ثبات داخلی و وحدت ملی در دوران گذار جهانی جایگاه ایران را ارتقا می دهد


استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی در میزگرد تغییران نظم بین الملل گفت: ثبات داخلی و وحدت ملی در دوران گذار جهانی جایگاه ایران را ارتقا می دهد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم،  میزگرد تخصصی"تغییرات نظم بین‌الملل" از سوی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی با حضور سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی(ره)، مهدی خانعلی‌زاده کارشناس روابط بین‌الملل و ابوالفضل دلاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) در این دانشگاه برگزار شد.

 دهقانی فیروزآبادی  در بخشی از سخنان خود در این میزگرد با اشاره به اینکه یکی از ویژگی‌های نظام بین الملل، چرخه انتقال قدرت است، اظهار داشت: یکی از نظریه‌های موجود نیز قائل به این است که هر 100 سال یک بار، قدرت از یک مرکز قدرت به مرکز دیگر منتقل می‌شود.

وی تصریح کرد:  امروزه ما در شرایط انتقال قدرت قرار گرفته‌ایم؛ یعنی آمریکا نسبت به قدرت‌های دیگر جهان رو به افول است، البته منظور از افول، فروپاشی نیست، بلکه منظور تحولات درونی آمریکا و از آن مهم‌تر نسبت قدرت آن با قدرت‌های دیگر است. مثلاً در سال 1945، 50%Gdp دنیا را آمریکا تولید می‌کرد، ولی امروزه 20% از آن را تولید می‌کند. این همان افول هژمونی است.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: رابرت کوهن در سال 1984 کتابی به نام "پس از هژمونی" نوشت. در سال 1987 هم پل کندی کتاب "ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ" را نوشت. عناوین این کتاب‌ها نشان می‌دهند این مسئله در خود آمریکا هم بحث مهمی است و محدود به ایران یا کشورهای دیگر نمی‌شود.

 خانعلی زاده، کارشناس روابط بین الملل نیز در بخشی از سخنان خود در این میزگرد اظهار داشت: در دوران گذار نظام بین ‌الملل، واحدهای سیاسی می‌خواهند جایگاه خود را تغییر دهند، اما ساختار نظام بین‌ الملل این را نمی‌خواهد؛ بنابراین واکنش جدی‌تر و شدیدتری نشان می‌دهند.

وی اضافه کرد: بر این اساس واکنش آمریکا و نظام بین ‌الملل به رویداد سال 88 ایران که آن زمان دولت قوی اوباما در آمریکا حاکم بود را مقایسه کنید با رویکرد دولت ضعیف بایدن به اتفاقات امسال کشور ما. مقایسه این‌ها نشان می‌دهد که نظام بین‌ الملل برای تغییر جایگاه ایران چه طراحی دارد.

دلاوی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این نشست اظهار داشت: بحث تغییر ساختار نظام بین‌الملل بحث جدیدی نیست و حداقل 45 سال است که ادامه دارد. بعد از جنگ ویتنام این مسئله همزمان با "دتانت" یا تشنج‌زدایی در روابط بین دو ابرقدرت آن زمان که نظام دوقطبی بود، مطرح شد. بعد از مدتی، انقلاب ایران با شکافی که در بلوک غرب ایجاد کرد و بعد گرایش‌های اصلاحی که در شوروی پدید آمد، عملاً نظام دو قطبی را فروپاشاند. در این زمان چین مراحل اولیۀ برنامه‌های توسعۀ خود را ایجاد می‌کرد و رشد خوب و آرامی داشت و هند با سرعت کمتری داشت رشد می‌کرد.

**در راستای انتقال قدرت جهانی جنگ‌های پراکنده‌ای رخ می دهد

 دهقانی با اشاره به اینکه البته در این میان استثنائاتی نیز وجود دارد که از آن جمله می‌توان به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت میان انگلیس و آمریکا اشاره کرد، ادامه داد: در حال حاضر مسئله این است که آیا انتقال قدرت میان چین و آمریکا مسالمت‌آمیز خواهد بود یا جهان شاهد جنگ جهانی دیگری هست؟ در این باره نظر بنده این است که انتقال قدرت مسالمت‌آمیز خواهد بود و یا دست کم جنگ‌های خفیف و پراکنده‌ای در نقاط مختلف جهان مثل جنگ اوکراین به وقوع می پیوندد.

خانعلی زاده نیز با اشاره به اینکه افول به معنای سقوط نیست، تاکید کرد:  افول آمریکا یعنی افول نظم آمریکا. مثلاً بریتانیای 2022 بسیار قوی‌تر از بریتانیای 1922 است، اما امپراتوری بریتانیا از بین رفته است. ممکن است آمریکا حتی قوی‌تر شود، اما نظم آمریکایی جهان افول کند.

