با نامهای سعد، علی و مالک را روایت میکند که در سال 61 هجری در کوفه زندگی میکنند و حالا با شنیدن حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، در یک دوراهی مهم قرار میگیرند؛ لحظه تصمیمگیری برای تغییر سرنوشت هر یک از آنها رقم فرارسیده است.
نویسنده کتاب «بچههای فرات» در واقع با نقب زدن به تاریخ، ضمن آگاهیبخشی به مخاطب نوجوان خود در این زمینه، داستان خود را با روایتی شیرین نقل میکند. کتاب طی ماههای اخیر با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده و اخیراً نیز به زبان انگلیسی ترجمه شده است. قربانی به همین مناسبت در گفتوگویی به چگونگی نگارش این اثر پرداخت که در ادامه میخوانید:
*خانم قربانی، از چه زمانی شروع به نوشتن کردید و چه مدت است که در این حرفه فعالیت میکنید؟
من از دوران کودکی که یادم هست پدرم کتاب داستانهای جالبی برایم میخرید؛ کتابهایی مانند «دخترک کبریت فروش»، «لباس جدید پادشاه»، «شنل قرمزی»، «جوجه شجاع»و مادرم نیز برایمان داستانها و اشعار ترکی میخواند و همین باعث علاقه من به ادبیات و نوشتن شد. تقریباً میتوانم بگویم این استعداد را مدیون والدینم هستم. از وقتی توانستم بنویسم، در قالب انشا شروع به نوشتن کردم و رفته رفته این استعداد را با مهارت و تکنیکها ادغام کردم.
*کتاب «بچههای فرات» با استقبال خوبی همراه بود و اخیراً نیز به زبان لاتین ترجمه شد. کمی درباره این اثر توضیح دهید. الهامبخش شما برای نوشتن این کتاب چه بوده است؟
تاریخ؛ ما هر تابستان به شهرستان تکاب آذربایجان غربی که منزل مادربزرگم آنجاست، سفر میکردیم و به قلعه تاریخی تخت سلیمان که آثاری از دورههای ساسانیان و مخصوصاً ایلخانیان دارد، میرفتیم. همین باعث نزدیکی و علاقه من به تاریخ شد و رشته دانشگاهی هم تاریخ انتخاب کردم. در واقع علاقه زیاد من به تاریخ باعث شد این کتاب را بنویسم.
*نوشتن درباره اهل بیت(ع) و نگاه به تاریخ اسلام را گاه به راه رفتن بر لبه تیغ توصیف میکنند که سختیهای خاص خود را برای نویسنده دارد. برای شما در نوشتن کتاب «بچههای فرات» چه دشواریهایی وجود داشت؟
این کار تاریخی است و سختترین کار انتخاب یک گزاره و روایت معتبر از دل تاریخ است. میخواستم درباره واقعه عاشورا داستانی برای نوجوانان روایت کنم. برای من مهم بود که بتوانم با قوه تخیل خودم و روایت داستان، این سند تاریخی را بازگو کنم.
*کدام صحنه کتاب بیش از دیگر بخشها برای شما متأثرکننده و در واقع نوشتن آن سخت بود؟
آن زمانی که سعد و پدرش برای دیدن عمربن سعد به دشت نینوا میروند. در آنجا سخنان امام حسین علیه السلام را که در منابع معتبر موجود است، باید میآوردم. اینکه امام(ع) به دعوت مردم برای مبارزه در برابر ظلم و ستم و همچنین تجملپرستی و غارت بیتالمال توسط حکومت بنیامیه و شخص یزید قیام کرده بود و حالا در محاصره بود و میخواست برگردد، اما حکومت میدانست که باید مهمترین مخالفش را سرکوب کند.
از نظر من این بزرگترین و مهمترین پیام عاشوراست. تداعیکننده همان سخن امام حسین علیه السلام که میفرمایند: «اگر دین ندارید، آزاده باشید»؛ از همین رو واقعه عاشورا منحصر به قالب دین و مذهب نیست. پیامی فرا دینی و انسانی دارد. آن هم عدم سکوت در برابر ظلم و ستم است. این قسمت سختترین قسمت بود.
