نگذاشتند دانشگاه به حوزه نزدیک شود| گفتگو با حجت الاسلام کرمی
«یک اشکال در مسیر دانشمند ما این است که متاسفانه نیامدند علم دینی را دقیق بررسی کنند و بگویند منظورمان از علم دینی چیست؟ برخی خیال کردند همان علوم تجربی را میگوییم.»
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، بیست و هفتم آذرماه سالگرد شهادت آیت اللّه مفتح از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه است که در راه رسیدن به این آرمان، تلاشهای بیوقفهای انجام داد و نهایت در این مسیر در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به دست عوامل گروهک فرقان به شهادت رسید تا نامش در کنار شخصیتهای بزرگی مثل شهید استاد مرتضی مطهری به عنوان پرچمداران وحدت حوزه و دانشگاه قرار بگیرد.
برخی معتقدند وحدت و همکاری این دو پایگاه فکری ـ فرهنگی جامعه، برای حفظ فرهنگی اصیل، در مقابل هجوم ارزشهای غربی، ضروری است و تقارب و یکیشدن این دو نهاد در مبانی معرفتشناختی، ارزشهای فرهنگی، دغدغهها و حساسیتهای سیاسی ـ اجتماعی قابل توجه است.
در خصوص وضعیت این دو نهاد نسبت به یکدیگر، نقش آنها در شکل دهی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و حل مشکلات کشور با حجت الاسلام والمسلمین کرمی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران و از اساتید حوزه و دانشگاه گفت وگو کردیم که در ادامه می خوانید:
* به عنوان سوال اول منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چیست و قرار است با وحدت این دو نهاد با یکدیگر چه اتفاقی رخ دهد؟
به عنوان کسی که سالیان سال در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه فعالیت کرده و عضو هیئت علمی بوده است؛ احساس می کنم، تجسم وحدت حوزه و دانشگاه در کلام حضرت امام رحمة الله و آن جمله ای که در مجموعه سخنان ایشان استفاده می شود که حوزه و دانشگاه هر کدام یک بال پرنده معرفت و تربیت هستند؛ در فضای معرفتی علم و در فضای تربیتی حوزه تلاش می کند. اگر این دو بال در جهت دهی درست حرکت کنند و با یکدیگر هماهنگ باشند، طبیعتاً پرنده می تواند به خوبی به پرواز و حرکت خود ادامه دهد اما اگر با هم ناهماهنگ باشد این پرنده نمی تواند به درستی حرکت کند.
لذا اگر می خواهیم تجسم واقعی معرفت و تربیت را ملاحظه کنیم باید گفت نیازمند برنامه ریزی برای رسیدن به علم دینی هستیم. برخی فکر می کنند مراد ما از علم دینی، علم حدیث و علم فقه و قرآنی است؛ خیر. وقتی می گوییم علم دینی یعنی همان موضوعاتی که به عنوان موضوعات علمی در دانشگاه ها مورد بحث قرار میگیرد مانند؛ اقتصاد، روانشناسی، حقوق و جامعه شناسی یعنی این مسائل را از زاویه دین هم نگاه کنیم.
نه اینکه مصادیق و مستندات و روایاتی را پیدا کنیم که آنها را بیان می کنند. بلکه با توجه به آن جهان بینی اسلامی و با آن قوانین، مقررات و بایدها و نبایدهایی که در آیین اسلام دیده شده موضوعات علمی را مورد بررسی قرار دهیم. مثلاً علم اقتصاد اسلامی، علم روانشناسی اسلامی.
**رسیدن به تبیین صحیح همراه با یک ارائه مناسب از علم دینی گویای وحدت حوزه و دانشگاه است
تجسم وحدت حوزه و دانشگاه در این است که ما به یک تبیین صحیح و دقیق همراه با یک ارائه بسیار مناسب از علم دینی برسیم. اگر ما به این تبیین رسیدیم و توانستیم چنین چیزی را ارائه کنیم به وحدت حوزه و دانشگاه رسیده ایم و گرنه بعضی از موضوعات که مثلاً حوزویان در دانشگاه باشند یا دانشگاهیان با حوزه رفت و آمد داشته باشند و هر کدام کار خود را انجام دهند و با همدیگر صبحانه کاری بخورند، معنای واقعی وحدت حوزه و دانشگاه را نمی رساند.
وحدت حوزه و دانشگاه را یک هدف بلندی در نظر گرفتیم. رهبر معظم انقلاب و امام راحل این موضوعات را پیگیری کردند و مراکز مختلفی عهده دار چنین مسئله ای شدند که ما بتوانیم به علم دینی برسیم و آنها را تبیین کنیم.
** وحدت حوزه و دانشگاه با صبحانه کاری مشترک حاصل نمی شود
به لطف خدا توفیقاتی کسب شده و موفقیت هایی به دست آمده، حضور روحانیون در دانشگاه و رفت آمدی که دانشگاهیان با حوزویان دارند و موسساتی که به صورت مشترک با حضور این دو قشر فعالیت می کنند. افرادی هستند که هم حوزوی و هم دانشگاهی هستند یا افرادی که از دانشگاه، مطالب حوزی را آموختند و چه حوزویانی که مطالب دانشگاهی را تلمذ، پیگیری و آموختند و همزمان با موضوعات حوزوی خود بررسی کردند. موفقیت هایی بوده لذا توانستند منشوراتی داشته باشند، کتاب ها، مجله ها و مقاله های متعددی را تنظیم کنند. به امید چنین روزی هستیم که در همه عرصه و موضوعات علمی، تلفیق و وحدت حوزه و دانشگاه حاصل شود.
* در این چهار دهه از انقلاب، چه اقداماتی در این خصوص رخ داده است؟ دانشگاه و حوزه در این مسیر چه قدم هایی برداشتند؟
تحقق این مسئله، کار بسیار سنگینی است. یک موضوعی که برای برخی هم شبهه ایجاد کرده، این است که در مکتب اسلام، نظام تعریف نکردیم. نظام حقوقی اسلام، نظام اخلاقی اسلام، نظام اقتصادی اسلام و... را به صورت نظام مند تعریف نکردیم بلکه جسته و گریخته احکام و مقرراتی که در این مکتب وجود دارد را بیان کردیم و این باعث شبهه و ابهام به خصوص برای دانشمندان و کسانی که در این حوزه ها آشنایی زیادی نداشتند شده که بر این اساس فکر کردند منظور از وحدت حوزه و دانشگاه این است که برای یک موضوع علمی، مستند دینی و یک آیه دینی مرتبط پیدا کنیم و بگوییم دین این را تایید کرده و یا تایید نکرده است.
**شبهه که بسیاری از دانشمندان درباره علوم دینی و وحدت حوزه و دانشگاه دارند
وحدت حوزه و دانشگاه اگر از اول در چارچوب خودش بنا نهاده میشد و به این صورت پیش می رفت که ما به دنبال این هستیم که در تمام مراحل علمی، نظام های آن را کشف کرده و مستند کنیم. تا جایی که ممکن است، تجربی نباشد اما معنای واقعی علمی را داشته و تجربه هم نتواند با آن مخالفت کند، شاید کار راحت تر انجام می شد.
یک اشکالی که در مسیر دانشمند ما بوده این است که متاسفانه نیامدند علم دینی را دقیق بررسی کنند و بگویند منظورمان از علم دینی چیست؟ برخی خیال کردند همان علوم تجربی را میگوییم. اگر علوم تجربی را می گوییم که خیلی از این علوم، تجربی هستند و اگر در بوته و ترازوی عقل گذاشته شود طبیعتا با همدیگر همراهی نمی کنند لیکن اگر علم را بالاتر از تجربه بدانیم و بگویم آنچه که عقلانی است. آنچه که عقل و وحی آن را رد نمی کند. آنچه که مورد قبول است و مخالف ندارد، آن موقع اگر پایمان را از تجربه فراتر گذاشتیم و حیطه دیگری را تعریف کردیم به طور طبیعی علم دینی هم معنا پیدا میکند. در همه موضوعات به خصوص در علوم انسانی نیازمند این هستیم که مبتنی بر مکتب آنها را تعریف کنیم.
طی این 43 سال توفیقاتی در این مسیر کسب شده است. در سالهای اخیر روند این توفیقات شتاب بیشتری گرفته ولی به این معنی نیست که دست از تلاش برداریم بلکه باید تلاشمان را برای کسب و صادرات این علوم بیشتر کنیم. علوم انسانی و اسلامی فقط برای کشور اسلامی ما یا کشورهای اسلامی دیگر نیست بلکه می تواند در کشورهای غیر اسلامی نیز پیاده شود و همه از آن استفاده کنند.
**برخی بانک های غربی مدل بانکداری اسلامی را اجرا می کنند
همان طور که بانکداری اسلامی ما بدون نام بردن از آن در حال حاضر در بسیاری از بانکهای غربی استفاده میشود. انواع قراردادهایی که ما در اسلام و در چارچوب دین داریم و در حالی که سخنی از بهره و ربا و امثال آنها نیست در بسیاری از این بانک ها استفاده می شود و یا در حوزه های روانشناسی و حقوقی مواردی وجود دارد که استفاده می شود.
* نقش دانشگاههایی مانند دانشگاه امام صادق (ع) و موسساتی مانند موسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی(ره) در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید آیا در این زمینه موفق بودند؟
موسساتی هستند که توانستند حوزه و دانشگاه را در خود جمع کنند هم به حوزویان دروس دانشگاهی یاد دادند و هم به دانشگاهیان دروس حوزوی یاد دادند. مرحوم آیت الله مصباح یزدی، رئیس سابق موسسه امام خمینی(ره) به دانش آموختگان خودشان و کسانی که در آنجا تحصیل می کردند، توصیه داشتند که در حد دکتری از علوم انسانی در رشته تخصصی شان مثلاً اقتصاد باید آشنایی داشته باشند و کمتر از دکتری نمی پذیرفتند و در حد اجتهاد، اطلاعات حوزوی داشته باشند و بعد بنشینند با حوزویان و دانشگاهیان برنامه های خود را پیش ببرید.
موسسه امام خمینی(ره)، دانشگاه مفید، موسسه باقرالعلوم، دانشگاه امام صادق(ع) همه اینها در این راستا ایجاد شد که به وحدت حوزه و دانشگاه تجسم عینی ببخشند. در برخی از این مراکز شتاب بیشتر و در برخی شتاب کمتر بوده است. در برخی جاها غفلت صورت گرفته، علمی یا حوزوی محض شدند اما در یک حد نصابی این موسسات توانستند پیش روند.
محصولات خوبی نیز ارائه دادند. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه حضرت امام(ره) محصولات خوبی اراده دادند. بنیاد باقر العلوم اقدامات خوبی انجام دادند. نشست ها و مسائل مشترکی دارند که به عنوان کار عملی دنبال می کنند.
* برخی از صاحب نظران هدف اصلی نزدیکی و وحدت حوزه و دانشگاه را در خصوص جهت گیری برای ارائه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و الگوی عملی برای پیشرفت در جامعه می دانند؟ آیا در این زمینه موفق بودند؟
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که عهده دار، جهت دهنده و خط دهنده آن رهبر انقلاب بودند که من در قالب علم دینی در این گفت وگو آن را تجسم دادم و بیان کردم به این دلیل که علم دینی مقداری مظلوم تر بود، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت کمی در افکار مطرح و نشست هایی برای آن برگزار شد اما به علم دینی مقداری جفا شد. من همان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در قالب علم دینی تبیین کردم و تفاوتی با یکدیگر ندارند.
به نکته خوبی اشاره کردید که اگر می خواهیم این امر در عرصه حاکمیت ظهور پیدا کند و کار ما در عرصه حاکمیت پیش رود، نیازمند یک مدل هستیم. تمام عیب کار این است که ما وقتی می گوییم حاکمیت دینی، برخی فکر میکنند که این حاکمیت یک چیز است و دینی چیز دیگری است. این دو را ما به همدیگر چسباندیم! یا وقتی میگوییم مردم سالاری دینی، فکر میکنند مردم سالاری یک مقوله است و دینی مقوله ای دیگر. در حالی که این، یک مفهوم است نه مفاهیم متعدد.
مردم سالاری دینی یا حاکمیت دینی، حاکمیتی است که مبتنی بر دین حرکت می کند؛ یعنی قوانین دینی حرکت دهنده و شتاب دهنده آن است. برخی میگویند دین در همه عرصه ها ورود پیدا کرده است، بله در همه عرصه ها پیدا کرده است به این صورت که آنچه را که عقل مستقلا میتواند در جهت دهی خود مورد استفاده قرار دهد آن را تایید کرده و گفته نمی خواهم یک چیز جداگانه از عقل برای شما بیان کنم اما عقل در برخی جاها ممکن است لنگ بزند و نیازمند کمک باشد در اینجا وحی به کمک عقل می آید.
**نیازمند یک مدل در نزدیکی حوزه و دانشگاه هستیم
یک قانون اصلی در حاکمیت دینی تبعیت از عقل در جایی است که دستور کلی و قطعی وجود داشته باشد اما در جاهایی که حالت ظن و گمان برای عقل وجود داشته باشد می توان از وحی کمک گرفت. از مجموع تعاملاتی که بین قوانین دینی و اصولی که در حاکمیت توسط عقل به میدان گذاشته می شود، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت به دست می آید.
در این خصوص افرادی که ذهن سکولار داشتند یعنی دین و سیاست را از همدیگر جدا می کردند در امر حاکمیت مشکل درست کردند. تمام علوم و به خصوص علوم انسانی، در چارچوب حاکمیت مفهوم پیدا میکند و این حاکمیت را اگر بخواهیم از دین جدا بدانیم و دین را برای خودش بگذاریم که عهده دار امور شخصی باشد و حکومت را در امور اجتماعی، میدان دهیم، جدایی بین حاکمیت و دین یا سیاست و دین موجب این می شود که ما نتوانیم خروجی های هم افزایی برای جامعه و خروجی های مورد قبول حوزه و دانشگاه را داشته باشیم. البته به طور کلی نتوانستیم و الا این دو نهاد مراحلی را برای این هم افزایی طی کردند که امیدواریم این شتاب فروکش نکند و این مقوله را به جایی برسانیم که حاکمیت دینی را به عنوان حکومت جهانی بقیه الله الاعظم در جهان جا بیندازیم.
* در حال حاضر چه شخصیت هایی در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه نقش تاثیرگذار در فضای فکری این دو نهاد ایفا می کنند؟
شهید مفتح، شهید مطهری، شهید بهشتی و افراد دیگری در این زمینه نقش داشتند. افرادی هم در حال حاضر دارند این برنامه ها را پیش می برند مانند علامه مصباح یزدی. در شورای عمومی فرهنگ عمومی کشور، قرار شد 12 دی ماه سالگرد رحلت آیت الله مصباح یزدی را به عنوان روز علوم انسانی اسلامی نامگذاری کنند. این مسئله در شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار است مورد بررسی قرار گیرد.
به جز این چهره ها شخصیت های دیگری در این خصوص قدم گذاشتند که اکنون در حوزه و موسسات مختلف هستند و ممکن است در سن و سال جوانی و یا میانسالی باشند، کتاب های خوبی تالیف می کنند و محققینی که به صورت علمی به دنبال وحدت حوزه و دانشگاه هستند.
** برخی معتقدند حوزه و دانشگاه وحدت عینی نخواهند داشت
البته باید یاد و خاطره شهید مفتح را که در این راستا تلاش کرد و به شهادت رسید را گرامی داشت. وی توسط افراد و افکاری به شهادت رسید که قبلا بودند و الان هم هستند و نمی توانند این وحدت را ببینند. دنبال این هستند که از اسلام یک تفکر متحجرانه ارائه کنند و از علم هم یک تفکر روشنفکرانه ارائه دهند که هیچ راهی برای در کنار هم قرار بودن ندارند در حالیکه ما نمونه های عینی این وحدت را می بینیم و به خوبی حوزه و دانشگاه این رسالت را پیش می برند.
* به عنوان سخن پایانی مهمترین اقدام برای نزدیکی این دو نهاد را با هم چه می دانید؟
ما در مسیر انعکاس وحدت حوزه و دانشگاه متاسفانه تلاش لازم را نکردیم. خیلی اطلاع ندارند از این قضایا من با دانشجویان خود که صحبت می کنم، می بینم که اطلاعاتی در این زمینه ندارند. طرحی را در تابستان با عنوان "رویداد آینده روشن" اجرا کردیم که هدف آن تبیین این موضوع بود که حوزه و دانشگاه یک شبکه هستند. یعنی استاد معارف و دیگر اساتید و دروس اختصاصی یک رسالت را دنبال و تبیین می کنند.
**نگذاشتند دانشگاه به حوزه نزدیک شود
مشکل اصلی در این مسیر و در دانشگاههای ما این است که نگذاشتند دانشگاهها به حوزه نزدیک شوند. شاید بیشتر، حوزویان به دانشگاهها نزدیک شدند که وظیفه شان هم بوده است زیرا می خواهند حاکمیت دینی را دنبال کنند اما نگذاشتند دانشگاه ها به حوزه نزدیک شوند از این جهت که فکر می کنند مسائل معرفتی و فرهنگی با مسائل آموزشی که در دانشگاه ها مورد توجه قرار می گیرد دو مقوله جدا است.
در حالی که ما الان داریم این موضوع را جا میاندازیم که رسالت حاکمیت دینی و فرهنگ دینی، به عهده علما و دانشمندان اسلامی نیست بلکه همین اساتید بزرگوار که در دانشگاهها هستند به عنوان پرچمدار و علمداران این نهضت بوده و باید بتوانند نقش خودشان را ایفا کنند. در واقع فرهنگ و آموزش را جدای از یکدیگر نبینند. باید در مجموعه آموزش های ما در دانشگاه ها، فرهنگ حضور جدی داشته باشد و اساتید بزرگوار در هر سطحی بتوانند آن را برجسته کنند.
انتهای پیام/