آیت‌الله بهشتی پاسخ می‌دهد؛ انسان چیست؟ از کجا آمده و به کجا می‌رود؟

آیت‌الله بهشتی پاسخ می‌دهد؛ انسان چیست؟ از کجا آمده و به کجا می‌رود؟

کتاب «انسان از منظر قرآن» دربردارنده مجموعه‌ای از گفتارها و نوشتارهای شهید آیت‌الله بهشتی است که سعی دارد به پرسش‌های بنیادین درباره آفرینش انسان پاسخ دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «انسان از منظر قرآن»، مجموعه گفتارها و نوشتارهای شهید آیت‌الله دکتر بهشتی، پیرامون «شناخت انسان» است. انسان‌شناسی شهید بهشتی، ظهور و بروز اندیشه‌های جهان‌شناختی و در عین حال زمینه‌ساز اندیشه‌های سیاسی، حقوقی، تربیتی و... اوست. اثر حاضر مشتمل بر نگاه‌های انسان شناختی آیت‌الله بهشتی است و به سؤال‌هایی نظیر انسان کیست؟ از کجا آمده و به کجا می‌رود؟ و ... پاسخ می‌دهد.

بدون شک انسان؛ نقطه عطفی در خلقت است و یگانه جانشین خالق هستی بر زمین، مهمترین پرسش در مورد انسان، پرسش از کیستی و سؤال از هویت اوست. انسان‌شناسی از دو جهت برای هر انسانی مورد توجه است؛ نخست آنکه انسان کانون عالم خلقت است و هر موجودی در حاشیه وجود او قرار دارد و دوم آنکه شناخت نفس و حقیقت «من» برای هر انسانی مهمترین مسئله است.

هویت انسان چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی پرکاربردترین مسئله است و از این رو انسان‌شناسی را می‌توان مقدمه شناخت همه علوم مرتبط به انسان و زمینه و پایه شکل‌گیری هرگونه باید و نبایدی در مورد انسان دانست. اندیشه‌های آیت‌الله دکتر بهشتی نیز از این مهم مستثنا نیست و شناخت اندیشه‌های انسان‌شناختی او مقدمه شناخت اندیشه‌های سیاسی، تربیتی، حقوقی و... اوست.

کتاب «انسان از منظر قرآن»، حاصل اندیشه‌های انسان‌شناختی شهید بهشتی بوده و پاسخ‌های این اندیشمند نامدار معاصر به پرسش‌های انسان‌شناسانه است. اثر حاضر مشتمل بر پنج فصل و یک مقدمه پیرامون مختصات انسان عصر ماست.

این کتاب با روشن ساختن موقعیت انسان عصر ما شروع شده و در فصل اول به مسئله آفرینش انسان پرداخته است. از مهمترین عناوین پرداخته شده در این فصل، بررسی نظریه تکامل، آفرینش انسان از نگاه اسلام، خلقت حوا و عالم ذر است.

در فصل دوم هویت انسان مورد بررسی قرار گرفته شده و پس از بیان نگاه‌های غیر اسلامی معاصر، به دیدگاه قرآن به مسئله هویت انسان و مقام خلیفه الهی او پرداخته شده است. فصل سوم مشتمل بر مباحثی پیرامون «فطرت» است و موضوعاتی چون چیستی فطرت، رابطه فطرت و اراده آزاد انسان و خداشناسی فطری را مورد بررسی قرار داده است.

کتاب , نشر معارف ,

فصل چهارم، که به نوعی مهمترین فصل کتاب است، به ویژگی‌های انسان پرداخته شده است. از نگاه شهید بهشتی عقل نظری، عقل عملی، آزادی، مسئولیت و ابتکار مهمترین ویژگی‌های بشرند. و در نهایت در فصل پایانی کتاب به مسئله فرد و اجتماع و مختصات انسان در جامعه پرداخته شده و مشتمل بر بحث‌هایی پیرامون اصالت فرد و جامعه، نظام عادل اجتماعی و رابطه انتخابگری و صلاح جامعه است. همه این مباحث حاصل گفتارها، گفت‌وگوها و نوشتارهای آیت‌الله بهشتی است که از مجموع آثار ایشان جمع‌آوری و طبقه‌بندی شده و با مقدمه و پاورقی‌هایی که فهم مطلب را بر مخاطب تسهیل کند تقدیم علاقه‌مندان شده است.

ویژگی‌های خاص کتاب چیست؟

کتاب «انسان از منظر قرآن» از دو ویژگی عمومی برخوردار است که این کتاب را با سایر کتب متمایز می‌سازد. نخست ترتیب فصول و دسته‌بندی ارائه شده که نسبت به دیگر کتب انسان‌شناسی منتشر شده، متفاوت است و سعی شده مباحث مهمی همچون ویژگی‌های انسان و مسئله فرد و جامعه را در حاشیه بحث‌هایی مانند آزادی و جبر و فطرت قرار نگیرد. ویژگی دوم تسلط و احاطه نویسنده بر مباحث علمی، فلسفی و تفسیری است که این اثر را به یکی از متقن‌ترین آثار در حوزه انسان‌شناسی بدل ساخته است.

از دیگر ویژگی‌های کتاب می‌توان به جامعیت مباحث از بحث خلقت و آفرینش انسان،(خلقت حوا و مساله عالم ذر و...) و هویت ویژگی‌های انسان تا مباحث پیرامون بعد اجتماعی انسان اشاره کرد. 

عناوین فصل‌ها و اهم موضوعات مطرح‌ شده در کتاب:

«انسان عصر ما»، «آفرینش انسان (نظریه تکامل، آفرینش انسان از دیدگاه اسلام، خلقت حوا، عالم ذر)»، «هویت انسان ( انسان در مکاتب معاصر، انسان در قرآن)»، «فطرت (چیستی فطرت، فطرت؛ عنصر مشترک همه انسان‌ها، فطرت و اراده آزاد انسانی، خداشناسی فطری)»، «ویژگی‌های انسان (عقل نظری، عقل عملی و عشق، اختیار و انتخاب، مسئولیت، ابتکار و خلاقیت)» و «فرد و جامعه (اصالت فرد و جامعه، انسان از دیدگاه ماتریالیسم دیالکتیک، نظام اجتماعی، انتخاب گری انسان و صلاح جامعه)».

برش‌هایی جذاب و کوتاه از کتاب:

1. انسان یک ماهیت عمومی کلی دارد که خیلی مبهم است و یک ماهیت و چیستی شخصی دارد. سایر موجودات این‌طور نیستند. در موجودات دیگر جهان، ماهیت کلی آنها، شکل اصلی آنها را مشخص می‌کند. سیب، انار، موش، گربه؛ ماهیت کلی اینها، شکل اصلی و چیستی اصلی و ابعاد اصلی چیستی آنها را معین می‌کند. تفاوت این گربه با آن گربه، تفاوتی جزئی است. رنگش کمی فرق دارد، ساختمان و شکل بدنش کمی فرق دارد. موی این نرم‌تر است، آن یکی زبرتر است، و از این نوع تفاوت های ظاهری. 

ولی انسان چه؟ انسان هم ماهیت کلی دارد؛ ولی ماهیت کلی انسان مثل موم در دست خود انسان است. خود او است که به این موم شکل می‌دهد و در این شکل دادن، فاصله میان یک انسان با انسانی دیگر، چیستی یک انسان با دیگری، از فاصله میان دو نوع کاملاً متمایز، بیشتر است. جایگاه دو انسان در موزه هستی این‌گونه است، یکی بالاتر از هر موجود والا که می‌شناسید و دیگری پست‌تر از هر موجود پستی که سراغ دارید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏» (اعراف/179)

کتاب , نشر معارف ,

بنابراین، انسان با ویژگی‌های کلی انسان به دنیا می‌آید؛ اما اینها ویژگی‌هایی هستند که او را اجمالاً از سایر موجودات جهان جدا می‌کنند. اما تنوع داخلی چیست؟ تنوع داخلی آنقدر وسیع و گوناگون است و آن قدر شدت و اوج و حضیض دارد که می بینید دو انسان در مقایسه با یکدیگر، دو موجود متفاوت بر کره زمین هستند. این همان مطلبی است که اگزیستانسیالیسم به عنوان یک اصل مطرح کرده است. البته قبل از اگزیستانسیالیسم هم این مسئله مطرح شده بود. من مدت‌ها مایل بودم ببینم نصوصی از فلاسفه اسلامی در این زمینه و متناسب با این بحث داریم یا نه. در یک بخش از «اسفار» که بررسی می‌کردم، بخشی را پیدا کردم که درست مربوط به همین مسئله بود. ملاصدرا عیناً همین مسئله را می‌گوید که انسان ماهیت خویش را می‌سازد.

2. قرآن انسان را به عنوان موجودی که می‌تواند از فرمان خدا سرپیچی کند، معرفی می‌کند. قرآن درباره فرشتگان می‌گوید اینها موجوداتی هستند که ذره‌ای از فرمان خدا سرپیچی نمی‌کنند. درباره انسان می‌گوید انسان موجودی است که از فرمان خدا سرپیچی می‌کند و می‌تواند سرپیچی کند. ما به او این آزادی را دادیم که سرپیچی کند. یک مطلب بسیار جالب که خیلی کم دیده‌ام یا شاید اصلاً ندیده‌ام که در انسان‌شناسی اسلام به آن توجه شده باشد، آیاتی است از قرآن که در زمینه مهلت دادن به انسان‌های طاغی آمده است: «وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ» (اعراف: 183؛ قلم: 45) و همچنین «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْما» (آل عمران/178) این آیات خیلی جالب است.

کافران فکر نکنند که این امکانات و این زمینه آزاد که حتی برای طغیان و عصیان به آنها داده‌ایم، حتماً می‌تواند برای آنها منشأ سعادت باشد. نه، تابع این است که آنها از این فرصت چگونه استفاده کنند. اینها می‌تواند حتی امکانی برای تیره‌بخت شدن آنها باشد. چنین فرصتی را به آنها می‌دهیم تا سرشت و باطن آنها کامل‌تر تجلی کند، تا انتخاب آنها کامل‌تر تحقق پیدا کند. بله، همین خدا خواسته است که کافران امکان افزایش حجم إثم و گناه و تجاوز خود را داشته باشند. ارزش مسئله بسیار بالاست. 

این مسئله یعنی انسان و آزادی و میدان آزاد عمل او در این حد است که خدا می‌گوید «إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ»، ما به او فرصت و مهلت می‌دهیم. خدا به آنها فرصت می‌دهد تا آزادانه و انتخاب گرانه، تا آنجا که دلشان می‌خواهد، به راه انحراف و گناه بروند. چون در طرح آفرینش قرار بر این است که موجودی با دایره وسیع آزادی و انتخاب و اختیار به وجود بیاید. این‌گونه آیات در تمام مباحث مربوط به نظامات اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد و یکی از مبانی شناخت انسان از دیدگاه قرآن است. 

3. یکی از بزرگ‌ترین امتیازات انسان این است که می‌تواند معصیت کند. آدم توانست نافرمانی کند، خداوندگارش را؛ بله این بزرگ‌ترین امتیاز انسان است که می‌تواند نافرمان باشد تا فرمانبرداری‌اش ارزشی دیگر پیدا کند. فرمانبرداری اجباری [یعنی] اگر کسی را مجبور کردند از یک راهی برود این چندان ارزشی ندارد. آن چیزی که ارزش دارد فرمانبرداری و انتخابی است. بهترین تعریف برای انسان این است که انسان جانداری است آگاه و انتخابگر؛ با انتخابش چه کار می‌کند؟ انسان با این انتخابش آینده و سرنوشت خود را می‌سازد؛ سرنوشت انسان به دست انتخاب آگاهانه ی او ساخته می‌شود. بدین جهت است که اسلام هیچ چیز را بر کسی تحمیل نمی‌کند، حتی دین را، می‌گوید: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی * و اولى الحق و من ربکم و من شاء فلیو من و من شاء فلیکفر.» حق از جانب خدایتان آمد، هر کسی می‌خواهد ایمان به حق بیاورد و هر کس هم می‌خواهد کافر باشد به حق. انسان اسلام، انسانی است آزاد و این آزادی را رایگان به او نداده اند. این آزادی را به او دادند و به او گفتند: ای انسان آینده‌ات و سرنوشتت را خودت بساز، هر نوع سعادت و خوشبختی به دست انسان ها بیاید محصول کار آگاهانه‌ی خود آنهاست، هر نوع رنج و تیره بختی انسان‌ها محصول کارآگاهانه و انتخاب غلط خود آنهاست؛ «لها ما کسبت و علیه ما اکتسب ذلک بان الله لم مغیرا نعمتا علی قوم حتی یغیروا الله ما به انفسهم». 

4. جامعه اسلامی جامعه هوشیارها و زبان دارهاست. جامعه اسلامی جامعه مردم فضول است؛ نه از آن فضول‌هایی بیجا و نه زبان‌دار به این معنا که بره نیست. جامعه بره‌ها نیست؛ جامعه آدم‌هاست. 

آدمی که انتقاد می‌کند و در کار همه دقت می‌کند. اما به خاطر چی؟ به خاطر پاسداری از محترم‌ترین چیزها: حق و عدل. حق و عدل از همه کس محترم‌تر است؛ پاسداری از آیین حق و آیین عدل، فضیلت و عدالت و حق پرستی و خداپرستی، نورانیت و روشنی، مبارزه با ظلمت و حمایت از نور. البته یک شرط اصلی در امر به معروف و نهی از منکر شناخت معروف و منکر است. کسی که اصلاً خودش نمی‌داند معروف و منکر چیست، به چه چیز دعوت کند؟ چه چیز را امر کند و نهی کند؟ یک وقت است که اختلاف شما با آن عالم یا با آن مافوق بر سر این است که آیا این کار منکر هست یا منکر نیست. احراز این امر راه دیگری دارد.

برای اینکه اگر آدم شک کرد در اینکه شناخت خودش درست است یا شناخت این عالم، می‌تواند بگوید عالم که منحصر به این آقا نیست. آدم عالم زیاد پیدا می‌شود؛ آدم سراغ ده عالم دیگر می رود و از آنها می‌پرسد. ولی بعد از اینکه معلوم شد این کار منکر است، آن وقت دیگر بهانه «عالم را با جاهل بحثی نیست» را پیش کشیدن و یکه‌تاز میدان زندگی بودن و بی‌مدعی آنچنان عمل کردن که دل می‌خواهد، در جامعه اسلامی نیست. 

در جامعه اسلامی آن بهشتی که کارزاری در آن نباشد و کسی را با کسی کاری نباشد وجود ندارد. جامعه اسلامی جامعه‌ای است که همه با همدیگر کار دارند، چون سرنوشتشان به هم بسته و پیوسته است و همه دارای سرنوشت مشترک‌اند.

5. انسان اسلام موجودی است که باید انتخابگر به دنیا بیاید، انتخابگر بزرگ شود، انتخابگر زندگی کند، انتخابگر به راه فساد برود، انتخابگر به راه صلاح برود، و تا لحظه مرگ هرگز زمینه انتخاب از دستش گرفته نشود. نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام را، نظام تربیتی اسلام را، نظام کیفر و مجازات و حقوق جزایی اسلام را، نظام مدنی و حقوق مدنی و اداری اسلام را، همه را باید پس از توجه به این اصل شناخت. هر جا انسان از انتخابگری بیفتد دیگر انسان نیست؛ دیگر ارج انسانیت او رعایت نشده است. در این حال یا حیوان بارکش و باربری است که به او خوب می‌دهند بخورد، بپوشد، بنوشد، عیش و نوش کند، هرزگی کند، اما خوب بار بکشد و خوب بار بدهد. او دیگر انسان نیست.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران