معادله نصرالله چگونه پایداری توافق مرزی با فلسطین اشغالی را تضمین میکند؟
با وجود اینکه کابینه جدید رژیم صهیونیستی از نظر قانونی اجازه لغو توافق مرزبندی با لبنان را دارد اما با موانع زیادی در این زمینه مواجه است که جرأت چنین تصمیمی را به آن نمیدهد؛ موانعی که همگی مبتنی بر معادله مقاومت هستند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، با تغییر کابینه رژیم صهیونیستی بعد از انتخابات کنِسِت این رژیم، تحلیلهای متعددی درباره سرنوشت توافق مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی و احتمال مانعتراشی راستافراطیهای اسرائیل و شخص «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر مکلف به کابینه رژیم اشغالگر در روند اجرای این توافق ارائه شده است.
در همین راستا روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی به بحث توافق مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی و سرنوشت آن با تغییر کابینه اسرائیل اشاره کرده و نوشت: از نظر حقوقی مرجعی که قانونی را وضع میکند همان مرجعی است که صلاحیت لغو آن را دارد؛ به این معنا که اگر کابینه رژیم صهیونیستی توافق مرزبندی را تصویب کرده اجازه لغو آن را بدون نیاز به تأیید هیچ نهاد دیگری دارد. اما این که کابینه اسرائیل اجازه لغو توافق مذکور را دارد به معنای آن نیست که قدرت و جرأت چنین اقدامی را نیز داشته باشد؛ زیرا عوامل متعددی مانع از اقدام صهیونیستها به لغو توافق مرزبندی با لبنان میشود.
درحال حاضر در سطح داخلی رژیم صهیونیستی، مهمترین عاملی که اسرائیلیها را از لغو توافق مرزبندی باز میدارد فشار مؤسسات نظامی و امنیتی است؛ چرا که نهادهای نظامی و سیاسی اسرائیل به اتفاق آرا به این نتیجه رسیدند که توافق مرزبندی جایگزین جنگ با حزبالله میشود.
بنابراین آیا نتانیاهو در راستای برداشتن گامی حرکت میکند که از قبل میداند منجر به یک رویارویی نظامی بزرگ با حزبالله خواهد شد و احتمالاً به کل منطقه نیز کشیده شود؟ با توجه به هزینه بالای این جنگ در سایه چالشهای متعددی که اسرائیل در کرانه باختری از آن رنج میبرد و همچنین با توجه به توسعه بیسابقه توانمندی نظامی محور مقاومت به رهبری ایران، آیا واقعاً نتانیاهو برای لغو توافق مرزبندی با لبنان چنین خطراتی را به جان میخرد؟
علاوه بر آن آیا منطقی است که نتانیاهو به طور یکجانبه دست به اقدامی خطرناک که عواقب فاجعهباری برای صهیونیستها دارد بزند؟ روشن است که هرگونه اقدام در راستای آسیب زدن به توافق مرزبندی در جبهه داخلی رژیم صهیونیستی با واکنشهای بیسابقهای مواجه خواهد شد و تأثیر زیادی روی افکار عمومی اسرائیلیها میگذارد که کابینه نتانیاهو باید پاسخی برای آن پیدا کند.
در واقع راستافراطیهای اسرائیل به رهبری نتانیاهو باید به این سؤال پاسخ بدهند که در شرایطی که اسرائیل از قبل میداند نتیجه لغو توافق مرزبندی با لبنان چیست و چه عواقب بدی برای اسرائیلیها دارد چرا دست به چنین اقدامی میزند؟ همچنین اگر وقوع جنگ با لبنان منجر به توقف صادرات گاز اسرائیل (فلسطین اشغالی) شده و یا به تأسیسات گازی آن آسیب بزند، کابینه نتانیاهو چه پاسخی دارد؟
این موارد سناریوهایی هستند که مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی آن را بررسی میکنند و در تلاش برای جلوگیری از آنها هستند؛ به ویژه بعد از اینکه متوجه شدند حزبالله در اجرای معادله خود در توافق مرزبندی در صورت عقبنشینی اسرائیل از این توافق، تردید نخواهد کرد.
همچنین صهیونیستها میدانند که مقاومت لبنان در تقابل با تجاوزات اسرائیل از یک حمایت مردمی بیسابقه میان لبنانیها برخوردار است؛ زیرا این مردم حاضرند برای آینده اقتصادی و مالی خود وارد هر نبردی بشوند و برخلاف آنچه که آمریکا قصد تبلیغ آن را دارد، مردم لبنان حزبالله را به عنوان سپری در برابر جاهطلبیها و تجاوزات رژیم صهیونیستی میدانند؛ نه باری بر دوش لبنان.
از طرف دیگر آنچه که منجر به مشکلساز شدن تصمیم لغو توافق مرزبندی برای نتانیاهو و کابینه وی میشود مغایرت چنین تصمیمی با توصیههای ارتش و سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی است. به عبارت دیگر، هرچند که کابینه اسرائیل از نظر قانونی میتواند توافق مرزبندی را لغو کند اما در صورت ظهور پیامدهای این اقدام که به احتمال زیاد ورود به جنگ با لبنان خواهد بود، همین کابینه نیاز به حمایت نهادهای نظامی و امنیتی دارد.
ساختار کلی رژیم صهیونیستی به این صورت است که همواره ارتش و نهادهای نظامی بیشتر از مؤسسه سیاسی اسرائیل بر افکار عمومی صهیونیستها و مواضع آنها تأثیر میگذارند. از طرف دیگر آمریکا هنگام انعقاد توافق غیرمستقیم میان لبنان و اسرائیل جهت تعیین مرزهای دریایی تعهد داد که ضمانت لازم را برای اجرای توافق مذکور از جانب هر دو طرف ارائه کند. البته کارنامه سیاه آمریکا نشان میدهد که هیچ اعتمادی به تضمینها و تعهدات آن نیست؛ اما آنچه که در مرحله فعلی ایالات متحده را مجبور به عمل به تضمینهای خود میکند، ترس از وقوع جنگی تازه در منطقه است که آمریکاییها به هیچ وجه آن را نمیخواهند.
بنابراین روشن است همه عوامل منعکننده رژیم صهیونیستی در لغو توافق مرزبندی در وهله نخست مبتنی بر موضع مقاومت و قاطعیت آن و همچنین درک مقامات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل از این مسئله است که قطعاً جنگ تنها جایگزین توافق مرزبندی با لبنان است. همین امر در مورد موضع دولت ایالات متحده و ترس آن از پیامدهای رویارویی نظامی بر امنیت انرژی در شرق مدیترانه نیز صدق میکند.
اما درباره شرایط بینالمللی برای انجام توافق مرزبندی رژیم صهیونیستی با لبنان کافی است به اطلاعیه وزارت انرژی اسرائیل در 12 نوامبر جاری در حاشیه کنفرانس آب و هوا در شرمالشیخ مصر نگاهی بیندازیم که اعلام کرده بود اسرائیل توانایی تأمین فوری گاز در کوتاهمدت را نداشته و برای اینکه بتواند مقادیر اضافهتری از نیاز داخلی خود را تأمین کند به سه یا چهار سال زمان نیاز است. این به معنای آن است که انگیزه اصلی اسرائیل از انعقاد توافق مرزی با لبنان تلاش برای صادرات گاز به اروپا به عنوان منبع جایگزین انرژی روسیه نبوده است.
بر اساس آنچه که گفته شد معادلهای که سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله در 29 اکتبر 2022 ترسیم کرد با این عنوان که «اگر لبنان از استخراج نفت و گاز خود منع شود هیچ طرف دیگری اجازه استخراج نفت و گاز را نخواهد داشت و این سرفصل مرحله آینده در توافق مرزبندی است» تضمین واقعی برای اجرای توافق مرزبندی و بهرهمندی لبنان از ثروتهای دریایی خود میباشد.
به طور کلی همه کسانی که با پرونده تعیین مرزهای دریایی لبنان و فلسطین اشغالی آشنا هستند درباره این نکته اتفاق نظر دارند که اگر مقاومت وارد پرونده مذکور نمیشد و آمریکا و اسرائیل از عواقب تجاوز به ثروتهای لبنان نمیترسیدند، این کشور هرگز نمیتوانست به منابع نفتی و گازی خود دست یابد.
انتهای پیام/؛