نگاهی به فیلم "هفت بهارنارنج"| هزارتوی فراموشی
هفت بهارنارنج قصد دارد با نمایش عشق بیپایان شمس به طلعت، در نیمه ابتدای فیلم، مخاطب را درگیر این داستان عاشقانه کند و بدین شکل پیش از آنکه مخاطب به موضوع حیات نباتی طلعت وارد شود، وجوه عاشقانه و رمانتیک فیلم را تقویت کند.
خبرگزاری تسنیم- پارسا آتش پر
فرشاد گلسفیدی که سابقهای طولانی در زمینه فیلمبرداری در سینمای ایران دارد و تا به حال مدیر فیلمبرداری و فیلمبردار بسیاری از فیلمهای تلویزیون و سینما بوده است، امسال در اولین تجربه فیلمسازی خود با هفت بهارنارنج در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شرکت کرده است. فیلم، داستان زندگی مرد مسنی است که همسرش مدتهاست در وضعیت کما و زندگی نباتی بهسر میبرد اما او به دلیل عشقی که به همسرش دارد حاضر نیست به جدا شدن دستگاههای پزشکی و اعلام رسمی مرگ همسرش رضایت دهد و به هر شکل ممکن خواستار زنده نگهداشتن اوست و نمیتواند فقدان همسرش را تاب بیاورد.
هفت بهارنارنج قصد دارد با نمایش عشق بیپایان شمس به طلعت، در نیمه ابتدای فیلم، مخاطب را درگیر این داستان عاشقانه کند و بدین شکل پیش از آنکه مخاطب به موضوع حیات نباتی طلعت وارد شود، وجوه عاشقانه و رمانتیک فیلم را تقویت کند و نمایانگر عشقی رویایی باشد. در واقع نویسنده و کارگردان با این تمهید تلاش میکنند مخاطب بدون آنکه از رخداد پیشآمده برای زندگی این دو عاشق مطلع شود شرایط ورود به پایانی تراژیک را مهیا کنند.
فیلم در ابتدا، در فضایی شاعرانه و رویایی که متأثر از عشق شمس و طلعت است و حال و هوای جذاب و طبیعت تماشایی شمال هم به تقویت این فضا کمک کرده است، بدون قصد خودنمایی، به ابعاد رابطه این دو نفر به هم میپردازد و تلاش میکند مخاطب را در بخشی از این عشق و رابطه همراه کند. در ادامه بهواسطه روشن شدن اتفاق رخداده و تلاشی که شمس برای زنده نگهداشتن همسرش میکند، وجوه دیگری از این رابطه برای مخاطب مشخص میشود. تا به اینجا شباهتهایی از نظر محتوایی میان این فیلم و آثار عاشقانه سینمای جهان بهوجود میآید و فیلم تلاش میکند در فضایی بومی با تأکید بر فرهنگ ایرانی (که با رسم و رسوم و آیینها و محیط و موسیقی و ... به ذهن بیننده متبادر میشود) عشقی اساطیری و جاودانه را به تصویر بکشد. فیلم در ادامه بدون اینکه افتوخیزی در فیلمنامه داشته باشد به خط اولیه داستانی خود وفادار میماند و خردهداستانها و شخصیتهای دیگری که به فیلم وارد میشوند (هومن حاجی عبداللهی و یا فرهاد آئیش) نیز توان کافی و جذابیت لازم را برای مخاطب ندارند و بهراحتی میتوان آنها را از فیلم حذف کرد.
فیلم بدون اینکه به واکاوی ابعاد تنهایی مرد بپردازد و تلاش کند علاوه بر نمایش عشق او به همسرش، سویهای از تنهایی و رنج او را به تصویر بکشد و تمام توان خود را معطوف به علاقه این زوج و احوالات آنها در جریان رابطه نکند، میتوانست به فیلم پربارتر و قابلتوجهتری تبدیل شود. در واقع تمرکز بر احوالات پیرمرد و بیماری آلزایمر او میتوانست بستر مهمی در فیلم باشد. هفت بهارنارنج در وضعیت فعلی بیشتر مناسب نمایش در تلویزیون است و نمیتواند برای اکران عمومی در سینما موفقیتی در گیشه داشته باشد. علت اصلی این موضوع نیز معلق ماندن فیلم در فضایی میان فیلمهای جریان هنری و اصطلاحاً هنروتجربهای و رویکرد تلویزیونی و تلهفیلمی آن است.
فیلم با تأکید بر بازی علی نصیریان و با کمک بازی تأثیرگذار او تلاش میکند تصویر عشقی جذاب و رویایی را پیش چشم مخاطب بگذارد. در واقع نصیریان با تکیه بر توان بازیگری خود تلاش میکند مشکلات فیلمنامه را پوشش دهد و فیلم را در مسیر روایتی عاشقانه قرار دهد.
انتهای پیام/