* برای نوشتن این کتاب چه مدت تحقیق انجام دادید و از چه منابعی بهره بردید؟
من تحقیقات مفصلی در این برهه زمانی که قرن اول ظهور اسلام و در واقع صدر اسلام هست، انجام دادم. مهمترین منابع را که جزو کتابهای معتبر و مرجع محسوب میشوند و درباره واقعه متقدمتر بودند مانند «تاریخ طبری» را استفاده کردم.
* فکر میکنید چه عواملی داستان شما را به یک داستان خوب تبدیل کرده است؟
در داستانگویی علاوه بر اینکه نیاز به استعداد است، تمرین نیز تأثیر زیادی دارد. من در قالب فیلمنامهنویسی کار کرده بودم و به جزءجزء ساختار یک داستان خوب و عناصر آن اشراف داشتم. میدانستم که نباید هیچ حادثهای بیدلیل باشد و هیچ شخصیتی در داستان نقش بیهوده داشته باشد. سعی کردم از بهاصطلاح رودهدرازی پرهیز کنم و یک داستان با ساختار محکم ارائه بدهم. از مستقیمگویی ظاهر شخصیتها و اخلاق و صفات آنها پرهیز و سعی کردم در دل داستان آنها را معرفی کنم؛ دلرحمی و سادگی مالک. مهربانی و وفاداری علی و خودبرتربینی و غرور کاذب و حسادت و تردید در سعد ... .
فضاسازی انجام دادم و سعی کردم از کلیشهها مثل نی زدن چوپان فرار کرده و طبق جغرافیای داستان از ساز دستساز استفاده کنم. این موارد بود که در نقد و نظرات خود نوجوانها هم بازگو میشد و داستان را تا حد زیادی موفق کرده بود.
*چرا نوشتن برای گروه سنی نوجوان را انتخاب کردید؟ نوشتن برای این گروه سنی چه ویژگیهایی دارد؟
من در دوران کودکی و نوجوانی در مراسم تعزیهخوانی که نمایشی درباره چگونگی جنگ در کربلا بود، زیاد شرکت میکردم. اما همه دیالوگها برای بزرگسال بود و واقعاً هیچ نمایشی از این واقعه برای سن ما وجود نداشت. در باقی موارد و موضوعات دیگر هم این مشکل وجود داشت. وقتی در دانشگاه درباره این واقعه تحقیق میکردم، به ذهنم رسید که میتوانم یک داستان جالب حماسی و هیجانانگیز از این واقعه روایت کنم؛ بدون اینکه تحریفی در واقعه و سند تاریخی داشته باشم.
با توجه به مهمترین پیام عاشورا که پیامی جهانی و حماسی است، میطلبد نسلی که شخصیتش در حال شکلگیری است با آن آشنا شود؛ و این هم دلیل دوم من برای نوشتن کار کودک و نوجوان است. دلیل سوم علاقه من به کودکان و نوجوانان است. آنها اگر با روحیه مبارزه با ظلم و ستم و پرهیز از تجملپرستی و غارت تربیت شوند، میتوانند کلیدی باشند برای قفلهای سربسته دنیای ظلم سرمایهداری.
*چه توصیهای دارید برای نویسندگان جوانی که علاقهمند به نوشتن برای اهل بیت(ع) هستند؟
توصیه که نه اما پیشنهاد میکنم مخاطب خود را خوب بشناسند و از منحصر کردن اهلبیت(ع) به گزارههایی همچون دعا و حاجت، شفا و ... دوری کنند تا بتوانند بُعد انسانی، علمی، مدنی و در یک کلام جهانی آنها را در نظر بگیرند؛ چون مخاطب امروز باهوش است و از اینکه وقتش را صرف مطالعه داستانهای کلیشهای کند، خرسند نمیشود.
*برنامه بعدی شما در این راستا چیست؟
من کارهای تاریخی دیگری هم با موضوعات متفاوت تاریخی دارم. یکی از آنها باز هم درباره واقعه عاشوراست. متأسفانه نویسندگی در ایران شغل دوم ماست و ما برای گذران زندگی مجبور به فعالیت در شغل دیگری هستیم و این باعث میشود نتوانیم آن طور که باید برای نوشتن ایدههای بیشمار و جالبمان وقت بگذاریم ... اما فکر میکنم و امیدوارم که اوضاع ایران از لحاظ اقتصادی خوب شود و ما هم قلممان را پویاتر کنیم و کارهای به مراتب بهتری را بنویسیم.
انتهای پیام/