راه همیشه هموار کربلا/به تو مدیونم امام حسین
در مسیر زیارت کربلا که قرار بگیری دیگر راه رفتن دست خودت نیست، جاذبه عشق است که تو را به سمت حرم عشق ( حضرت سیدالشهداء) میکشاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، پای در مسیر عاشقی میگذارند؛ گرمای سوزان و پاهای تاول زده هم ذرهای از اشتیاقشان به وصال یار کم نمیکند، بالاخره دو سال چشم انتظار این لحظهها بودهاند. دو سال چشم دوختند به نقشههایی که مدام از قرمز به نارنجی و زرد و آبی تغییر جهت دادهاند.
هیچگاه اینقدر رنگها در نظر ایرانیها مهم نبوده، اما این بار فرق میکند، نام حسین (ع) معجزه میکند و آدمی را از تصمیم و درنگ بی اختیار میکند. نام حسین (ع) دل را روانه صحرای محشر میکند همانجا که ندای هل ناصر من ینصرنی پس از هزار و 444 سال هنوز به گوش میرسد.
سال 1401، پایان دو سال چشم انتظاری خیل عاشقانی بود که بی صبرانه منتظر گام نهادن در مسیر گودی قتله گاه هستند. بالاخره شرایط سفر مهیا و بساط آن فراهم میشود.
عشق و ارادت به امام حسین (ع) به قدری عمیق است که کوچک و بزرگ و حد و مرز نمیشناسد و عاشقان در هر سن و با هر جنسیتی از عمق روح و جانشان برای زیارت سالار شهیدان قدم بر میدارند.
آری مرزها هیچ گاه این همه جمعیت پشت دربهایشان به خود ندیدهاند. با پایان یافتن بررسی پاسپورتها و مدارک تازه ابتدای کار است و پا به دیار عاشقی می گذارند. سلامی بلند سر میدهند و کوله را محکمتر روی شانهها جابجا میکنند و قدمها استوار برداشته میشود.
صدای نوحه از هر موکب و عمودی دل را مصممتر میکند که سریعتر گام برداشته شود تا گنبدنما تقدیم کنند.
حال و هوای عجیبی است اینجا همه چیز از عشق به سید الشهدا ثمر میگیرد. خدمترسانی در وعدهگاه عشق را میتوان به وضوح دید. از آغاز راهپیمایی عظیم اربعین عدهای بیوقفه و عمود به عمود به هر زائری خدمت ارائه میکنند. یکی بین زائران غذای نذری توزیع میکند و دیگری با دادن بطری آب خنک لب تشنه زائران را سیراب میکند.
میگویند، خدمت به زائران آقا اباعبدالله الحسین و حضرت عباس (ع) ثواب زیادی دارد و در پاک شدن گناهانشان، و شفاعت توسط اهل بیت (ع) تاثیری به سزا...
دستههای مختلفی از ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت و با سبکها و روشهای مختلف در مسیر نجف به کربلا با شور و حزن ویژهای به عزاداری میپردازند. آنقدر جمعیت بیشمار است و حال و هوای معنوی دارد که گرمای هوا، نه ملال آور میشود و نه نفس گیر! شور و شوق میآفریند و هیچ حس غریبی به تو دست نمیدهد. در دل شب امنیت را میشود احساس کرد، باید در این سرزمین که قطعهای از بهشت است قدم برداری تا این لحظات ناب را تجربه کنی.
بالاخره رنج فراق پس از 11 سال دلتنگی به پایان میرسد و این نخستین تجربه پیادهروی با شکوه اربعین حسینی است که از نزدیک شاهد حضور میلیونها زائر از کشورهای مختلف هستم و به وضوح میتوان امنیت در مسیرهای منتهی به نجف اشرف و کربلای معلی را دید، این نشان از اتحاد شیعیان و دوستداران اهل بیت کشور عراق است.
عمودها یکی به یکی طی میشوند، اشکها امان نمیدهند، یارای تماشای این همه صلح و صدق و صفا در مسیر را ندارند. عاشقان سیدالشهداء از هر گوشه و کنار آماده خدمت رسانی هستند، با آب سرد و غذایی گرم خستگی مسیر را تن آدم بدر میکنند.
اینجا آخر خط است؛ بینالحرمین!
گنبدهای بینالحرمین از دور خودنمایی میکند، جمعیت زیادی در حرکت هستند و مشتاق هستی تا هرچه زودتر به بینالحرمین برسی. وارد میشوی و نظارهگر گنبدهای حرمین؛ این شعر را زیر لب زمزمه میکنی " به تو مدیونم حسین ... توی بی سرپناهی؛ به تو پناه نبرم چه کنم؟ آقا از رو سیاهی؛ به تو پناه نبرم چه کنم… در دلواپسی هام، تو را صدا نکنم چه کنم! میان بی کسی هام؛ تو رو صدا نکنم چه کنم…"
عاشقان از شوق اختیار تصمیم را از دست میدهند، اما از برادر اذن میگیرند و خدمت حضرت سیدالشهدا میروند.
سلام آقا! سلام آقا و همه چیزهایی که خود میدانی ... سلام آقا و خودت میدانی و همه آنهایی که تا لحظه آخر پیامشان رو صفحه گوشی حک شده. سلام آقا خود میدانی و همه آنهایی که به سرعت تصویرشان از ذهن میگذرد...
خودت میدانی و همه آنهایی که نشد بیایند، اما گفتند سلام ما را برسانید...
به یاد گناهانت میافتی که حق نداری به کسی بگویی و فقط به خدا میگویی ...
سجده شکر بجا میآورم ... با چشمانی اشکآلود حاجاتم را در دلم زمزمه میکنم، صدای زائری به گوش میرسد که از زائران میخواهد برای سلامتی امام زمان (عج) دعاکنند ... دلت نمیآید در این ازدحام جمعیت از ضریح جدا شوی، اما احساس میکنی دیگران هم میخواهند از زیارت بهرهمند شوند. دست بر سینه میگذاری و با گامهای آهسته از صحن حرم خارج میشوی. احساس عجیبی و حال و هوای خاصی تو را فرا میگیرد ...
مریم رضایی
انتهای پیام/422/ن