"سوری"، داستان عشق نافرجام یک دختر/ سوژهای بکر که نیازمند ترمیم روایی است
مستند سوری ماجرایی واقعی از عشق دختر روستایی به یک پسر اردبیلی است؛ انتخاب سوژه توسط کارگردان تحسینبرانگیز است، اما فرم پرداخت به آن نیازمند بازنگری است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی صحبت از سینمای مستند میشود، مقوله تحقیق و پژوهش بیش از هر چیز دیگری خودنمایی میکند، از سوژهیابی گرفته تا تلاش برای نزدیک شدن به آن و پیدا کردن ابعاد ناگفته یا نادیده از سوژه.
هرچند هم برخیها اصرار داشته باشند که میتوان بدون تحقیق و پژوهش مستند ساخت، اما وقتی پای صحبت اساتید و پیشکسوتان این عرصه مینشینیم، این بخش مهم را جزء جداییناپذیر سینمای مستند میدانند. آنان معتقدند که قلب تپنده و نقطه تمایز یک اثر مستند نسبت به دیگر آثار سینمایی، تحقیق و پژوهش آن است.
در طول دهههای گذشته آثار زیادی را دیدیم که با تحقیق و پژوهش خوب خود توانستند تصاویر ماندگاری را از یک سوژه خوب خلق کنند. هنوز هم وقتی صحبت از کوچ ایلات میشود، یاد مستند تحسینشده «تاراز» فرهاد ورهرام میافتیم، یا زمانی که صحبت از جانبازان شیمیایی میشود فیلم مستند «خاطراتی برای فصول» میدرخشد، این سیر ادامه دارد و مستندسازان بهدنبال سوژههایی میروند که کمتر دیده یا شنیده شده است و با کندوکاو در دل آنها، گوهری درخشان از دل آن سوژه را استخراج میکنند.
مستندی که در همین بخش [تحقیق و پژوهش] در جشنواره اخیر فیلم کوتاه تهران درخشید، فیلم مستند «سوری» بهکارگردانی سولماز علیزاده بود. این فیلم توانست در رقابت با 13 اثر دیگر، برگ زرین بهترین تحقیق و پژوهش را از آن خود کند.
علیزاده در این فیلم تلاش کرده است سراغ اتفاقی واقعی در دل خاطرات مردم اردبیل برود و از لابهلای اتفاقات ریز و درشت، سوژهای کمتر دیدهشده در قاب سینما را روایت کند. این فیلم درباره عشق نافرجام دختری بهنام سوری به ایوب است، عشقی که او را از قزوین به اردبیل میکشاند، اما هیچگاه به فرجام نمیرسد. ایوب علاقهای به سوری ندارد، اما دختر جوان بهعشق آقامعلم، خانه و دیار را رها کرده و سالهاست در اردبیل ساکن است، همین اتفاق او را تبدیل به ورد زبان مردم اردبیل میکند.
قصه فیلم در دو فصل جداگانه روایت میشود؛ فصل اول مربوط به معرفی سوری و ایوب است، سرگذشت آنها و نظرات مردم نسبت به این عشق عیانشده را بیان میکند و در فصل دوم، کارگردان، سراغ شاعر مشهور اردبیلی رفته و داستان این عشق را از لابهلای ابیات عاصم اردبیلی جستوجو کرده است. او با قلم هنرمندانه خود این داستان را در تاریخ ماندگار کرده است.
انتخاب سوژه توسط کارگردان تحسینبرانگیز است، چرا که بهنظر میرسد عمده مخاطبان فیلم بهجز آنهایی که سری در شعر و ادبیات داشته و ابیات عاصم را خواندهاند، آشنایی چندانی با این ماجرای واقعی ندارند و سوژه فیلم برایشان کاملاً جدید است، بنابراین انتخاب سوژه در گام ابتدایی خوب است. در همین بین، کارگردان تلاش کرده است افراد مختلفی را جلوی دوربین خود بیاورد و بخشی از بار روایت داستان را به دوش آنها بگذارد. شنیدن صداهای متعدد که نظرات مختلفی درباره این ماجرا دارند به تنوع خط روایی کمک کرده و رنگ و لعاب تازهتری به فیلم بخشیده است.
با این حال، ذکر این نکته ضروری است که علیرغم تلاش کارگردان برای بیرون کشیدن قصه از لابهلای تاریخ شفاهی مردم و ابیات عاصم، آن گوهر نهفته در ماجرا که باید از دل سوژه بیرون کشیده شود و در برابر چشمان مخاطب قرار گیرد، کشف نشده است، بهعبارت دیگر، داستان فیلم در سطح یک سوژه خبری باقی مانده و کارگردان پایش را فراتر نگذاشته است، شاید بتوان گفت که سردرگمی خط روایی فیلم نتیجه همین موضوع است.
وارد کردن عاصم اردبیلی به داستان فیلم، اگرچه خوب است، اما درخششی چندلحظهای است و خیلی زود خاموش میشود، بااینحال، این کار خلاقانه کارگردان را باید ستود، چرا که جان تازهای به فیلم میبخشد اما حسرت میخوریم که چرا داستان فیلم با ابیات عاصم ادامه پیدا نمیکند و فیلم خیلی زود به پایانبندی نزدیک میشود.
در تاریخ اردبیل، سوری را رکورددار بیشترین روز عاشقی میدانند و چنین لقبی به او دادند، پرداخت به این داستان واقعی خوب است اما شیوه روایت نیازمند ترمیم گستردهای است؛ شاید کارگردان بین یک دوراهی گیر کرده است؛ مستندی عاشقانه یا جستوجوگر!
نویسنده: علیرضا رحیمبصیری
انتهای پیام/+