نگاهی به "مطلع فجر" و "آقای شهردار"/ مشقهای پرتره با نمره مثبت
مطلع فجر و آقای شهردار دو فیلم کوتاه با موضوع شخصیتهای انقلاباند که در زمان بسیار کوتاه صمیمانه تصویری از شخصیتهای مهمی چون مرحوم "حمید سبزواری" و "شهید باکری" نشان میدهند.
خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: دو فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران نمایشگر چهره شخصیتهای مهم تاریخ انقلاب و دفاع مقدس بودند که در باکس مجزایی با عنوان سینمای دفاع مقدس نمایش داده شدند. این نکته مهم است که بدانیم تقریباً تمام فیلمهایی که در باکس دفاع مقدس اکران شدند و شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشند از تعداد زیادی از فیلمهای کوتاه حاضر در مسابقه یک سر و گردن بالاتر بودند.
اما این متن به دو فیلمی که پرترهنگاری کوتاه کردند میپردازد. یکی «مطلع فجر» و دیگری «آقای شهردار». تجربههای کوتاه اما خوب از فیلمسازانی که تازه پا به عرصه سینما گذاشتند و آیندهای درخشان در سینمای ایران دارند.
مطلع فجر نمایشی بسیار مختصر از شبی است که امام خمینی به ایران وارد میشود. مرحوم حمید سبزواری شاعر بزرگ انقلاب اسلامیهمراه با حمید شاهنگیان در تدارک و تمرین سرود خمینی ای امام هستند. فیلم تنها یک روایت ساده و صمیمی از آن شب و نگرانیهای آنها برای ساخت این سرود است. کوچههایی که هنوز درونش ناآرام اما از شور و ذوق ورود امام لبریز است. سبزواری در زیرزمین یک خانه همراه با مربی سرود به شنیدن شعری که با عشق سروده است مینیشند و قرارها را برای فردا به عنوان یکی از تاریخیترین روزهای ایران میگذارند.
و فردا که مطلع فجری در تاریخ ایران است، در بحبوحه ورود امام و میان شلوغیها سرود ماندگار خمینی ای امام در مقابل چشمان او سروده میشود و طعم شیرین آن در خاطرها تا ابد باقی میماند. فیلم در پایان تصویربرداری و عکسبرداری دوست مرحوم سبزواری از این لحظات را نشان میدهد. همه چیز فیلم کوتاه چند دقیقهای روی دوش بازیگر آن است که حس و حال مرحوم سبزواری را منعکس کند و انصافا در این روایت کوتاه به اندازه و قابل قبول است. مطلع فجر کاملا یک تجربه است یک تجربه که میتواند آرام آرام با نقب زدن به شکل و ماجرای تشکیل سرود و سختیهای ساخت آن در روزهای انقلاب تبدیل به یک فیلم بلند سینمایی شود.
آقای شهردار نیز کار کوتاه دلنشین دیگری درباره شهید باکری است. امسال شهید باکری دو فیلم در جشنواره فیلم کوتاه داشت. یکی آقای شهردار که در ادامه به آن میپردازیم و دیگری نوشابه مشکی که حول و محور شخصیت اوست اما مستقیما به او نمیپردازد. جالب است که شهید باکری بعد از فیلم موقعیت مهدی چنین مورد توجه قرار گرفت. البته نوشابه مشکی قبل از ساخت فیلم موقعیت مهدی در حال فیلمبرداری بود اما در هر صورت اکران آن بعد از فیلم هادی حجازی فر، وضعیت نمایشی کاملی را به خود گرفت. خصوصا آنکه قرار است سریال عاشورا نیز به زودی رنگ تصویر را در صداوسیما ببیند.
در هر حال آقای شهردار بخشی از زندگی شهید باکری است که در فیلم بلند آن دیده نمیشود اگرچه احتمال قوی در نسخه سریالی آن موجود خواهد بود؛ ایثار، خضوع و مردمیبودن حاج مهدی باکری شهردار ارومیه. آقای شهردار از زاویه فرعی و غیر مستقیم به باکری میپردازد مانند نوشابه مشکی. رویکرد غیرمستقیم به شخصیت شهدا یک لطف بزرگ دارد و آن هم برجستهسازی تدریجی و طبیعی آنان است که باعث میشود در ذهن و قلب مخاطب آرام آرام بنشیند. هرچه مستقیمتر به زندگی مقدسات وارد شویم برخورد عینیتری با آنان خواهیم داشت و همین جایگاه رفیع آنان را زمینی و معمولی و اثرگذاری آنان را درون ما کم میکند. همواره مقدسات در جایگاهی متعالی هستند که به راحتی نمیتوان به آنها دست یازید. آنها در فیلم نیز باید جایگاه و شأن متعالی خود را حفظ کنند. نمایش غیر مستقیم آن باعث میشود که حس روحانی و خاصی که ما به آنها داریم حفظ شود و تأثیر مورد انتظار خود را در فیلم نیز به جا بگذارند.
قرآن کریم نیز در مواقفی که داستانهای انبیا را تعریف میکند با لحنی آنها را برای ما متذکر میشود تا اینکه مستقیم در جای آنها بنشیند و قصه را شرح دهد.
البته این سخن به این معنا نیست که اگر فیلمی مستقیما درباره یک شهید یا شخصیت معصوم پرداخت، ضعیف و غلط است. زندگی آنان نیز میتواند از زاویه حوادث و مسائل مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و اینگونه به جای اینکه همه چیز را برای ما خود شرح دهد و بیان کند، خیال و اندیشه ما نیز خود دست به کار شود و در تکمیل پیام و جهان داستان و شخصیت شهید فعال شود. اینگونه ارتباط عمیقتر و قویتری میان مخاطب و فیلم شکل میگیرد و فیلم از ماندگاری بالاتری برخوردار میشود.
آقای شهردار نیز با هوشمندی این زاویه را انتخاب کرده و فداکاری شهید باکری را از دور آغاز میکند و رفته رفته به اصل قصه نزدیک میشود تا رودستی به موقع خود را به مخاطب بزند و شخصیت مثبت شهید را در ذهن قاب ببندد و شخصیت اسطورهای و فرادنیایی برای ما از او ایجاد کند. چشمان مخاطبین به هنگام تماشای این شخصیتها خیس میشود چرا که احساس خضوع و شکستگی در مقابل آنها میکنیم، زیرا همانطور که گفته شد در جایگاهی متعالی هستند؛ آنها تجلیات و مظاهری از تقدس و تعالیاند.