وی افزود: یک دعوای جدی در جامعۀ آمریکا همان اصل مونرو است. در این اصل گفته می‌شود یک کشور نباید کاری به دیگر کشورها داشته باشد و صرفاً سرش در کار خودش باشد. عده‌ای هم با این اصل مخالفند و می‌گویند ما باید جهان را هم مدیریت کنیم. اگر آمریکا مشغول خودش باشد، شاید بی‌خانمان‌هایش هم کمتر شود و وضع رفاه اقتصادی مردمش هم بهتر باشد؛ اما آن موقع دیگر نظم بین الملل را نمی‌تواند تأمین و طراحی کند؛ معنای افول آمریکا همین است.

خانعلی زاده خاطرنشان کرد: اگر ماجرای پترودلار عربستان در زمان نیکسون نبود، شاید آمریکا اصلاً نمی‌توانست ابرقدرت باقی بماند. در این زمینه می‌توانید به کتاب "جنگ سردتر" مراجعه کنید. در این حال عربستان، امروزه برای آمریکا دیگر خیلی ارزشی قائل نیست؛ این معنای افول آمریکا است. این مفهوم را خود آمریکایی‌ها 10، 15 سال پیش قبل از ما گفتند و فقط حرف ما نیست. در این زمینه می‌توانید به حرف‌های فرید زکریا و جوزف نای مراجعه کنید.

دلاوری در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه درباره معنای افول با تعاریفی که ارائه شد، موافق هستم، افزود: ما دیگر آن آمریکای دهۀ 60 و 70، یا 80 و 90 را نداریم که هژمون است. قدرت اقتصادی آمریکا با سرعت بیشتری در حال کاهش است. سهم آن در تولید جهانی (GDP) با نگاه خوشبینانه 20 درصد است؛ ولی سهم چین در این بازار در حال افزایش است و از 15 درصد عبور کرده است.

وی ادامه داد: دو عاملی که باعث می‌شود ما نتوانیم روندهای آینده را با قطعیت پیش‌بینی کنیم، یکی کرونا بود، که روی آمریکا تأثیر بیشتری گذاشت، و دیگری سیاست های بازاندیشانه‌ای بود که در پیش گرفت. چین در اقتصاد خود به شدت وابسته به صادرات است، اما اقتصاد آمریکا بسیار کمتر از چین وابسته به صادرات است؛ البته به استثنای بخش اسلحه که فعلا ادامه دارد؛ بنابراین قدرت اقتصادی آمریکا رو به کاهش است ولی هنوز روندها قطعی نیست.

دهقانی فیروزآبادی در ادامه این نشست  با اشاره به تاثیر افول آمریکا بر ایران افزود: از بین رفتن نظم تک قطبی یا هژمونیک به رهبری آمریکا به نفع ایران است، زیرا هر نظم دیگری جایگزین شود از این نظم برای ما بهتر است. اما این به معنای این نیست که لزوماً دوران گذار و نظم جایگزین به صورت تضمین‌شده به نفع ایران باشد. زیرا نظام بین الملل ،به خصوص در دوران گذار، تهدیدها و فرصت‌هایی را برای ما ایجاد می‌کند.

** ثبات داخلی، وحدت ملی و تقویت هویت ملی جایگاه ما را در جهان ارتقا می دهد

وی تاکید کرد: در نظام بین الملل غیر از این نظام کنونی، جایگاه ما با شرایطی ارتقا پیدا خواهد کرد. یک ثبات داخلی، دوم وحدت ملی و سوم تقویت هویت ملی. طبیعتاً رقبای ما نیز در فکر این هستند که چگونه می‌توان ایران را از ارتقای جایگاه در روابط بین الملل بازداشت. یکی از آسان‌ترین راه‌ها این است که ایران را از لحاظ داخلی به خود مشغول کرد. بن سلمان هم می‌گفت "ما جنگ را داخل ایران می‌کشانیم." لذا ما به عنوان دانشجوی روابط بین الملل نمی‌خواهیم ذهن توطئه‌گر داشته باشیم و همۀ اتفاقات را گردن عامل خارجی ببیندازیم؛ ولی من با یک تجربۀ 30 ساله می‌گویم عامل خارجی برای پیش برد منافع خودش حتماً سوار بر عامل داخلی می‌شود. اگر شما غیر از این انتظار داشته باشید، بسیار ساده‌اندیشانه است.

خانعلی‌زاده نیز در این زمینه اظهار داشت: دوران گذار به معنای از بین رفتن آمریکا نیست. یکی از سناریوهای پسا دوران گذار، احیای هژمونی آمریکاست. خود آنها پذیرفتند نظام ساختار بین الملل آمریکامحور، افول کرده؛ حال چند سناریو وجود دارد: 1) هژمونی جدیدی ظهور کند. 2) نظام بین الملل چند قطبی شود. 3) هژمونی آمریکا احیا شود.

**دوران گذار به معنای از بین رفتن آمریکا نیست

وی در ادامۀ اشاره به واکنش متفاوت دولت آمریکا به اتفاقات ایران گفت: سال 88 دولت مستقر آمریکا (دولت اوباما) بسیار قوی بود، اما واکنشی که به رویدادهای ایران داشت واکنش محدودی بود. حتی بسیاری از اپوزیسیون‌ها معتقدند دولت اوباما به اعتراضات کمک نکرد. الان دولت بایدن، دولت بسیار ضعیفی‌ست، اما در چنین شرایطی ما می‌بینیم واکنش بسیار جدی نسبت به ایران و اتفاقاتش نشان داده. چرا؟ بنده تخصصم در حوزۀ روابط بین الملل است و از این منظر می‌خواهم به این اتفاق نگاه کنم. من سخنرانی حامد اسماعیلیون در تجمع برلین را می‌خوانم: "در رویای ما ایران به روسیه سلاح نمی‌دهد که برای جنگ اوکراین استفاده کند؛ در رویای ما کسی به کودکان ایدئولوژی قرون وسطایی نمی‌آموزد؛ در رویای ما، سفرای جمهوری اسلامی از کشورهای دیگر اخراج شدند."

خانعلی زاده یادآور شد: جنبش حجاب است و می‌گویند ما می‌خواهیم آزاد باشیم و...، اما اینکه به سران جی7 نامه بزنند که سفارتخانه‌های ایران را تعطیل کنید، چه ارتباطی به خواسته‌های جنبش اجتماعی درون ایران دارد؟ نظام بین الملل دعوایش این است که ایران فردا چگونه خواهد بود؟ جایگاهش کجاست؟ چین و روسیۀ فردا چه جایگاهی دارند؟ صرفاً داریم توصیف می‌کنیم و درست یا غلطش را نمی‌گوییم.

وی با اشاره به اینکه جایگاه با همان منابع سه‌گانۀ قدرت و فرآیند افزایش یا کاهش آن سه منبع تعیین می‌شود، گفت: قدرت نظامی امروز مانند سابق نیست. نه اینکه از بین رفته باشد، کاهش پیدا کرده؛ هزینه‌هایش افزایش پیدا کرده و در بعضی جاها بازدارندگی نظامی به اقتصاد تغییر نقش داده است. روسیه الان در این تناقض گیر کرده. دوم، جایگاه قدرت اقتصادی بود که روز به روز دارد بالاتر می‌رود. و سوم قدرت نرم است؛ حال می‌خواهیم ببینیم ما در این سه قدرت چگونه هستیم؟ فرآیندی که تا الان طی کردیم چیست؟ ظرفیت‌های ما برای آینده چه خواهد بود؟

خانعلی زاده یاداور شد: قدرت نظامی ما در سطح یک قدرت منطقه‌ای خوب است، اما هزینه دارد؛ پیامدهای ناخواسته دارد، حتی زمانی که در داخل آن را به کار می‌گیریم تا چه برسد در منطقه یا فرامنطقه بخواهیم از آن استفاده کنیم.‌ اوکراین نمونه خوبی است که نشان دهد ما در چه تناقضی از لحاظ دیپلماسی گیر کرده‌ایم و قدرت هوشمند (اسمارت پاور) نداریم.

وی با اشاره به اینکه در بخش اقتصاد، بسیاری از فرصت‌ها و مزیت‌ها را از دست دادیم، تصریح کرد: ما همیشه سه مزیت منابع زیرزمینی، ترانزیتی و نیروی انسانی تحصیل‌کرده، متخصص و ماهر را داشتیم. جایگاه ما در بازار نفت امروز آن‌چنان کاهش پیدا کرده که اگر ایران حذف هم شود، چندان تغییری در بازار نفت ایجاد نمی‌شود. بازار ما در گاز هم این وضعیت را دارد. آخرین فرصتی که برای ما پیدا شد در جنگ اوکراین بود؛ ما وارد بازار گاز نشدیم و فرصت را از دست دادیم.جایگاه ما امروز تعیین نمی‌شود، ما در شروع دوران گذار نیستیم. شروع دوران گذار سال 1990 بود که کشورهایی مثل چین، روسیه، هند، برزیل و... جهش پیدا کردند.

این کارشناس روابط بین الملل ادامه داد: دربارۀ قدرت نرم نیز ما فکر می‌کنیم با لشکر سایبری، قدرت نرم داریم در صورتی که قدرت نرم یعنی همان قدرت هوشمند، عقلانیت استراتژیک و دیدن منافع بلند مدت. یعنی سال 1990 باید متوجه می‌شدیم دنیا دارد متحول می‌شود ولی فرصت‌ها را یکی پس از دیگری از دست دادیم.

فیروز آبادی با اشاره به اینکه در رابطه با وضع موجود هم همه‌ی ما شریک و سهیم هستیم؛ فقط بعضی نقش بیشتری داشتند و بعضی نقش کمتر ادامه داد: اگر همین روش را ادامه بدهیم، در آینده جایگاهی نخواهیم داشت. به نظر بنده ما باید جایگاه فعلی ایران را حفظ کنیم‌. ما الان یک قدرت منطقه‌ای هستیم با تمام ضعف‌هایی که داریم. می‌توانستیم خیلی بهتر باشیم و می‌توانیم لذا قدرت نظامی لازم است ولی کافی نیست.

وی تصریح کرد: ما باید به موازات حفظ قدرت نظامی، قدرت نرم و اقتصادی را افزایش بدهیم. بعضی از دوستان برعکس می‌گویند که ما قدرت نظامی و سخت‌مان را به سمت قدرت نرم و قدرت اقتصادی‌مان تنرل دهیم. بنده با این مخالفم. در رئالیستی‌ترین برآورد‌ها از نظام بین الملل هم، قدرت اقتصادی پایۀ قدرت نظامی است. اگر نگاه لیبرالی داشته باشیم که اقتصاد اصل است. فروپاشی شوروی هم بی‌تردید به خاطر عقب‌افتادگی اقتصادی و فناوری بود.

**نیازمند استفاده متوازن از همه عناصر قدرت هستیم

دهقانی با اشاره به اینکه ما نیاز داریم استفادۀ متوازن از همۀ عناصر قدرت ملی‌مان داشته باشیم و مجموعۀ توانایی‌مان را افزایش دهیم، ادامه داد: فرهنگ ما این توانایی را دارد، چون ما یک بار امپراتوری جهانی داشتیم. فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی هر دو جهان‌شمول، است و به انزوا نمی‌گراید. مهم‌ترین عنصر قدرت ما مردم بودند و باید این را حفظ کنیم. نقدهایی هم وجود دارد و به همۀ ما وارد است. شاید ما از مجموعۀ توانایی‌ها و قابلیت‌های جمهوری اسلامی به خوبی استفاده نمی‌کنیم.

 خانعلی‌زاده درباره جنگ احتمالی در جهان گفت: در راستای اینکه ما به حافظۀ تاریخی ارجحیت می‌دهیم باید بگویم ما جنگ جهانی نداریم، جنگ‌های جهانی خواهیم داشت. یک مقاله‌ای اخیراً فارن پالیسی منتشر کرده و در آن گفته طبق نظریۀ روابط بین الملل ما جنگ خواهیم داشت؛ مثلاً آمریکا با چین، شبه جزیرۀ کره، ترکیه-آذربایجان، ارمنستان-ایران، اسرائیل-عربستان و... . در چنین شرایطی اگر کشور ما در نظام بین الملل جدید نقش واقعی نتواند کسب کند، قطعاً توسعه اتفاق نمی‌افتد. ایران اگر در نظام بین الملل جایگاه نداشته باشد، کرۀ جنوبی نمی‌شود، مصر می‌شود.

**باید یک صلح ملی ایجاد کنیم

 دلاوری با اشاره به اینکه توسعۀ ما با همۀ شاخص‌های اقتصادی عقب‌گرد داشته است، اضافه کرد: از سال 90 میلادی به این طرف یا نوسان داشتیم یا عقب‌گرد. چون روابطمان هرچه جلوتر آمده با دنیا چالشی‌تر شده است. نمی‌توانیم منابعمان را تجهیز کنیم، بهینه کنیم و با آن قدرت تولید کنیم. در داخل هم همه را فراری می‌دهیم.

وی افزود: اگر اینطور ادامه بدهیم مطمئن باشید که جایگاه پیدا نمی‌کنیم. اصلاح این تناقض همان عقلانیت استراتژیک و قدرت هوشمند می‌خواهد. باید به طور جمعی به آن بیاندیشیم، یک اجماع نسبی پیدا کنیم و از راه رفته برگردیم. باید یک صلح ملی ایجاد کنیم و با صراحت می‌گویم ما به یک دولت آشتی ملی نیاز داریم. بعد از آن باید فکرهایمان را جمع کنیم و ببینیم چطور این تناقض را حل کنیم.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط