آگاهی اقوام گذشته درباره قداست پیامبر (ص) و خاندان وحی

معمولاً تصور ما نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی مبتنی بر نگاه تاریخی است، در حالی که در نگاه قرآن و احادیث، آن بزرگواران دارای ابعاد عوالمی و فرازمانی و فرامکانی هستند به گونه‌ای که تمام پیامبران الهی نسبت به آنها شناخت داشتند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، معمولاً تصور ما نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی مبتنی بر نگاه تاریخی است، در حالی که در نگاه قرآن و احادیث، آن بزرگواران دارای ابعاد عوالمی و فرازمانی و فرامکانی هستند به گونه‌ای که تمام پیامبران الهی نسبت به آنها شناخت داشتند و بلکه موظف بودند قداست این انوار قُدسی را به قوم خود خبر دهند.

در این باره روایات متعدد و فراوانی در منابع روایی ما وجود دارد، از جمله آنکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روایتی فرمود «إنّ اللهَ تَعالَى أخَذَ المیثاق عَلى الأنبیاء قَبلَ نَبیّنا إن یَخبِروا أمَمَهم بِمَبعَثِه‏ و نَعتِه و یُبَشّرونَهم بِه وَ یَأمروهم بِتَصدِیقِه.» یعنی خداوند متعال قبل از پیامبر ما از پیامبران میثاق گرفت نسبت به اینکه امت‌های خود را به بعثت و صفات او خبر دهند و به نسبت به (آمدنش) بشارت دهند و امر به تصدیق او کردند. این روایت گویای آن است که خداوند نسبت به حضرت محمد صلی الله علیه و آله از پیامبران درباره چند مسئله میثاق گرفت: 1. امت‌های خود را به بعثت و صفات او خبر دهند 2. نسبت به پیامبر (ص) بشارت دهند 3. امت خود امر به تصدیقش کنند. جالب است که خداوند در آیه‌ی 6 سوره‌ی صف به صراحت از بشارت عیسی علیه‌السلام نسبت به آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله با نام احمد خبر می‌دهد «وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد ...»؛ یعنی «و هنگامى را که عیسى پسر مریم گفت: «اى فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‌کنم و به رسولی که پس از من می‌‏آید و نام او «احمد» است بشارتگرم.»

روایت دوم منسوب به فردی به نام ابو ربیع است که به نقل از امام باقر علیه‌السلام می‌گوید «... از جمله نشانه‏‌هایى که خداوند به محمد (در شب معراج) نمایاند، آنجا که به بیت‌‌المقدس برد، این بود که خداوند تمام پیامبران و رسولان را از ابتدا تا انتها جمع کرد و به جبرئیل فرمود دو تا دو تا اذان و اقامه بگو؛ و او در اذان خود گفت: «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ»، سپس محمد صلّى الله علیه و آله جلو آمد و بر آن قوم نماز خواند و هنگامى که بازگشت، خداوند به ایشان فرمود: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُون‏» (و از رسولان ما که پیش از تو گسیل داشتیم جویا شو؛ آیا در برابرِ [خداى‏] رحمان، خدایانى که مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشته‏‌ایم؟)؛ پس رسول خدا فرمود: بر چه گواهى مى‏‌دهید و چه چیز را عبادت مى‏‌کنید؟ گفتند: شهادت مى‌‏دهیم بر یکتایى و بى‏‌شریکى الله و اینکه تو رسول خدایى، بر این مطلب عهد و میثاق ما را گرفتى؛ قَالُوا نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ أُخِذَتْ عَلَى ذَلِکَ عُهُودُنَا وَ مَوَاثِیقُنا». (الإحتجاج طبرسی، ج‏2، ص325)

روایت سوم منسوب به امام حسن عسکری است؛ آن حضرت ذیل آیه‌ی «وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ» (و [نیز به یادآرید] هنگامى را که گفتیم: «به این شهر در آیید، و از هر کجاى آن خواستید، فراوان بخورید و سجده‌‏کنان از در [بزرگ‏] درآیید، و بگویید: [خداوندا،] گناهان ما را بریز. تا خطاهاى شما را ببخشاییم، و [پاداش‏] نیکوکاران را خواهیم افزود» فرمود:‌ منظور از آن «الْقَرْیَةَ» أریحا از شهرهاى شام است و مراد از «سُجَّداً» یعنى حالت خشوع و تعظیم در برابر محمد و على که خداوند تجسّم و مثال آن دو را بر در شهر براى آنها ممثّل کرد و آنها را امر کرد که سجده احترام و تعظیم بجا بیاورند و بیعت آن دو را تجدید کنند و متذکّر دوستى و ولایت آنها باشند و عهد و میثاق اخذ شده را بیاد آورندوَ قُولُوا حِطَّةٌ، یعنى بگویند: خدایا سجده ما براى بزرگداشت مقام محمد و على و اعتقاد ما به ولایت آنهاست، پس تو گناهان ما را بریز و بدی‌هایمان را محو فرما، «فَبَدَّلَ‏ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَیْرَ الَّذی قیلَ لَهُم‏»؛ (پس، کسانى از آنان که ستم کردند، سخنى را که به ایشان گفته شده بود به سخن دیگرى تبدیل کردند.) یعنى بعضى از آن افراد ستمکار سجده نکردند و به جاى اینکه بگویند، (حطّة) گفتند: (حنطة) یعنى گندم قرمز! و تسلیم ولایت محمّد و آل محمّد علیهم السلام نشدند و آن را به تمسخر گرفتند، لذا خداوند عذابى از آسمان بر آنها نازل فرمود که گفته‌‌‏اند آن عذاب، بیمارى طاعون بوده است که در چند روز 120 هزار نفر از آنها را هلاک کرد و خداوند به علم خود می‌دانست که آنها ایمان نخواهند آورد و توبه نیز نخواهند کرد. (التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری، ص260)

روایت چهارم باز هم از امام حسن عسکری علیه‌السلام ذیل آیه 60 سوره بقره است «وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِه‏ ...» (و هنگامى که موسى براى قوم خود در پى آب برآمد) حضرت فرمود: طلب آب به جهت آن بود که بنى‌اسرائیل در بیابان دچار تشنگى و عطش شدند و با گریه و زارى به موسى علیه‌السلام پناه بردند و گفتند: عطش، ما را هلاک کرد. پس حضرت فرمود: پروردگارا به حقّ محمّد و سرور انبیاء و به حقّ على سرور اوصیاء و به حقّ فاطمه سیده زنان عالم و به حقّ حسن سید و سرور اولیاء و به حقّ حسین برترین شهید و سید شهداء و به حقّ ذریّه و عترت آنها و جانشینان ایشان که همگى سرور اهل تزکیه هستند، این بندگان خود را سیراب کن پس خداى تعالى‏ وحى کرد اى موسى «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ»  (با عصایت به سنگ بزن)؛ (60 بقره) پس موسى چنین کرد و «فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْنا» (60 بقره) ناگهان از سنگ دوازده چشمه جوشید و هر قبیله‏‌اى از اولاد یعقوب آبشخور خود را شناخته و مزاحم یکدیگر نمی‌شدند؛‌ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ، وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ سَیِّدِ الْأَوْلِیَاءِ، وَ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ وَ بِحَقِّ عِتْرَتِهِمْ وَ خُلَفَائِهِمْ سَادَةِ الْأَزْکِیَاءِ - لَمَّا سَقَیْتَ عِبَادَکَ هَؤُلَاءِ.

روایات در این باره فراوان است و همگی گویای فضائل عجیب پیامبر صلی الله علیه  و آله و خاندان عترت نزد خداوند است، همچنان که امر اولین بشر و یا اولین پیامبر خویش یعنی آدم علیه‌السلام را به خاندان عترت گره زد و توبه‌ی ایشان را به واسطه‌ی کلمات منسوب به ایشان پذیرفت و در عین حال، امر حکومت حقه در عصر ظهور و نیز قیامت را در اختیار این خاندان مطهر قرار داد.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط