روایت مادربزرگ انقلاب از زندانهای شاه
کتاب خاطرات «مرضیه حدیدچی دباغ» جزو اولین تلاشها برای نشان دادن نقش زنان در فعالیتهای سیاسی پیش و پس از پیروزی انقلاب است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چاپ نوزدهم کتاب خاطرات «مرضیه حدیدچی دباغ»، به قلم محسن کاظمی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. کتاب کاظمی از جمله نخستین تلاشها برای معرفی نقش زنان در پیروزی انقلاب و اداره امور پس از آن است.
کاظمی که چهره شناخته شدهای در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است، در این کتاب خاطرات یکی از زنان شاخص در جریان مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی را تدوین و منتشر کرده است. کتاب برخلاف جریانی که این روزها در حوزه تاریخ شفاهی و خاطرهنویسی غالب است، بدون شاخ و برگ دادنهای نویسنده تدوین شده است. خاطرات- همانطور که نویسنده در مقدمه به آن اشاره کرده- صرفاً به لحاظ زمانی تنظیم شده و همین امر، مستند بودن آن را بیشتر نشان میدهد.
طاهره دباغ که به او لقب مادربزرگ انقلاب را دادهاند، از شاگردان آیتالله سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت. در سال 1353 و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک، با کمک محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد. خاطرات خانم دباغ پر است از فراز و نشیبهای متعدد که او به عنوان یک زن در این مسیر با آن مواجه بوده است. کتاب در پنج فصل شامل سریان، هجرت، امواج، سیاحت شرق و پیوستها تنظیم شده و توجه و تمرکز آن بیشتر بر بخش مبارزات و فعالیتهای اجتماعی راوی است تا نقش خانوادگی و زندگی خصوصی او.
خاطرات خانم دباغ یکی از تکاندهندهترین خاطراتی است که از جنایتهای زندانهای ساواک پرده بر میدارد؛ سیستمی که زن و مرد نمیشناسد و با بیرحمی تمام با زندانیان سیاسی تا میکند. او خود شرایط را اینطور توضیح میدهد:
شکنجهها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چندبار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد میکردند که موجب رعشه و تکانهای تند پیکرم میشد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفهای صورت میگرفت. در مواقع حرفهای آنقدر شلاق بر کف پاهایم میزدند که از هوش میرفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور میکردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی میشد طاقت فرسا و جانکاه بود. ...
دباغ پس از دستگیری توسط ساواک و تحمل شکنجههای بسیار، به دلیل شدت جراحتها از زندان آزاد شد. ساواک که از زنده ماندن او نا امید شده بود او را آزاد کرد تا مرگش طبیعی جلوه کند اما دباغ پس از جراحی و درمان به خارج از کشور فرار کرد. دباغ ابتدا به لندن رفت و بهمدت شش ماه در یک هتل، به عنوان نظافتچی در قبال مقداری غذا و جایی برای خواب مشغول بهکار شد. او در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذاهایی برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت کرد. در عربستان سعودی به توزیع اعلامیههای امام خمینی(ره) در میان زائران میپرداخت اما بیشتر فعالیتهای او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در در سوریه و لبنان زیر نظر محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر میشد. او در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش چریکهای ضد شاه ایرانی مشارکت داشت و توانست نسل جوانی از ایرانیان مبارز را با تاکتیکهای شبهنظامی آشنا کند.
بخش دیگری از خاطرات خانم دباغ به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او در دوران پس از پیروزی انقلاب اختصاص دارد. فرماندهی سپاه همدان و عزیمت به مسکو برای ابلاغ پیام امام(ره) به گورباچف از جمله مقاطع مهم در زندگی خانم دباغ است که در کتاب حاضر به آن پرداخته شده است.
انتشارات سوره مهر کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ را در 344 صفحه در دسترس علاقهمندان به تاریخ شفاهی قرار داده است.
انتهای پیام/