نیما گذشته شعر فارسی را چندان نمیشناخت؛ اخوان به داد شعر نو رسید
اخوان به هنگام به داد نیما و دست تنهایی او رسید. شعر نو، مخصوصاً در دهههای اول ظهورش، در معرض این تهمت بود که از نشناختن شعر کهن ناشی شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بهاءالدین خرمشاهی که در نظر عامه مردم بیشتر با حافظشناسی و ترجمه قرآن کریم شهره است، اینبار در کتاب جدید خود نگاهی انداخته است به اشعار 17 شاعر معاصر. در کتاب «شیوه شیوایی» که از سوی نشر نگاه منتشر شده، خرمشاهی به نقد و بررسی شعر شاعران معاصر پرداخته و در این 24 نقدی که عرضه کرده است، هم با شاعران نامآشنایی چون اخوان، سیمین بهبهانی، شاملو، سهراب، فریدون مشیری، مفتون امینی و علی موسوی گرمارودی پرداخته و هم شاعران جوانتری را که ممکن است به گوش بسیاری از مخاطبان عام شعر ناآشنا باشد، از قلم نیفتاده است.
او خود در توضیح نحوه انتخاب شاعران این مجموعه آورده است: شاعرانی که در این کتاب شعر آنها نقد شده، همۀ آنها نامدارند؛ بعضی بیشتر و بعضی کمتر. گاه بر دفتری نقد نوشته شده (مثل ابراهیم در آتش)، گاه بر کارنامۀ شعری شاعری (مانند هیوا مسیح) و گاه (در مورد اخوان و سپهری) بر یک یا دو مصرع از یکی از شعرهایشان شرحی نوشته شده است. در مجموع در این کتاب 24 نقد بر هفده شاعر معاصر آمده که دربارۀ شعر شاملو، شعر اخوان ثالث، شعر بیژن جلالی و شعر مظفری ساوجی بیش از یک نقد آورده شده است.
خرمشاهی مباحث کتاب «شیوه شیوایی» را با شعر، ویژگیهای آن و راههای درک و رسیدن به معنا و منظور شاعر آغاز کرده است:
شعر، بیان مجازی است، هر چه در زندگی عادی باید سرراست و بیشیلهپیله بود، در شعر باید غیرسرراست بود و لقمۀ شعر، برخلاف نثر، لقمهای است که باید پس پشت کله چرخانده شود. سادهسرایی (فی المثل شعر سهراب سپهری) غیر از سادهگویی و از آن بدتر سادهاندیشی است. تازه سادهسرایی یا سادهاندیشی دوگونه دارد: الف) ژرف؛ ب) صرفاً حرف. برای مثال اگر شعر عاشقانهای اینگونه آغاز شود: تا پایان جهان یا بیش از جان و جهان خود، دوستت دارم؛ اصلی گویی چیزی گفته نشده است.
در حوزۀ ادبیات و شعر به سهگونه یا از سه راه میتوان دانش نظری را افزایش داد: با مطالعۀ آثار دیگران از قدیم و جدید و به زبان ترجمه یا زبان بیگانه؛ ب) خواندن مسائل ادبپژوهی و شعرشناسی و علوم بلاغت؛ ج) مطالعه و ژرفکاوی در نقد الشعر. نقدالشعر یا شعرشناسی سه شعبه دارد: شکافت و واساخت یا به قول دیگر ساختارشکنی/شالودهشکنی یک اثر؛ تأویل که فراتر از تفسیر است؛ نقد یعنی ارزیابی و تحلیل و یافتن موارد کام و ناکامی یا ابهام یا ایهام و یافتن دیدگاه و دستگاه اندیشگی و نظام یا نگرش اخلاقی/ اجتماعی/ هنری/ فلسفی/ دینی/ یا حتی ارزشی یک اثر یا صاحب آن است.
مؤلف در ادامه در بخش نقد کارنامه شاعران، ضمن بررسی شعر و تأثیر شاعر بر ایجاد جریانی نو در فضای شعر معاصر، به برخی از جریانهای غالب سیاسی و اجتماعی در طول حیات شاعر مورد نظر نیز پرداخته است. او خود در مقدمه کتاب تأکید کرده است که پیش از این، نقدها در مطبوعات منتشر شده و از این منظر، ممکن است مخاطب کتاب، او را به کتابسازی متهم کند، اما او ترجیح میداده که تمامی نقدهای خود را «یک کاسه» کند و در پیش چشم مخاطبانش قرار دهد.
نقدهای «شیوه شیوایی» متنوعاند. از این منظر اگر مخاطب شاعری باشد که تازه پا در این وادی گذاشته، میتواند از این کتاب به عنوان الگویی برای شاعر شدن و شاعرانه زیستن بهره برد. نکتههایی که در خلال هر کدام از نقدها مطرح میشود، درسی است برای شاعرانی که نوقلماند و سودای شاعری در سر دارند. از سوی دیگر، «شیوه شیوایی» برای مخاطبان جدی شعر نیز راهگشا و خواندنی است؛ چه اینکه برخی از نقدهای این اثر پیش از این نیز سر و صدا به پا کرده و توجه اهالی فرهنگ را به خود جلب کرده است. مانند مقاله نقد «ابراهیم در آتش» احمد شاملو است که پیش از این در مجله «الفبا» به سرپرستی غلامحسین ساعدی منتشر شده بود؛ آن هم زمانی که خرمشاهی کمتر از 30 سال سن داشت.
مقالات نقد با «تأملی در شعر نماز» اخوان ثالث آغاز میشود و با «شب به شیشه میزند»، اثر مهدی مظفری ساوجی به اتمام میرسد. در بخشهایی از این کتاب درباره نقش شعر اخوان ثالث در شکلگیری و تقویت جریان شعر نو میخوانیم:
شادروان مهدی اخوان ثالث هنرمندی سنتگرا بود. هم سنتهای شعری را دوست داشت، هم سایر سنتهای فرهنگی را. اگر استادش نیما بدعتگذاری و سنتشکنی نکرده بود، او از شدت دوستداری سنت، از دل نازکش نمیآمد که قالب بلورین عتیقه هزار ساله شعر فارسی را بشکند. اما خوشبختانه اخوان به سهم خود، که شاید بیشتر از سهم هر کس بود، به داد شعر نو رسید و بدعتهای نیما را با بدایع خویش آرایش و پرورش داد. گذشته ایران و هنر ایران و شعر فارسی در ذهن و زبان، در خواب و خیال و خاطره و خونش خانه داشت.
نیما با همه هنردانی و ژرفبینی و موقعشناسی تاریخی و جسارت روحیاش، به تصدیق موافقان و مخالفان، گذشته شعر فارسی را، چندان که باید نمیشناخت. همه بدعتگذاران یا تجددطلبان یا سنتشکنان از سنت کمتر خبر دارند. چه اگر دست و دلشان در هوای سنت قدیم بلرزد، نمیتوانند نوآوری کنند. دکتر علی شریعتی(پسر) را با آن تحول و تکان عظمیی که در اندیشه دینی با رویکرد به دین به بار آورد، با استاد محمدتقی شریعتی(پدر) مقایسه کنید. کدام اسلامشناسترند؟ بیشک پدر. اما پسر جهان و دین و دیانت را با نگاه دیگری میبیند و میکاود. لذا از اوست که باید انتظار بینش و بیان تازه و دیگرگون داشت.
اخوان به هنگام به داد نیما و دست تنهایی او رسید. شعر نو، مخصوصاً در دهههای اول ظهورش، در معرض این تهمت بود که از نشناختن شعر کهن ناشی شده است و هرکس با مختصری طبع شعر، یا حتی بدون آن، میتواند کلماتی پشت سر هم ردیف کند و شعر بسراید؛ قید قافیه و قالب هم که زده شده است و حتی وزن هم احترام یا دست و پاگیری پیشین را ندارد.
اخوان در بحبوحه جنگ مغلوبه شعر نو(دهه 30) ظهور کرد و در دهه 0(که بعضی از اهل نظر مهمترین و پربارترین دهه هنری- ادبی ما در قرن حاضر میشمارندش) مجموعههای جاویدی چون «از این اوستا» به گنجینه شعر و ادب فارسی افزود.
با ظهور و حضور اخوان، که قصیده و غزل را سلیس و استوار میسرود، و حتی قطعههایش با قطعههای انوری و ابن یمین پهلو میزد، معلوم شد که شاعر نوپرداز از تنگنای قافیه یا شعر ندانی نیست که به شعر نو روی آورده است. مخصوصاً که خوشسخنان و سخنورانی چون سایه و نادر نادرپور نیز سخندانی شاعر نوسرا را با شعرهای استوار خود، به اثبات رساندند.
اخوان تا بدان پایه در شعر قدیم غوطه خورده و با آن انس و تعلق خاطر داشت که چه بسا از وفاداران سبک و سنت کلاسیک، چون شهریار و فیروزکوهیی، قدماییتر و و گذشتهشناستر به نظر میرسید. اخوان به انواع قوالب کهن علاقه داشت. حتی تکبیتسرایی میکرد. صلابت و حلاوت شعر نوی اخوان از رسوخ او در شعر کهن آب میخورد. ...
نشر نگاه کتاب «شیوه شیوایی» را در 300 نسخه منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان به حوزه شعر قرار داده است.
انتهای پیام/