مرکز تحقیقات نظامی از دل تجربیات دفاع مقدس بیرون آمد/ گفتگو با سردار مجید بکایی

مرکز تحقیقات نظامی در سال‌های دفاع مقدس توسط سردار بکایی و عده‌ای از اساتید دانشگاه تأسیس می‌شود و منشأ خدمات و نوآوری‌های بسیاری در صنعت نظامی کشور می‌شود.

گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم ـ یکی از مقوله‌هایی که در دوران دفاع مقدس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود،‌ توجه به موضوع علم و فناوری در طراحی عملیات‌ها و تهیه تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح بود.

ازآن‌جایی که در هشت سال دفاع مقدس کشورمان با شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و اقتصادی روبه‌رو بود،‌ می‌بایست غالب نیازمندی‌های نیروهای مسلح در داخل کشور تأمین می‌شد، از همین روی طراحی تجهیزات مورد نیاز و همچنین مطالعات لازم برای طراحی عملیات‌ها در دوران دفاع مقدس نیازمند فعالیت‌های علمی و توجه ویژه به این حوزه بود.

 

البته این نگاه تنها معطوف به دوران دفاع مقدس نماند و بعد از این دوران هم نیروهای مسلح روند پیشرفت‌های علمی و ابتکارات فناورانه خود را ادامه دادند که موجب شد امروز در بسیاری از حوزه‌ها به دستاوردهای شگرفی دست پیدا کنند و موجبات فراهم شدن بازدارندگی فعال برای کشور را رقم بزنند.

به‌منظور تبیین دستاوردهای علمی در جنگ تحمیلی با برخی از فرماندهان و دست‌اندرکاران شاخص دفاع مقدس به گفتگو نشسته‌ایم که این مصاحبه‌ها به‌تدریج منتشر خواهد شد.

در سومین گفتگو سراغ سردار سرتیپ پاسدار مجید بکایی رفتیم. وی دانش‌آموخته دانشگاه امیرکبیر است و از سال 56 وارد مبارزه با رژیم پهلوی می‌شود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد درگیری‌های کردستان می‌شود. با آغاز دفاع مقدس به جبهه‌های جنوب می‌رود و در عملیات والفجر مقدماتی مسئول لجستیک قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) می‌شود.

 

وی پس از آن وارد وزارت سپاه می‌شود و مرکز تحقیقات دفاعی را راه‌اندازی می‌کند و فعالیت در همین زمینه را ادامه می‌دهد. با ادغام وزارت‌خانه‌های سپاه و دفاع به وزارت دفاع می‌رود و پس از طی مسئولیت‌های مختلف،‌ در فاصله سا‌ل‌های 90 تا 92 جانشین وزیر دفاع می‌شود. وی هم‌اکنون نماینده وزیر کشور در امور استان‌های کویری و محرومیت‌زدایی است.

* شما جزو افرادی هستید که در حوزه تحقیقات کار کردید و مسئولیت‌هایی هم در این زمینه داشتید، کار تحقیقاتی از چه‌زمانی آغاز شد و شما چگونه وارد حوزه تحقیقات نظامی شدید؟

من از دوران دانشجویی به‌دلیل علاقه‌ای که داشتم، در گروه صنعتی ملی مشغول به کار شدم که حدود شصت و چهار کارمند داشت یعنی در واقع زندگی من با کار و تحقیق و این چیزها عجین بود.

 از سال 56 ما درگیر مسائل انقلاب و مبارزات شدیم و در سال 57 هم در دانشگاه فعالیت‌های سیاسی داشتم و نهایتاً در سال 59 به کردستان رفتیم و به‌عنوان مهندسی منطقه غرب، جهاد سازندگی را آنجا راه‌اندازی کردیم.

در جهاد سازندگی هم به‌دلیل شرایط آن موقع، تعداد زیادی کارگر استخدام کردیم، فقط در سنندج 1500 کارگر استخدام کردیم و اینها باید برنامه راهبردی می‌داشتند که چه‌کار بکنند، این هم برای من یک تجربه خیلی غنی بود تا اینکه جنگ شروع شد.

در دوره جنگ در ابتدا من در کردستان و منطقه غرب بودم و کارهای مهندسی رزمی انجام می‌دادم و بعد به جبهه جنوب رفتم ـ که حالا آن هم بحث‌های مفصلی دارد ـ و از والفجر مقدماتی به‌عنوان فرمانده لجستیک قرارگاه خاتم الانبیا(ص) کار را شروع کردم.

در والفجر مقدماتی و والفجر یک که هر دو عملیات شکست خورد، ما مسائل لجستیکی خیلی حادی داشتیم که این هم باز کمک کرد که من دقیقاً مسائل لجستیکی و مشکلاتی را که در جنگ و جبهه بود دقیقاً مورد مطالعه قرار دادم تا به یک ارزیابی درست برسم.

بعد از شب عملیات والفجر یک، ما دنبال این بودیم که بتوانیم یک تعدادی از موشک‌های مینی‌کاتیوشا را که قرار بود آقای رفیق‌دوست بخرند توزیع کنیم.

ما شب عملیات توانستیم دوهزار و چهارصد عدد از این موشک را دریافت کنیم، واقعاً دو هزار و چهارصد موشک چیز خاصی نیست ولی آن شب با خوشحالی با شهید صیاد و با آقا محسن (رضایی) نشستیم و این تجهیزات را توزیع کردیم که به هر تیپ یا لشکر بین صد تا 200 موشک رسید.

ما مدت‌ها منتظر بودیم که این 2هزار و 400 موشک دستمان برسد ولی در عملیات مرصاد ما روزی 9 هزار و 600 عدد از همین موشک 107 در صنایع شهید باقری تولید می‌کردیم یعنی چیزی که شاید باورش برای خیلی‌ها غیر قابل تصور باشد، ولی در واقع طی همین چند سال توانستیم نیاز مهمات جبهه را کاملاً تأمین کنیم، در نتیجه از من خواسته شد در سال 63 مرکز تحقیقات نظامی را راه‌اندازی کنم.

سال 63 من و تعدادی از آقایان برای اینکه مرکز تحقیقات نظامی راه‌اندازی بشود و بتواند به نیازهای جنگ پاسخ بدهد، این مرکز را تأسیس کردیم که نیازهای جنگ را برای سپاه و ارتش تأمین کند و لذا این مقدمه‌ای بود که ما وارد یک عرصه جدیدی از تحقیقات و حل مشکلات جنگ شدیم.

* مهمترین طرح‌های تحقیقاتی که در زمان دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت چه بود؟ آیا این طرح‌ها به مرحله اجرا هم رسید؟

پاسخ شما باید در دو محدوده زمانی مورد بحث قرار بگیرد؛ مقطع اول، مقطع آغاز جنگ بود، خب، ابتدای جنگ بحثمان این بود که چگونه می‌توان جنگ را اداره کرد،
یعنی در ابتدا بیشتر تمرکز ما روی تعمیر و نگهداری تجهیزات بود، ولی خب، در جنگ کم‌کم کار به جایی رسید که دیگر تعمیرات صِرف جواب نمی‌داد، کار به جایی رسید که نیاز شد طرح‌هایی مثل پل خیبر ساخته شود.

طول پل خیبر 13 کیلومتر بود و باید روی هورالعظیم ساخته می‌شد. این پل در دنیا مشابهی نداشت و باید کسانی که توانایی طراحی آن را داشتند وارد این عرصه می‌شدند.

وقتی که مرکز تحقیقات نظامی شکل گرفت مسئولین جنگ و فرماندهان جنگ به این نتیجه رسیدند که بدون علم و فناوری و تحقیقات توسعه‌یافته، نمی‌شود جنگ را جلو برد.

تا آن موقع تجهیزات مورد استفاده ما تجهیزاتی بود که از قبل در کشور وجود داشت اما در ادامه، شرایط جنگ می‌طلبید که یک اتفاقات جدیدی بیفتد، مثلاً فرض بفرمایید که ما قایق‌های خاصی را نیاز داشتیم، یا زیردریایی‌های تر می‌خواستیم که در ابعاد بسیار کوچک یک‌نفره و دونفره بتوانند بروند و عملیات کنند.

در اولین گام، دیدیم که حرف اول را اطلاعات می‌زند. در مواقعی که می‌بایست به نیازها پاسخ به‌موقع می‌دادیم، باید می‌دانستیم که در دنیا چه اقداماتی در آن حوزه انجام شده است.

بنابراین اولین مسئله ما این بود که اطلاعات دقیقی از پیشرفت‌های علم و فناوری و به‌اصطلاح تجهیزاتی که در دنیا وجود داشت به‌دست بیاوریم، این موضوع منجر شد به اینکه ما اولین مرکز اطلاع‌رسانی دفاعی کشور را راه‌اندازی کنیم. روش نگه‌داری اطلاعات را هم بلد نبودیم، شاید الآن این موضوع راحت شده باشد اما آن موقع این چیزها اصلاً وجود نداشت.

اولین سری کامپیوترهایی که آمده بود کامپیوترهای 286‌ـxp بود که ما توانستیم یک تعدادی از آنها را از خارج از کشور تهیه کنیم و اولین شبکه کامپیوتری را اوایل سال 64 راه‌اندازی کردیم و اولین دیتا بیس را روی اینها ساختیم و توانستیم در واقع این اطلاعاتی را که به‌دست می‌آوریم ذخیره‌سازی کنیم.

آ‌ن موقع روزی حدوداً 1200 تا 2000 نامه از مجموعه ما به تمام دنیا می‌رفت و حاصلش هم این بود که کاتالوگ‌هایی برای ما فرستاده می‌شد، مثلاً زیمنس آلمان آن موقع تمام کتاب‌هایش را برای ما فرستاد.

ما گروهی از دانشگاهیان و اساتید را جمع کردیم که کارشان طبقه‌بندی این اطلاعات بود. این اطلاعات که می‌آمد، بر اساس آن چیزی که در جبهه و جنگ مورد نیاز بود طبقه‌بندی می‌شد.

ما یک نشریه‌ای داشتیم به‌نام مشکات، کار مشکات در حقیقت نیازسنجی و تدوین درخواست‌های جبهه و جنگ بود. پاسخ به نیازها پس از احصا، در قالب این نشریه منتشر می‌شد و در اختیار فرماندهان قرار می‌گرفت و برخی نسخه‌ها هم به‌صورت عمومی منتشر می‌شد.

من پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به جبهه می‌رفتم و با فرماندهان جلسه داشتم؛ نیازها را پیدا می‌کردم و در طول هفته هم اینجا کارهایی را که انجام می‌شد برایشان ارسال می‌کردم.

کار به جایی رسید که خاطرم هست آقای رفیق‌دوست یک نامه‌ای خطاب به آقای ملک‌زاده نوشتند که معاون لجستیکی بود، مضمون نامه این بود که "هیچ سفر خارجی انجام نشود مگر اینکه مرکز اطلاع‌رسانی تأیید کند که اطلاعاتش در داخل کشور نیست"، یعنی مرکز تا این حد گسترش یافت و کارهای علمی می‌کرد، از آن به بعد موضوع اطلاع‌رسانی در کشور به‌عنوان یک تخصص جدید مطرح شد و در دانشگاه تهران هم اولین دوره فوق‌لیسانس اطلاع‌رسانی تخصصی را راه‌اندازی کردیم.

در همین موارد ما با بسیاری از پروژه‌های تحقیقاتی مانند تولید مهمات، زیردریایی السابحات، هاورکرافت و پل‌سازی آشنا شده بودیم، این‌ها پروژه‌هایی بود که بنا به نیاز جبهه و جنگ مطرح بودند شما تصور بکنید ما در اندک زمانی به‌دلیل نیاز جبهه و جنگ و به‌دلیل فعالیت دوستانی که بالاخره جوان و در عین حال علاقه‌مند و متخصص بودند توانستیم بهترین تدارکات و زیرساخت‌ها را برای جبهه و جنگ فراهم بکنیم.

* مرکز تحقیقات نظامی کارش محدود به همین مرکز اطلاع‌رسانی بود یا خودش هم به‌صورت مستقیم وارد طراحی و تولید پروژه‌های مورد نیاز جبهه می‌شد؟

بله. ببینید مرکز تحقیقات نظامی در واقع دو بخش داشت؛ یک بخشش مرکز اطلاع‌رسانی بود که همین کارهای اطلاع‌رسانی و کارهای تخصصی و زیرساختی را انجام می‌داد و یک بخش دیگر وارد پروژه‌ها شد.

خیلی از مواردی که بعد از جنگ به نتیجه رسید، از آن زمان شروع شد، خیلی از مواردی هم که در جبهه نیاز بود مانند نِیبر و یا پل خیبر در همان زمان ساخته شد.

طرح‌های تحقیقاتی در بخش‌های مربوط به مرکز تحقیقاتی نظامی، مورد بحث و بررسی قرار می‌گرفت و بعضاً در خود مرکز طراحی می‌شد و برخی هم به مراکز بیرون مثل جهاد دانشگاهی واگذار می‌شد.

یکی از اتفاقاتی که آن موقع افتاد این بود که جهاد دانشگاهی که به وجود آمد، یک ارتباط تنگاتنگی با نیروهای درگیر در جبهه و جنگ پیدا کرد، خود مرکز مهندسی جهاد هم در رابطه با این قضیه فعال شد، مثلاً پروژه موشک مجتمع 5 ـ موشک جواب تهاجم موشکی عراق ـ درمرکز مهندسی جهاد انجام می‌شد، مثلاً در رابطه با زیردریایی، در همان دوران جنگ السابحات3 ساخته شد، یک زیردریایی سی‌تُنی بود که مورد استفاده قرار نگرفت ولی ساخته شد.

بعد از آن ساخت السابحات که زیردریایی میدجت بود شروع شد، همچنین طرح S68 که در واقع نمونه‌سازی PC7بود کار ساختش انجام شد و طرح فجر که یک هواپیمای کامپوزیتی نیز نمونه‌سازی شد ولی به تولید انبوه نرسید.


هواپیمای تی90 نمونه ایرانی PC-7

در ساخت مهمات که شاید بیشترین کار تحقیق و توسعه انجام شد در مهمات 120 و در مهمات 107، در واقع می‌توانیم بگوییم که ما یک تولید انبوهی را در کشور داشتیم که این‌ها تمام نیازهای اواخر جنگ را تأمین می‌کردند. مهماتی که داخل کشور تولید می‌شد با آنی که از خارج می‌آمد، دارای نظام طراحی و تولید متفاوت بود.

شاید برای شما جالب باشد که ما وقتی که در رابطه با موشک107 کار می‌کردیم، در ابتدای امر چون قرار بود مردم راکت‌ها را بسازند، نقشه‌ها در اختیار خیلی از تراشکارها از شهرستان‌های مختلف قرار می‌گرفت آنها تولید می‌کردند و می‌فرستادند ولی خیلی از آنها قابل استفاده نبود و برای اینکه این قضیه حل بشود دوستان نشستند طراحی کردند و رسیدند به یک گیج‌هایی که به آن گیج‌های برونرو می‌گفتند.


راکت‌انداز 107میلی‌متری

در واقع اینها با دقت بسیار زیاد باید طراحی می‌شد به این ترتیب که قطعه‌ای را که فرد می‌ساخت با دقت یک‌صدم میلی‌متر باید ساخته می‌شد که بتواند در واقع آن تولرانس‌ها را رعایت بکند که این کار با سختی تمام با طراحی خیلی دقیق انجام شد. وقتی که این گیج‌ها ساخته شد ما دیگر مرجوعی نداشتیم و همه می‌دانستند که چه‌چیزی باید تحویل بگیرند و چه‌چیزی باید تحویل بدهند.

خاطرم هست که ما برای تحویل‌گیری خود سلاح107، تمام این مهندسینی که روی آن کار کرده بودند در یک جمعی نشستند، ما رفتیم شاید آخرای شب بود رسیدیم اراک و جلسه‌ای با‌ آنها داشتیم، مدیرعاملشان در آن جلسه می‌گفت که "ما از شما ممنونیم، صنعتی که دقتش در حد سانتی‌متر بود به دقت صدم میلی‌متر رسیده است".

 در بخش مهمات می‌توانیم بگوییم که ما نتایج بسیار خوبی گرفتیم. در عملیات مرصاد تنها مهماتی که تولید می‌شد و داغ داغ در جبهه مصرف می‌شد خمپاره 120 بود که روزی 12 هزار عدد از آن تولید می‌شد.

دوستانی که در کار مهمات هستند و تسلیحات را می‌شناسند می‌توانند بفهمند وقتی می‌گوییم 12 هزار تا یعنی چه، چند صد تریلی باید آن‌ها را حمل بکند وقتی می‌گوییم مثلاً روزی 9600 عدد107 تولید می‌کردیم، می‌توانند بفهمند که چقدر مونتاژ کردن آن خطرناک است که تمامش باید در محیط‌های ایزوله انجام بشود،
در حالی که آن موقع ما این محیط‌های ایزوله را نداشتیم و بچه‌ها باید جوری تلاش می‌کردند که با کمترین خطری که ممکن است اتفاق بیفتد بتوانند این مهمات را مونتاژ کنند. در عملیات مرصاد روزی 9600 موشک 107 و 12000 خمپاره 120 به جبهه می‌رفت و در واقع می‌توانست نیاز جنگ را تأمین کند.

* به‌نظر شما این مرکز چه تأثیری روی توان دفاعی کشور در دوران دفاع مقدس و پس از آن داشت و علت موفقیت مرکز چه بود؟

ما نهاد مرجع در حوزه مدیریت تحقیقات بودیم. یکی از چیزهایی که در جنگ و دوران دفاع مقدس ما به آن رسیدیم این بود که تحقیقات بدون یک نهادی که بتواند آن را در سطوح راهبردی و عملیاتی راهبری بکند امکان توسعه ندارد و به همین جهت آن موقعی که بحث ادغام وزارت دفاع و سپاه بعد از جنگ مطرح بود خیلی ما روی این مسئله فکر کردیم و شاید جلسات بسیار زیادی داشتیم تا به این نتیجه رسیدیم که حتماً باید چنین مؤسسه‌ای ایجاد بشود که بتواند هم طرح‌های تحقیقاتی را مدیریت کند و هم زیرساخت‌هایش را آماده کند.

یکی از چیزهایی را که در جنگ واقعاً به آن رسیدیم این بود که ما نهادهایی را می‌خواهیم که روی فناوری کار کنند، تحقیقات بنیادی باید به فناوری ختم بشود و تحقیقات توسعه‌ای باید به محصول ختم بشود.

یکی از موضوعات بسیار مهمی که باز ما در زمان جنگ به آن رسیدیم بحث استاندارد بود. استانداردهایی که ما در کشور و در مؤسسه استاندارد داشتیم اینها همه استانداردهایی بود که از خارج کشور می‌آمد و اینجا اجرا می‌شد، لذا نیاز بود استانداردهای خاص خودمان را داشته باشیم و باید این استانداردها تدوین می‌شد و این امر به یک مؤسسه مرجعی که بتواند پاسخگوی این قضیه باشد نیاز داشت، بر این اساس مرکز تحقیقات استاندارد دفاعی ایجاد شد که خیلی از مسائل استاندارد را توانست در دستور کار قرار بدهد.

اینها همه نتیجه تجربیاتی بود که در زمان جنگ ایجاد شد و حاصل اینها در تشکیل مؤسسه و در اساسنامه مؤسسه شکل گرفت و یک‌مرتبه بعد از جنگ بسیاری از چیزهایی را که شما الآن دارید می‌بینید و در واقع توانسته است افتخاراتی را برای نظام جمهوری اسلامی در حوزه بازدارندگی ایجاد بکند، ناشی از همان مسائلی هست که در حوزه تحقیقات اتفاق می‌افتاد و پشتیبانی‌های ویژه‌ای که به‌عمل آمد و زیرساخت‌هایی که به‌وجود آمد.

اینها همه‌اش محصول کارهای علمی و کارهای تخصصی در زمان جنگ بود که از یک طرف برای رفع نیاز جبهه بود و از یک طرف هم به‌عنوان یک تجربه که بتوان بر اساس آن کار تحقیق و توسعه را در کشور پایه‌گذاری کرد. خیلی از صنایع مدرنی که امروز ما در کشور داریم سرریز همان تحقیق و توسعه است که در نیروهای مسلح بود.

یک مبحث دیگری که در زمان جنگ به آن رسیدیم نظام نوآوری بود، ما می‌بایست فاصله بین ایده تا محصول را به حداقل می‌رساندیم،
مثلاً در شب عملیات یا در دوره‌ای که این عملیات در حال طراحی بود، در کرمان می‌گفتند مثلاً "یک پل می‌خواهیم با این مشخصات" یا "یک امکانی می‌خواهیم با این شرایط"، طبیعتاً اگر قرار بود در یک زمان کوتاه پاسخ داده شود فاصله ایده تا محصولمان باید به حداقل زمان می‌رسید، در واقع این رویکرد که در نظام نوآوری هست باید در اینجا پیاده‌سازی می‌شد، ما در این رابطه بر اساس همان نیازهای زمان و بر اساس تجربیات همان موقع نظام نوآوری دفاعی را در مؤسسه تدوین کردیم.

اینها همه تجربیاتی بود که محصولات زمان جنگ بود و می‌توانم بگویم که همان‌طور که حضرت امام اشاره فرمودند وقتی که جنگ شروع شد و همه نگران بودند و برآشفته بودند امام فرمودند که "جنگ از الطاف خفیه الهی است."، به‌عنوان یک محققی که از قبل از انقلاب درگیر تحقیقات و صنعت بودم و مسائل آن موقع را دیدم واقعاً اگر ما می‌خواستیم با آن روند جلو بریم شاید هیچ وقت کشور به جایگاهی که بتواند برای استقلالش زیرساخت‌هایی را آماده کند نمی‌رسید،
چون اصلاً آن موقع تحقیق معنا و مفهومی نداشت، ولی جنگ سبب شد ما بتوانیم زیرساخت‌های تحقیق و توسعه را به‌صورت پیشرفته در کشور داشته باشیم و خب، امروز محصولش را می‌بینیم. اگر امروز به این بازدارندگی رسیدیم به‌دلیل همان تجربیاتی و توانمندی است که در آن موقع به‌دست آمد که البته استمرار و ادامه‌اش در زمان حاضر منجر به این افتخاراتی است که برای جمهوری اسلامی کشف شد.

