بررسی ابعاد یک جنایت تاریخی؛ توطئه ترور تا عهدنامه‌ای برای قتل وصی پیامبر(ص)

حل ابهامات موجود درباره نوع رحلت یا شهادت پیامبر(ص) نکات مهمی را در تاریخ صدر اسلام کشف خواهد کرد و ضمن پرده برداشتن از یک جنایت تاریخی، چهره نفاق عده‌ای را به طور واضح نمایان می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حل ابهامات موجود درباره نوع رحلت یا شهادت پیامبر(ص) نکات مهمی را در تاریخ صدر اسلام کشف خواهد کرد و ضمن پرده برداشتن از یک جنایت تاریخی، چهره نفاق عده‌ای را به طور واضح نمایان می‌کند. در عین حال رد پاهای سقیفه را نیز باید در دوران حیات رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله جستجو کرد که منجر به شهادت حضرت و غصب خلافت از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شد.

خبرگزاری تسنیم در گفتگو با حجت الاسلام ادیب یزدی، پژوهشگر و کارشناس اسلامی، ضمن بررسی عوامل پرداخت کمرنگ به نوع وفات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، به ماجراهای توطئه قتل حضرت تا زمینه‌های غصب خلافت توسط دنیاپرستان پرداخته است.

ماجرای ترور پیامبر (ص)

در دوران زندگی پیامبر صلی‌الله علیه و آله، ظاهراً ماجرایی برای ترور حضرت طراحی شده بود. این رویداد به چه صورت بود؟

سال نهم هجری بعد از بازگشت از جنگ تبوک، تعدادی از افراد اقدام به ترور رسول خدا صلی الله علیه و آله کردند. ماجرای ترور در سوره توبه آیه 74 عنوان شده که آنها تصمیم به انجام کاری گرفتند که موفق نشدند. این ترور را همان پنج نفری برنامه‌ریزی کردند که برای جانشینی پیامبر برنامه‌ریزی کرده بودند. بعد از ماجرای چند نفر دیگر به آنها پیوستند و 14 نفر شدند. اسم این افراد در تاریخ آمده، ولی به صورت‌های مختلف.

آیا با مرور روایت‌ها و منابع تاریخی می‌توان به این اشخاص رسید که توطئه قتل رسول خدا صلی الله علیه و آله را داشتند؟

در بعضی از کتاب‌ها اسم‌هایی نوشته شده، اما بعدها گفته شد که قابل اعتماد نیست. وقتی جای پای این افراد را در ماجرای قتل پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌بینیم، مشخص است که چه‌بسا بعدها در مسئله جانشینی هم ردپایشان وجود داشته و برنامه‌ریزی دارند. در بعضی کتاب‌ها اسامی آمده، هر چند آن را غیرقابل اعتماد دانستند.

عهدنامه‌ای برای قتل جانشین پیامبر (ص)

این گروه 14 نفره وقتی بعد از ماجرای غدیر به مدینه برگشتند، 34 نفر شده و عهدنامه‌ای نوشتند. در جلد 28 بحارالانوار آمده که در عهدنامه نوشته بودند: «اگر کسی ادعا کرد که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله جانشینی وجود دارد، باید او را تکذیب کرد. اگر کسی ادعا کند بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فقط یک نفر هست که صلاحیت جانشینی ایشان را دارد، باید او را تکذیب کرد و اگر خود آن شخص ادعای جانشینی کرد، باید او را کشت.»

این عهدنامه را به ابوعبیدالله جراح دادند. او عهدنامه را به مکه فرستاد تا آن را در زیر دیوار خانه خدا پنهان کردند تا در دسترس کسی نباشد. بعدها عهدنامه کشف و افشا شد.

 

 

با این وجود چه شد با انتشار خبر رحلت پیامبر صلوات‌الله علیه، گروهی از انصار پیش از هر کاری، فوراً در سقیفه جمع شدند؟

بر این اساس با توجه به تمام رویداد‌هایی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله اتفاق افتاده بود، مردم چون بعد از رحلت حضرت شنیده بودند که تعدادی هستند که اولاً علیه آنها سوره تحریم نازل شده، ثانیاً قصد کشتن رسول خدا بعد از جنگ تبوک را داشته‌اند، وقتی صبح روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری اعلام شد که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله از دنیا رفته، ابتدا انصار در سقیفه جمع شدند. چون تمام رویدادهای قبلی توسط مهاجرین انجام شده بود. یعنی ماجرای ترور و حزب تشکیل دادن و ماجرای بعد از غدیر.

درواقع انصار ترس داشتند که اگر اقدامی انجام ندهند، مهاجرین حکومت را در دست می‌گیرند و اینها بی‌نصیب می‌مانند. پس از اول انصار اقدام کردند و در سقیفه جمع شدند.

یعنی جمع شدن در سقیفه و تصمیم‌گیری در مورد جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله را مهمتر از سراغ گرفتن از پیکر رسول خدا می‌دانستند؟

بله. آنها حتی به قصد تبرک هم سراغ پیکر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نرفتند. چون ماجرای سقیفه را مهمتر از کفن و دفن و تشییع جنازه رسول خدا می‌دانستند.

حضور کم مردم در زمان رحلت پیامبر (ص)

چرا وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند، اینقدر اطراف ایشان خالی از مردم بود؟ به هرحال تعداد محدودی افراد در سقیفه جمع شدند. بقیه کجا بودند؟

در آن زمان بیشتر جمعیت مدینه در سپاه اسامه در 45 کیلومتری شمال مدینه بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از ابتدای ماه صفر سپاهی را تشکیل دادند که به مرزهای شمالی عربستان برود و مقابل سپاه روم بایستد. فرماندهی سپاه را اسامه که جوان 18 ساله بود بر عهده داشت.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داده بودند که همه مردهای مدینه به جز امام علی علیه السلام، به این سپاه پیوسته و همراه اسامه باشند. همچنین فرموده بودند خدا لعنت کند کسی را که از سپاه اسامه خود را عقب بکشد. بنابراین در زمانی که آن حضرت رحلت کردند، نصف بیشتر مردهای مدینه در سپاه اسامه و بیرون از مدینه بودند. افرادی هم که در مدینه باقی ماندند، در سقیفه جمع شدند و مهاجرین هم به آنها پیوستند. به این ترتیب مدینه خالی از جمعیت شده بود.

در خانه پیامبر فقط پنج مرد بودند که غسل و تکفین رسول خدا صلی الله علیه و آله را انجام می‌دادند: امام علی علیه السلام، عباس عموی پیامبر، دو پسر عباس به نام فضل و قثم، و همچنین غلام آزاد شده پیامبر صلی الله علیه و آله. این پنج مرد در خانه حضرت بودند و کارهای مربوط به غسل و کفن ایشان را انجام می‌دادند و بقیه هم به سقیفه رفته بودند. تا حدود ظهر طول کشید و بالاخره نزدیک ظهر، ابوبکر به عنوان خلیفه انتخاب شد.

دلایل تأخیر در دفن پیکر مظهر رسول خدا (ص)

ظاهراً پیکر پیامبر صلی الله علیه و آله دو روز بعد از رحلت ایشان دفن شد. دلیل این موضوع چه بود؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام روز دوشنبه تا ظهر پیکر مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله را غسل داده و کفن کردند. آن روز و فردای آن روز هم تا شب پیکر ایشان را دفن نکردند تا افرادی که علاقه‌مند بودند، بیایند و بر پیکر حضرت نماز بخوانند.

گروهی که سقیفه را راه انداختند، بعد از انتخاب خلیفه تازه یاد حضرت افتادند و امام علی علیه السلام آنها را 10 نفر 10 نفر برده و به آنها یاد می‌داد که بر پیکر مطهر رسول خدا نماز بخوانند. بالاخره دو روز بعد از رحلت، پیکر مطهر را دفن کردند. در تاریخ نوشته شده رسول خدا صلی الله علیه و آله شبانه دفن شد و تشییع جنازه‌ای صورت نگرفت.

ماجرای جانشینی پیامبر (ص)

موضوع جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله نکته بسیار مهمی در تاریخ اسلام است. چرا با وجود تأکیدهای پیامبر، موضوع جانشینی بعد از ایشان بلاتکلیف مانده بود؟

یک نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن دقت شود؛ خدای متعال برای تمام انبیا، وصی معرفی کرده است. حتی برای حضرت آدم علیه السلام که آن زمان هنوز جمعیت مردم زیاد نبود. با این وجود، هابیل را وصی قرار داد و همین مسئله هم باعث حسادت قابیل شد. اما حضرت آدم می‌گوید من در انتخاب وصی دخالت ندارم و خداوند خودش هابیل را انتخاب کرده است. اگر این مطلب را قبول ندارید، هر کدام یک قربانی بیاورید. هابیل چاق‌ترین گوسفند خود را آورد اما قابیل ته‌مانده جو و گندم انبارش را برای قربانی در راه خدا حاضر کرد. در آن زمان طبق تصریح قرآن کریم، رسم بر این بود که قربانی را در جای بلندی گذاشته و اگر قربانی قبول می‌شد، آتشی آمده و قربانی را می‌برد. آتش هم قربانی هابیل را برد و قابیل همان زمان به هابیل گفت که تو را می‌کشم!

در زمان حضرت نوح علیه السلام، پسر ایشان به نام سام، وصی حضرت بود و در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت اسماعیل وصی بود. یوشع وصی حضرت موسی بود و شمعون وصی حضرت عیسی. در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم امام علی علیه السلام از جانب خداوند به عنوان وصی آن حضرت تعیین شده بود. درواقع همیشه خداوند وصی را انتخاب می‌کند.

 به همین دلیل از همان لحظات اول، بحث وصایت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اعلام شده است. امام علی علیه السلام در خطبه 234 نهج البلاغه فرمودند: شب اول بعثت من در کنار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بودم. دیدم جبرئیل علیه السلام نازل شد و به حضرت گفت که دستورات دین را بر مردم بخوان. بعد از این ماجرا صدای ناله‌ای را شنیدم ولی آن را نشناختم و از پیامبر پرسیدم. ایشان گفتند این ناله، ناله شیطان بود که به دلیل اعلام وصایت تو او به ناله افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمودند من هر چه می‌شنوم، تو هم می‌شنوی و من هر چه می‌بینم، تو هم می‌بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی و وزیر من و جانشین من هستی.

اینجا اولین باری است که ماجرای وصایت امام علی علیه السلام اعلام می‌شود. یعنی همان زمان که نبوت تعیین شد، ولایت هم تثبیت شد. اما به مردم سه سال بعد، در یوم‌الدار اعلام شد. در حالی که امام علی علیه السلام 13 ساله بود و هنوز ماجرای نبوت تثبیت نشده بود.

عدم پذیرش عمومی، عامل غصب خلافت شد

بنابراین مشخص می‌شود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از همان ابتدا ماجرای وصایت و ولایت امام علی علیه السلام را عنوان فرمود. اما چرا مردم بعد از حضرت اینقدر پراکنده شدند؟

در مکه قبیله‌ای عنوان کردند که اگر این مرد (پیامبر) در قبیله ما بود ما با کمک تیزهوشی و درایت او دنیا را تحت تسلط می‌گرفتیم. رئیس قبیله آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت اگر قبیله ما به تو ایمان بیاورد، قول می‌دهی امر تو در دست ما باشد؟ آن حضرت فرمودند امر در دست من نیست و اختیار جانشین بر عهده من نیست. آن قبیله گفتند ما بیاییم کنار تو با همه عرب بجنگیم، بعد هم تو کار را به دست دیگری بدهی؟!

به همین دلیل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در تمام دوران زندگی خود به فضایل امام علی علیه السلام اشاره می‌کند؛ به علم، قدرت قضاوت، درایت، شجاعت، عبودیت و عدالت امام علی علیه السلام اشاره کرده و به مردم نشان می‌دهند تا بفهمانند که صالح‌ترین شخص برای جانشینی امام علی علیه السلام است.

اما این نوع اعلام‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله تنها به اطرافیان محدودمی‌شد و فرصت اعلام گسترده به وجود نیامد، تا زمانی که واقعه غدیر روی داد و 120 هزار نفر از نقاط مختلف مکه و مدینه به حج آمدند.

تنها سه یا چهار هزار نفر، اهل مدینه بودند و بقیه از سرزمین‌های اطراف حضور داشتند. در آن موقعیت یک اعلام عمومی و گسترده صورت گرفت و همه مسلمانان مسئله جانشینی امام علی علیه السلام را فهمیدند. اما در مدینه آن گروه سی و چهار نفره، کودتا به راه انداختند و به این صورت، دست امام علی علیه السلام و خانواده‌اش را در امر خلافت بسته و خلافت را خودشان در دست گرفتند.

انکار غدیر از سوی اهل سقیفه

وقتی این تعداد افراد، یعنی 34 نفر که در سقیفه حاضر شدند، در غدیر هم حضور داشتند، چرا جانشینی امام علی علیه السلام را قبول نمی‌کردند؟

زمانی که در سال هشتم هجری مکه فتح شد، همه افرادی که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌جنگیدند، دست‌هایشان بسته شد و عملاً تبدیل به نوعی ورشکستگی سیاسی شدند و مجبور بودند از تظاهر به اسلام کنند. گروهی از این افراد به مدینه هجرت کردند و گروهی هم در مکه ماندند.

این افراد هیچ وقت به سراغ امام علی علیه السلام نرفتند، چون آن حضرت از هر خانواده مکه، یکی دو تا را در جنگ‌ها کشته بود چون آنها در مقابل اسلام شمشیر کشیده بودند. مسلم است این افراد سراغ کسانی رفتند که فکرشان به آنها نزدیک‌تر بود.

منافقین پنهان مدینه و همین افراد، یک گروه 34 نفره تشکیل دادند و وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، آنها هم طمع به کسب قدرت داشتند و هم با امام علی علیه السلام مشکل داشتند.

حدود 7 روز بعد از ماجرای سقیفه هم وقتی دیدند امام علی علیه السلام با آنها هم‌پیمان نمی‌شود، به خانه حضرت حمله کرده و آنطور حضرت زهرا سلام الله علیها را مورد حمله قرار دادند. حضرت زهرا سلام الله علیها به سلمان فرمود: «به خدا اینها می‌خواهند در این شلوغی‌ها علی را بکشند و کار را تمام کنند.» اما با شجاعت‌های آن حضرت و شهادتشان، جان امام علی علیه السلام و اصل ولایت و امامت در امان ماند و آنها موفق نشدند به هدف خود برسند.

بنابراین رسول خدا صلی الله علیه و آله تلاش زیادی کردند، اما وقتی گوش ندادند و راه خود را رفتند، خلافت را هم در دست گرفتند، قانون خداوند این است که به مردم دو راه را نشان می‌دهد: یا راه درست را انتخاب می‌کنند یا مسیر غلط را. خداوند در مورد دین هم اجبار را دوست ندارد. تدبیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله این بود که همه با اسامه بروند و وقتی آن حضرت از دنیا رفتند، کار به دست امام علی علیه السلام بیفتد. ولی وقتی گوش نکردند و نرفتند، دیگر کاری از دست حضرت برنمی‌آمد. قرآن می‌فرماید همین که گفتند ایمان آوردند، ما رهایشان نمی‌کنیم و امتحان می‌شوند. درواقع ماجرای بعد از رحلت پیامبر، امتحان مهمی برای مردم بود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط