آقای عبدالحمید؛ کدام زن در ایران مظلومتر از زن بلوچ است؟ عجیب است یکباره مدافع حقوق زنان شدهاید!
آقای عبدالحمید؛ کدام زن ایران مظلومتر از زن بلوچ است؟ عجیب است که یکباره مدافع حقوق زنان شدهاید چرا که میتوانستید زودتر از این برای میلیونها زنان دیدهنشده بلوچ کاری کنید. فکر نمیکنید هیچ جای ایران بهاندازه بلوچستان زنها در محرومیت نیستند؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، علیرضا کمیلی فعال عرصه بینالملل، عضو اتحادیه امت واحده و محقق عرصههای دینی اجتماعی و تشکلی طی متنی که با عنوان "یک نامه انتقادی مؤدبانه به مولوی عبدالحمید" تهیه شده است، نسبت به مواضع اخیر امام جمعه مسجد مکی زاهدان واکنش نشان داد.
متن بهشرح زیر است؛
جناب آقای مولوی عبدالحمید
مدیر محترم دارالعلوم مکی شهر زاهدان
سلام علیکم
اینجانب که سالهاست کنار برادران اهلسنت خود، بنا به وظیفه انقلابی و شرعی، در حال دفاع از حقوق ایشان بودهام و بهخاطر آن از طرف تندروها هر نوع توهین و ناسزایی را تحمل کردهام؛ بخشهایی از سخنان جنابعالی در نماز جمعه این هفته (13 آبان) را ناروا دانستم لذا همانطور که شما تأکید کردهاید «دلسوزانه و از سر خیرخواهی» چند نکته را خدمت شما تقدیم میکنم که هرچند ممکن است این بار مانند یادداشت قبلی حقیر ـ بهخاطر انتقاد به جنابعالی ـ در رسانههای شما منعکس نشود، ولی امیدوارم به دست شما برسد و فرصت کنید نکات این حقیر را بخوانید. یک بار دیگر که نقدی کوتاه و مؤدبانه درباره سخنان شما پیرامون «علل بروز کرونا» نوشتیم برخی دوستان شما تعبیر بیادبی کردند که ما متعجب شدیم، امیدوارم همچون روحیه نقادی خود شما برای دیگران نیز چنین حقی قائل بشوند.
1. بیانیه شورای تأمین گامی مهم بود که بدان توجه نشد
در ماجراهای اخیر، خصوصاً با پیگیری نماینده رهبری در استان و برخی دیگر از دلسوزان، نگاه شما درباره مظلوم واقع شدن برخی کشتههای حادثه خونین 8 مهرماه به نتیجه رسید و علاوه بر عزل دو مسئول و پذیرش قصور، سازوکار قضائی برای پیگیری شکایت مظلومان این حادثه آغاز شد ولی از طرف شما و برخی دوستان بهنحوی با بیانیه شورای تأمین استان تعامل شد که گویی هیچ اقدامی رخ نداده و نظام به هیچ وجه حرف شما را نشنیده است!
آری، بنده هم معتقد نیستم که حکومت بهخاطر اجرای عدالت منتی بر سر شما دارد و اتفاقاً تحقق عدالت، وظیفه ذاتی جمهوری اسلامی است، ولی طبیعی است که ابعاد دقیقتر ماجرا در یک دادگاه و با بررسی همه اسناد معلوم خواهد شد و با عنایت به حمله برخی افراد به پاسگاه و حمل کلت دارای تیر جنگی و جمعیت بالای مهاجمین ـ که شما هم این بخش را قبول دارید ـ نمیتوان بهراحتی حکم بر بیگناه بودن همه داد ولی ظاهراً درباره نمازگزارانی که نزدیک پاسگاه نبودند نظر شما پذیرفته شده و امیدوارم در مراحل قضائی آینده بهطور دقیقتر نیز بررسی شود و از مسئولان هم بهعنوان یک شهروند، تقاضای رسیدگی جدی و فوریتر به این پرونده را دارم.
2. قبول دارم وضعیت پیشرفت استان سیستان و بلوچستان خوب نیست
من از وضعیت استان سیستان و بلوچستان اطلاع دقیق دارم و کاستیهای آن در زمینه توسعه را بهخوبی میشناسم، فعلاً به ادله آن کاری ندارم ولی اندکی مقایسه وضعیت کنونی استان سیستان و بلوچستان در شاخصهای مختلف با قبل انقلاب، ما را به چه نتیجهای میرساند؟ خودمان را با کجا مقایسه کنیم؟ بلوچستان پاکستان؟ افغانستان؟ هند؟ عراق؟ کردستان ترکیه؟ مصر؟ کجا؟ کاش فرصتی بشود و در محیط علمی به بررسی دقیقتر شاخصهای استان پرداخته شود که تقاضا میکنم توسط تیمهای علمی چنین اتفاقی بیفتد تا از مشهورات نادرست یا حسهای متأثر از رسانه یا برخی دردها متأثر نشویم.
البته من وضعیت پیشرفت در استان شما را مطلوب نمیدانم ولی بخشی از این کاستی بهدلیل نگاه سنتی خود شما و سایرین به این مقوله است. بهیاد دارم چند سال قبل به خود شما حضوراً عرض کردم که "ما حاضریم تیمهای کارآفرینی موفق کشور را بیاوریم تا تحولات خوبی در وضع اقتصادی این استان رخ بدهد" و مثالهایی هم از برخی اقدامات موفق آن تیمها در همان استان ذکر کردم ولی نیازمند همراهی شما و جوانان این استان بود اما رویکرد جنابعالی صرفاً مطالبه از مسئولان برای اصلاح همه مسائل بوده و هست؛ حال آنکه وقتی علما بهعنوان اولین گروه مرجع اجتماعی در آن استان، درک درستی از ابعاد توسعه ندارند چطور از نهادهای کارمندی کماثر میتوان انتظار تحولبخشی داشت؟!
بنده اولین منتقد نهادهای رسمی بوده و هستم و همین روزها هم درباره لزوم اعطای مسئولیتهای ملی کلان به اهلسنت نوشتهام، ولی فکر میکنم نگاه به پیشرفت عمیقتر از انتصاب چند تن از اهلسنت است، چرا که حضور مسئولان بومی در همه شهرهای بلوچستان و مدیران منتسب به شما در برخی نهادهای مؤثر هم منجر به تحول در خیلی از حوزهها نشده و این نشانگر لزوم توجه به همان ابعادی از تحول است که بدان توجه نمیشود!
3. وضعیت کل کشور سیاه است؟
اینها جملات شماست: «خارجیها مردم را تحریک میکنند ولی این فریادها نتیجه آن تحریکها نیست»، «پخش اعترافاتی که بهاجبار یا تطمیع گرفته شده جامعه را ملتهبتر میکند»، «مردم گرسنهاند»، «این مردم خون دیدهاند و کشته دادهاند، نمیتوانید آنها را بیرون برانید»، «رفراندمی فوری با حضور ناظران بینالمللی برگزار کنید»، «ایران یکی از کشورهای استثنایی از لحاظ منابع و معادن در جهان است که امروز به خاک نشسته است»، «مغزهای متفکر همه فراری شدهاند».
شما امروز از حادثه تلخ استان به مسائل کشوری منتقل شدید که طبعاً حق شماست که بتوانید درباره آنها اظهارنظر کنید ولی بیانصافیهای فراوانی در این سخنان وجود داشت، واقعاً کدام کشور بهاندازه ما تحت فشار و تحریک خارجی است؟ شما کدام خبر از کشته شدن دختران بیگناه در کشورهای مختلف جهان را شنیدهاید؟ وقتی یک طلبه توسط عدهای سلاخی میشود یا یک سرباز صفر بیچاره توسط ماشینی له میشود و قاتل درباره آن حرف میزند، واقعاً اسمش اعتراف اجباری است؟! اگر دیگران با همین نوع قضاوتها با شما تعامل کردهاند که معترض شدهاید اقلاً شما مانند آنها نباشید.
تعجب است شما که به افراد مختلف رأی داده و حمایت کردهاید چرا حالا دم از ناظران بینالمللی میزنید که نتیجه رفتار ظالمانهشان در همین همسایگی ما معلوم است؟ یعنی روی کارآمدن طیفهای مختلف سیاسی از خاتمی تا احمدینژاد را هم در انتخابات قبول نداشتید؟!
بهعنوان یک عالم دین برای کشوری اسلامی یک رئیس جمهور تکنوکرات بینماز را تصور کردن ناشی از مبانی دینی است؟!
واقعاً ایران اسلامی که امروز در جهش علمی و تکنولوژی و نظامی جزو برترینهای جهان در بسیاری عرصههاست، بدون نخبه و متفکر است؟ کشوری را که پس از ظالمانهترین تحریمها ـ که جنابعالی متأسفانه برای مقابله با آن اقدامی نکردهاید ـ دچار نارساییهای اقتصادی شده، باید به خاک نشسته تعبیر کرد؟! واقعاً کدام کشور پس از اعمال سنگینترین تحریمهای قابل تصور در تاریخ بشریت میتوانست اینطور سرپا بایستد و وضعیت اقتصادی خود را در کنترل نسبی قرار دهد؟ من هم موافقم کسی که امروز منکر مشکلات و فسادها و بیعرضگیها شود فقط کور است، ولی آیا این ملت مقتدر، «به خاک نشسته» و «گرسنه» و حقیرند و باز هم دشمن هر روز برایشان توطئه و طرحی جدید میریزد؟!
اینها جملات شماست: «زنان به حجاب تنفر پیدا کردهاند»، «وقتی زنان را از همه چیز محروم کردهاید و میخواهید ملت را بهزور به بهشت ببرید، بدانید که شیعه و سنی بهزور به بهشت نمیرود... اگر میخواهید بهزور سرنیزه...»،
واقعاً روسریسوزی از طرف کسانی که اعتقادی به حجاب نداشتهاند بهخاطر حس تبعیض بوده است؟ اگر زن تهرانی حس تبعیض دارد پس وای به حال زن بلوچ! من از آن روشنفکران غربزدهای نیستم که ازدواج زود دختران و پسران یا خانهداری زنان را ملاک بگیرم، ولی مسئله در بلوچستان فقط اینها نیست.
هیچ وقت اهل گلایه نبودهام و نمیخواهم با ذکر مثالهای فراوان از ظلمی که بر زنان بلوچ میرود کام همه را تلخ کنم؛ ولی معتقدم بهکارگیری زنان در تهران و مشهد و کردستان و ارومیه و فعالیت اجتماعی خودجوش آنان احتمالاً «صد برابر» بلوچستان است و اینکه شما بهیکباره مدافع حقوق زنان شدهاید عجیب است چرا که میتوانستید زودتر از اینها برای میلیونها زن دیدهنشده بلوچ کاری بکنید، این عدد صد برابر را جدی گفتم، میتوانید بررسی کنید، فکر نمیکنید هیچ جای ایران بهاندازه بلوچستان زنها در محرومیت و حاشیه نگاه داشته نشدهاند و اتفاقاً این امر بر خلاف خواست جمهوری اسلامی بوده است؟!
انتهای پیام/+