جنگ ایران و عراق؛ جنگی میان حق و باطل

امام خمینی(ره) ماهیت جنگ را به تقابل ایران و عراق محدود نمی‌دید بلکه این جنگ را بین اسلام و کفر و حق و باطل بیان کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری اولین نظام متکی بر آراء مردم در منطقه‌ای خاص از نظر ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک و با شعارها و اقدامات ضداستکباری، وقوع جنگی قریب‌الوقوع علیه آن دور از ذهن نبود، به‌طوری‌که با سقوط شاه ایران، ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب منطقه فروپاشید و منطقه خلیج‌ فارس با بحران خلأ قدرت طرفداران غرب مواجه شد و موازنه قوا میان کشورهای منطقه و در سطح دو ابرقدرت بر هم خورد[1] به‌طوری که انقلاب شرایط جدیدی را در ایران پدید آورد و پیامی که از ایران صادر می‌شد، نشان می‌داد که نظام متفاوتی در ایران در حال شکل گرفتن است و باید مهار شود.[2]

اما جنگی که ایران در دهه 80 میلادی به آن دچار شد، نه یک «حادثه تاریخی»، بلکه با توجه به تأثیرگذاری‌اش، یک «پدیده تاریخی» محسوب می‌شود، پدیده‌ای که با توجه به پیچیدگی‌های آن از جمله طولانی بودن، شرایط طرفین جنگ و همچنین وضعیت نظام بین‌المللی هنگام وقوع جنگ در مقایسه با سایر جنگ‌های تاریخ، دارای «ویژگی‌ها» و «ماهیت» متفاوتی است، حالتی که آن را نمی‌توان دارای ماهیت‌های نظامی، قومی ـ قبیله‌ای، اختلافات مرزی، سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک، خصومت‌های شخصی و... دانست، بلکه جنگی که در نوشتار پیشِ‌رو به بررسی آن می‌پردازیم، گفتمان متفاوتی را از آنچه تاکنون در منازعات بین کشورها رخ داده است، ارائه کرده است.

البته درباره لزوم بررسی چنین پدیده‌ای می‌توان به تأثیرگذاری این جنگ بر هویت ملی و تاریخی ایرانیان اشاره کرد که در مواجهه با حوادث آینده، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. همچنین این جنگ اگر در چارچوب و مفاهیم دیگری غیر از آنچه بوده است تعریف شود، تأثیر و هویت تاریخی خود را از دست می‌دهد و هر جنگی که چنین شود، دچار بی‌ریشگی خواهد شد و ناظران خود را نسبت به علل و انگیزه‌های آن متحیر می‌سازد و نخواهد توانست همدلی نسل‌های آتی را برانگیزاند.[3]

تجربه تاریخی ایرانیان در مرزهای غربی، مملو از جنگ‌های متعددی از جمله مقابله با آشوریان و اقوام مهاجم بین‌النهرین و آسیای صغیر گرفته تا حملات اسکندر، رومیان، اعراب، عثمانی و... بوده است که تمامی این موارد، تنها بخشی از ناامنی‌های مرزهای غربی ایران محسوب می‌شود، اما آخرین رویارویی جدی به جنگی 8ساله منتهی شد که دارای ماهیت خاص خود است،
به‌طوری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم شاهنشاهی و پیش آمدن شرایط ناشی از انقلاب در ایران، صدام رئیس‌جمهور عراق با این خیال که خلأ قدرت ناشی از سقوط رژیم شاه در منطقه خلیج‌ فارس را پر کند، به‌بهانه دفاع و گسترش آرمان‌های ناسیونالیسم عرب به اقداماتی دست زد تا به‌تصور خود، نقش رهبری اعراب و قدرت برتر منطقه را کسب کند.[4]

اما مسائل مرزی ایران و عراق در قرارداد 1975 الجزایر حل شده بود و همچنین با توجه به حمایت کشورهایی از جمله آمریکا، شوروی، فرانسه، آلمان، انگلیس، عربستان، کویت، اردن، مصر، یمن جنوبی، بحرین و... از صدام علیه ایران، دلایل این جنگ را صرفاً نمی‌توان یک‌سری تفکرات جاه‌طلبانه و شخصی صدام و حزبش یا برخی اختلافات مرزی دانست، بلکه آنچه بیش از هر چیزی مشهود است و فراتر از بهانه‌های جنگ، هدف طبق خواست نظام سلطه، مهار انقلاب ایران بود.

همان‌طوری که در این‌سوی جنگ، امام خمینی(ره)، ماهیت جنگ را به تقابل ایران و عراق محدود نمی‌دیدند بلکه این جنگ را بین اسلام و کفر و حق و باطل بیان کردند، در واقع امام با تعریف الهی و اسلامی از جنگ، به پیروان خود و رزمندگان ایرانی هویت اسلامی می‌بخشیدند و عملکرد آنها را معنادار می‌ساختند. امام(ره) از دشمن با القابی نظیر بعثی، عفلقی، کافر و ملحد یاد می‌کردند و در مقابل، وجهه‌ای الهی و اسلامی از طرف خودی ترسیم می‌کردند؛ این نوع غیریت‌سازی تأثیر بسیار زیادی در هویت‌بخشی به جبهه خودی داشت.[5]

امام خمینی(ره) همچنین با دارالاسلام دانستن ایران، مبارزه با صدام را بر همه مسلمانان واجب می‌دانند و این‌طور بیان می‌فرمایند؛ «مسئلۀ نزاع بین یک حکومت و حکومت نیست، مسئلۀ هجوم یک بعث عراقی غیرمسلم است بر یک حکومت اسلامی و این قیام کفر علیه اسلام است و بر همۀ مسلمین‏‎ ‎‏قتال بر او واجب است».[6]

چنین معنابخشی به جنگ از طرف امام، جنگ را به‌سمت مردمی شدن سوق داد و با توجه به شرایط انقلابی که ایران در آن قرار داشت، بر شدت آن نیز افزوده شد، به‌طوری که نیروهای مردمی حتی نقش پررنگ‌تری نسبت به نیروهای متعارف نظامی داشتند، به‌طوری که یک خبرنگار آرژانتینی که از مناطق جنگی بازدید کرده بود با اشاره به ماهیت مردمی دفاع جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوز عراق گزارش داد: جنگ ناحق کنونی به‌نظر من یک جنگ مردمی است، من صددرصد ایمان دارم که این ملت تا پیروزی جنگ را ادامه می‌دهد و این یک جنگ مردمی است.[7]

در واقع با توجه به آغاز جنگ از سوی رژیم بعث عراق، کنشگران مسلمان ایرانی، خود را مدافع دین اسلام می‌دانستند و به‌منظور دفاع از اسلام، عازم میدان‌های نبرد با ارتش بعثی عراق می‌شدند، این تعبیر تقریباً در تمام وصیت‌نامه‌های شهیدان دفاع مقدس به چشم می‌خورد، برای نمونه شهید رمضان‌علی قاسمی برمی در وصیت‌نامه خود نوشته است: «برای دفاع از اسلام به جبهه آمده‌ام تا پرچم جمهوری اسلامی در تمام جهان برافراشته شود» (روزنامه جمهوری اسلامی،‌ 1369/4/9: 4). شهید حسن وفایی نیز در وصیت‌نامه‌اش این مؤلفه هویتی را این‌طور برجسته کرده است: «عازم جبهه جنگ اسلام علیه کفر می‌شوم. رفتن من تکلیف شرعی بود که بر گردنم نهاده شده بود... می‌روم تا به‌یاری خداوند... اسلام و حکومت اسلامی را در منطقه و بعد هم در جهان برپا سازیم، حال اگر با پیروزی برگشتم که هیچ، الحمدلله و اگر هم کشته شدم که به وظیفه خود عمل کرده‌ام» (روزنامه جمهوری اسلامی، 1364/3/6: 7).[8]

امام خمینی(ره) همچنین معتقد بودند که ایران در جنگ تحمیلی به‌نمایندگی و پرچم‌داری تمام مستضعفان عالم به جنگ زورگویان و قدرتمندان رفته و بالطبع شکست ایران می‌توانست به‌معنای شکست خوردن تمام مظلومان و مستضعفان مبارز دنیا باشد. امام خمینی(ره) پس از پایان جنگ و در اسفند سال 1367، در این مورد گفتند «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام‌شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.»[9]

البته این تنها نظر امام در پایان جنگ نبود، بلکه در همان ابتدای جنگ و در 4 مهر 1359 با سؤالاتی به این مسئله می‌پردازد؛ «این‌ها برای چی خون خودشان را می‌دهند؟ روی چه انگیزه‌ای خونشان را می‌دهند؟ این‌ها می‌توانند بگویند "ما برای خدا داریم کار می‌کنیم"؟ صدام حسین با خدا چه‌کار دارد؟ میشل عَفلَق به خدا چه‌کار دارد؟ حزب بعث، حزبی است که به خدا کار ندارد، مأنوس به خدا نیست این، پس شما دارید در غیر راه خدا خون خودتان را می‌دهید. انگیزه شما چیست؟ انگیزه قدرت‌هایی که ما داریم، انگیزه این است که ما برای خدا جنگ می‌کنیم.[10]

منبع:

[1] ـ وقوع جنگ ایران و عراق از منظر واقع‌گرایی ساختاری والتز، الهام رسولی، نگین ایران (فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس)، سال 8، شماره 29، تابستان 1388، ص60.
[2] ـ عوامل تأثیرگذار بر فهم و چیستی جنگ عراق و ایران، دکتر حسین اردستانی، نگین ایران (فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس)، سال 14، شماره 55، زمستان 1394، ص11.
[3] ـ بررسی ماهیت و آثار جنگ تحمیلی، علی مشهدی محمدی، چهارمین همایش ملی حقوق (ارزیابی کارآمدی قانون در نظام ج.ا.ایران)، 26 بهمن 1396، ص3.
[4] ـ ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، یعقوب حسینی و دیگران، نبردهای غرب اهواز و سوسنگرد، ج2، ص27.
[5] ـ قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، یعقوب نعمتی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران 1399، ص148.
[6] ـ صحیفه امام، ج13، ص282.
[7] ـ قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، ص284.
[8] ـ قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، ص366.
[9] ـ قدرت طبقه متوسط سنتی در ایران، حجر اردستانی (انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق)، نشر مرزوبوم، تهران 1391، صص185 ـ 186.
[10] ـ صحیفه دفاع (روزشمار بیانات، پیام‌ها و احکام امام خمینی(ره) در دفاع مقدس 1368 ـ 1359) مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1400، ص37.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط