نگاهی به هوک | نمایش اخلاق پهلوانی از دیار سیستان
رستم و دیگر شخصیتهای بزرگ حماسی ادبیات ایرانی همواره پهلوانانیاند که اول در میدان مبارزه خویش، نفس خود را شکست دادهاند، شاید کارگردان نیز به این موضوع نظر داشته و آن را در قاب تصویر آورده است، زیرا حرف مهم فیلم اولویت پهلوانی بر قهرمانی است.
خبرگزاری تسنیم، محمدباقر صنیعیمنش:
هوک دومین ساخته حسین ریگی فیلمساز جوان سیستان و بلوچستانی کشور ماست. ریگی در فیلم اولش "لیپار" نیز در حالوهوای نوجوانان فیلم ساخت و امسال نیز این فضا را دنبال کرد که البته از نیمه به بعد فضای بزرگسال و جوانانه به خود میگیرد. فیلم رگههای ورزشی دارد ولی بیشتر به جنبههای اخلاقی و چالشهای روحی یک ورزشکار میپردازد که در فراز و فرود قهرمانی مدتی، خودش و اهداف بلندش را فراموش میکند؛ چیزی بهنام "نسیان" که در واقع خودفراموشی یا غفلت از حقیقت خویشتن است.
البته فیلم قرار نیست به سمت و سوی معنوی و عرفانی عمیق برود و بلکه یک درام شخصیتمحور با جنبههای اخلاقی، روحی و انسانی است.
هوک بهدنبال جایگزینی پهلوانی بهجای قهرمانی است، همان چیزی که استاد "شیرخان" با بازی امیر جعفری بهدنبال آن است. زمانی که شیرخان در مبارزه مشتها را روی حریف پیاده میکند و حریف زیر مشتها کم آورده است و او با یک ضربه هوک او را شکست میدهد؛ استاد او را بهخاطر این حرکت انتقاد میکند و میگوید که "ما مبارزه میکنیم و حریفمان دشمن ما نیست."، این همان مرام پهلوانی است که جای قهرمانی در مبارزات خشن و وحشیانه غربی مانند کشتی کچ و بوکسهایی را دارد که در آن حریفان یکدیگر را بهقصد کشت میزنند.
از این نظر پیام و محتوای فیلم هوک قابل تقدیر و محترم است و باید به فیلمسازی که امید و انسانیت را نشان میدهد دستمریزاد گفت. یادمان باشد که رستم دستان شخصیت محبوب شاهنامه فردوسی نیز از سیستان است که خود سراینده بزرگ و نامیرایش میگوید: "که رستم یلی بود از سیستان/ منم کردمش رستم دستان". رستم و دیگر شخصیتهای بزرگ حماسی ادبیات ایرانی همواره پهلوانانیاند که اول در میدان مبارزه خویش، نفس خود را شکست دادهاند، شاید کارگردان نیز به این موضوع نظر داشته و آن را در قاب تصویر آورده است.
اما نکته مهم دیگر فیلم هوک نمایش تصاویری زیبا از سیستان و بلوچستان است، در حالی که تصویری که از این منطقه در نظر و ذهن دیده میشود با واقعیت این خطه فاصله دارد. همانطور که کارگردان چندبار در نشستها و مصاحبههای خود گفته، تصویری که سینمای ما از سیستان و بلوچستان نشان داده، تصویری خشن و نادرست است، تصویری که با فیلمهای ضدقاچاق در خاطرات مردم نقش بسته است در حالی که مردم این دیار مهربان، سختکوش و مهماننوازند، البته فیلمهای دهه شصت و هفتاد نیز علیه مردم این دیار نیست بلکه بیشتر علیه قاچاقچیان و باندهای مواد مخدر است که از مرزهای سیستان وارد میشدند.
حضور امیرمهدی ژوله در نقشی متفاوت و در مقام یک دلال بوکسور در چرخش شخصیت شیرخان و نسیانی که به آن اشاره شد کارکرد درست و منطقی دارد، البته خروج یکباره او از فیلم بدون پایانبندی روشن، انتخاب دقیق و درستی نیست بلکه باید همانطور که حضور یک شخصیت منفی از دنیای سیاه به جهان سفید قهرمان را نشان میدهیم، بازگشت او را به تباهی پیش از این نیز نشان دهیم، همانطور که فراز و موفقیت شیرخان بهتصویر کشیده میشود، تا مفاهیم و مضامین اثر دچار خلأ نشود.
دیگر آنکه هوک بازیگران تازهای را به سینما معرفی میکند که بازی خوب و قابل قبولی از خود نشان میدهند. سینمای ایران این روزها متوجه شده است که تنها بازیگران مطرح، چهرههای اصلی آن نیستند بلکه تازهنفسهایی در سینما هستند که باید میدان را دیگر به آنان داد.
بهطورکلی هوک میتواند با تدوین دیگری مقداری از فیلم کم کند و مقداری هم در موسیقی فضای چالش و درگیریهای روحی و شخصی شیرخان را بهتر منتقل کند.
انتهای پیام/+