* با توجه به اینکه در دوران دفاع مقدس هنوز کار تحقیقاتی و علمی در حوزه دفاعی جا نیفتاده بود احتمالاً شما در این حوزه با مشکلات و چالش‌هایی روبه‌رو بوده‌اید، مهمترین مشکل و چالشی که با آ‌ن روبه‌رو بودید چه بود؟

شاید مهم‌ترین چیزی که ما در آن مقطع به‌دست آوردیم یک گفتمانی بود با دال مرکزی «ما می‌توانیم». ما در زمان جنگ به گفتمان ما می‌توانیم رسیدیم و این در واقع از نوع نگاه حضرت امام ناشی می‌شد که الآن هم حضرت آقا، مقام معظم رهبری با همان نگاه در واقع دارند موضوع ما می‌توانیم و گفتمان‌سازی را دنبال می‌کنند، به‌نظرم یک مقدار این گفتمان افول کرده است و ما باید تلاش بکنیم که این گفتمان را در همه حوزه‌ها نهادینه کنیم،
گفتمان یعنی باور قلبی و یک سری اعتقاداتی که شما به‌صورت ریشه‌ای به آن معتقدید، در نیرو‌های مسلح این اعتقاد وجود دارد و این گفتمان روز به روز هم تقویت می‌شود و بحمدالله نتیجه‌اش را هم داریم می‌بینیم اما در سایر بخش‌های کشور متأسفانه ما این گفتمان را نتوانستیم ایجاد بکنیم و شاید مثلاً حضرت آقا دو سه بار این مطلب را مطرح کردند که "از الگوی صنایع دفاعی استفاده کنید".

 من معتقد هستم که ما هنوز در نیروهای مسلح از ظرفیت‌های کامل در کشور استفاده نکردیم یعنی به‌عنوان کسی که مطلع هستم در این موارد، معتقدم که هنوز خیلی خیلی جای کار دارد و از این تجربیات زمان جنگ هنوز به‌صورت کامل استفاده نکردیم.

ما امروز به‌راحتی به قدرت موشکی نقطه‌زن نرسیدیم، خیلی از این مراحل طی شده است، خیلی اتفاقات افتاده است، خیلی از فرآیندها شکل گرفته است تا به این نقطه رسیدیم، به این نقطه که امروز تصمیم بگیریم بسازیم و می‌سازیم. جوانان باید بدانند که وقتی مثلاً فرض کنید که یک محقق نماز شب می‌خواند یا صبح با زیارت عاشورا می‌رود در کارگاهش و آزمایشگاهش کار می‌کند چگونه از آن نیروهای الهی استفاده می‌کند جوانان ما باید «الّذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلناً» را درک کنند.

یادم می‌آید یک بار ساعت 4 صبح بود که یکی از محققین به من زنگ زد، در خانه خوابیده بودم گوشی را برداشتم دیدم یکی دارد داد می‌زند، بعد فهمیدم فلانی است، گفتم "چی شده؟"، گفت "آقای بکایی، به نتیجه رسیدیم."، نزد او رفتم و در راه صبحانه هم تهیه کردم و آمدیم با هم خوردیم، گفتم "چی شده؟"، دیدم کاری که ما فکر نمی‌کردیم که به این سادگی انجام شود ولی یک محققی یک هفته از آزمایشگاه بیرون نیامده و آن را انجام داده است.

در یک شرایط عادی شاید مثلاً ماه‌ها و حتی سال‌ها انجام آن کار طول می‌کشید ولی چون دانشمند ما جهاد می‌کند و نصف‌شب نماز شب می‌خواند خدا هم به کار او برکت می‌دهد، اینها چیزهایی است که اگر درون گفتمان ما جا بگیرد، بدون شک و تردید ما می‌توانیم از دنیا سبقت بگیریم. شک نکنید اگر ما بتوانیم محیط علمی و محیط دینی‌مان را با هم تلفیق کنیم و دانشمندان ما واقعاً از تمام ظرفیت‌های دینی هم استفاده بکنند پیشرفت شگرفی خواهیم داشت.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط