آک یول: نهاد سیاسی در ترکیه محتاج چرخش ۱۸۰ درجهای است
نهادهای مدنی و اقشار مختلف جامعه پس از وقوع زلزله گل کاشتند اما رفتار نهاد سیاسی، مایه تاسف و تاثر است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، افزایش آمار جانباختگان زلزله ترکیه، مردم این کشور را در ماتمی طولانی مدت فرو برده است. کارشناسان معتقدند که با توجه به تداوم آواربرداری، احتمال بالا رفتن شمار تلفات بسیار است و بعید نیست که از 50 هزار نفر نیز بالاتر برود. در چنین شرایطی است که تحلیلگران سیاسی ترکیه، رفته رفته وارد فاز انتقاد از تصمیمات و اقدامات دولت و حزب حاکم شده اند و معتقدند که رفتار بسیاری از مقامات دولتی، شایان انتقاد است.
مردم عادی، سلبریتی ها و انواع و اقسام انجمن های مردمی پای کار آمدند و آن چه در توان داشتند انجام داد. به باور کارشناسان، نهادهای مدنی و اقشار مختلف جامعه پس از وقوع زلزله گل کاشتند اما رفتار نهاد سیاسی، مایه تاسف و تاثر است.
طاها آک یول از تحلیلگران مشهور ترکیه، یکی از ستون نویس هایی است که در مورد چند و چون مقابله با پیامدهای زلزله اخیر، مقامات و مسئولین دولت و حزب حاکم را به چالش کشیده و انتقادات خود را بیان کرده است.
او در یادداشت زیر در روزنامه قرار، تلاش کرده تا زلزله را همچون یک نقطه عطف در نظر بگیرد و چند و چون مقابله دولت با این رویداد را مورد ارزیابی قرار دهد. در ادبیات روزمره مردم ترکیه چرخش یو «U» معادل دوربرگردان کامل و دور زدن 180 درجه است و طاها آک یول می خواهد این موضوع را بررسی کند که چرا ترکیه، نیازمند دور زدن کامل و حرکت در مسیری دیگر است.
زلزله و عملکرد تاثر برانگیز نهاد سیاست
در مواجهه با بلایای بزرگ مانند زلزله، اولین وظیفه جوامع خردمند و مسئولیت پذیر، حضور جدی و حرفه ای در فعالیت های امداد و نجات برای کمک به همنوعان است. اما وظیفه دوم، برنامه ریزی منطقی و اتخاذ تدابیر لازم، برای سالیان آینده است تا تکرار خطاها، خسارات سنگین به بار نیاورد.
یکی از مزیت ها و شایستگی های بسیار ارزشمند در کشور ما، بسیج جامعه مدنی در فعالیت های امداد و نجات است. مردم ما، فارغ از رویکرد حزبی و نوع عقیده و سیاست، در این صحنه ها کمک می کنند.
نه تنها سمن ها و نهادهای غیردولتی سازمانیافته، بلکه معلمان داوطلب، متخصصان بهداشت، تجار و گروههای کارگری، با تمام توان خود را بسیج کردند و به صحنه آمدند.
بسیاری از بازماندگان زلزله، قبل از این که دولت سر برسد، اولین بطری آب، اولین پتو، اولین سوپ داغ را از این نهادهای مردمی دریافت کردند و دلگرم شدند. اما بدون تعارف بگویم، به راستی رفتار نهاد سیاسی ما مایه تاسف است. البته سیاست و به عبارتی روشن تر، دولت هم از طرف خودش بسیج شد. اما چیزی که واقعاً مایه تاسف است، این حقیقت تلخ است که دولت و حزب حاکم، که سعی می کند بر تلاش و کمک دیگران سایه بیندازد، همه آنها را در تاریکی نگه دارد و فقط خودش امتیازگیری کند!
ما در حال پشت سر نهادن رویدادها و عواقب تلخی هستیم که موسسات و نهادهای دولتی و اجرایی، به جای اصل تخصص و «شایستگی»، انتصابات را فقط و فقط به خودی و غیرخودی و افراد منتظر دستور «از بالا» تقسیم کرده اند.
چندین سال است که حزب عدالت و توسعه، با طرح ضرورت های سیاسی و اجرایی، مردم را به سوی این باور سوق داده که اداره ترکیه، به رهبر قوی و قدرتمند نیاز دارد. اما در جریان زلزله، دیدیم و لمس کردیم که اهمیت نهادهای قدرتمند، به مراتب از نقش رهبر قدرتمند، مهم تر و برجسته تر است. ما عملاً با یک افسانه روبرو بودیم. افسانه ای به نام رهبر قدرتمند!
از روزی که سیستم سیاسی و اجرایی ترکیه از پارلمانی به ریاستی تغییر داده شد، با دادن اختیارات بی حد و حصر و بدون نظارت به شخص اردوغان، به او قدرتی دادند که در هیچ کدام از کشورهای دموکراتیک جهان، چنین چیزی سابقه نداشته است.
این سیستم، همه چیز را ذیل سرفصلی به نام «رهبر قوی» تعریف کرد. در این حوزه، چنان اغراق آمیز رفتار کردند که عملاً، اما نهادهای عمومی تحت رهبری رئیس جمهور ترکیه، به طور کامل درهم شکسته شدند. کاری کردند که نهادهای تحت امر، اختیاراتی نداشته باشند و برای اتخاذ هر تصمیم روتین و ساده، نیازمند آن باشند که یا به طور حضوری و یا تلفنی، نظر خود اردوغان را بپرسند!
فواد اوکتای معاون رئیس جمهور در یکی از سخنرانی های خود 11 مارس سال 2021 میلادی، آشکارا اعلام کرده بود که حتی خود او به عنوان معاون رئیس جمهور، در بسیاری از مسائل در یک موقعیت خاص در بن بست قرار می گیرد و ناچار است چنین جمله ای بر زبان بیاورد: اجازه بدهید نظر رئیس جمهور را کسب کنم، بعد ببینیم چه می توان کرد!
برای آن که تلخی این موقعیت را به درستی حس کنیم، کافیست به رویدادهای 48 ساعت نخست زلزله و سخنان و مواضع اردوغان در آن 48 ساعت سرنوشت ساز، مراجعه کنیم. یعنی همان حرف هایی که در دسترس همگان است و به شکل آشکار، در مطبوعات منعکس شده، عمق فاجعه ساختاری ترکیه را به ما نشان می دهد.
در حالی که باید «سازمان مقابله با بلایای طبیعی و حوادث غیرمترقبه»، بی نیاز از دستور و بخشنامه و به صورت خودجوش و فوری اقدام می کرد، چنین اتفاقی نیفتاد و دیدیم که تبدیل شدن این نهاد به یک سازمان بروکراتیک سلسله مراتبی وابسته به معاونت وزیر کشور، چه مشکلاتی به بار آورد. به ویژه با توجه به این که یک فرد طریقتی و صوفی مسلک وابسته به یکی از طریقت های دینی – عرفانی، بدون داشتن هیچگونه تخصصی و صرفاً با برخورداری از ویژگی «ارادت قلبی به اردوغان»، سکان این سازمان حساس و مهم را در دست گرفته است!
خیلی زود مشخص شد که این فرد، از توان هدایت و مدیریت چنین سازمان مهمی برخوردار نیست.
بگذارید فاجعه را از منظر نارسایی مدیریتی دوباره مرور کنیم: مردم ما در جریان همه بلایا، عادت دارند که خیلی زود، سربازان وطن را در کنار خود ببینند. آنها می دانند که ارتش و ژاندارمری، در کوتاهترین زمان ممکن با هماهنگی وزارت کشور و سازمان مقابله با بلایای طبیعی، خود را به صحنه می رساند. اما این بار چنین نشد. در 48 ساعت اول، همه می پرسیدند: پس چرا سربازان ما در صحنه نیستند؟ ژنرال خلوصی آکار وزیر دفاع اعلام کرد: من در ساعت 5.10 روز زلزله به رئیس جمهور اطلاع دادم که به حاتای می رویم. ایشان اعلام کرد تصمیم مناسبی است.
اما چندین و چند ساعت گذشت و رویت واقعی سربازان در عملیات امداد و نجات پس از اعلام وضعیت اضطراری در ساعت 14:30 روز 19 بهمن بود. چرا؟ چون هماهنگی با تاخیر انجام شد، سازمان بلایای طبیعی انتقال نیروها را به تاخیر انداخت و وضعیت فوق العاده 36 ساعت پس از زلزله اعلام شد.
این در حالی است که اگر استانداران، از اختیارات برخوردار بودند، هر کدام از آنها در استان خود، تنها ظرف چند دقیقه، ارتش را به کمک مردم می فرستاد. به همین راحتی! بنابراین، باید قبول کنیم که در این عصر و روزگار، آن چه اهمیت دارد، قانون و قاعده است نه دادن اختیارات پادشاهی به یک مقام سیاسی!
نهادهای قوی و فعال که قوانین را به درستی اجرا کنند، بیش از هر چیزی مورد نیاز است. باید بر اساس اصل «قوانین و نهادهای قوی» مقررات وضع کرد، نه بر اساس «مرد قوی». در دموکراسی های توسعه یافته، وظایف دولت ها هماهنگی و تعیین خط مشی کلی است و نهاد سیاسی، تبدیل شده به یک نهاد چابک که خیلی سریع و دقیق تصمیم می گیرد و اجرای عملیات را نیز فی الفور رقم می زند.
تصورات و پندارهای غلط دولت در مورد خارجی ها
در فرهنگ سیاسی ترکیه، هم رهبر قدرتمند مفهوم مهمی است و هم «قدرت های خارجی». عواطف ویژه در برابر«رهبر قوی» و در عین حال، سوء ظن به «نیروهای خارجی» در همه جوامع مؤثر است، اما ظاهراً نزد ما اهمیت بیشتری دارد. خیلی شفاف بگویم، ما یک بیماری صد ساله داریم به نام متهم کردن احزاب مخالف دولت به مزدوری این و آن!
معرفی اپوزیسیون به عنوان امتداد «قدرتهای خارجی» بیماری صد ساله ما است و این بیماری مهلک، در سالهای اخیر افزایش یافته است. رئیس جمهور اردوغان به طرز عجیبی به این اتهام زنی عادت کرده و همواره از این موضوع استفاده می کند. این رفتار غلط، به قطبی شدن جامعه و مردم دامن می زند. در انتخابات شهرداری استانبول، به شدت به امام اوغلو اتهام زدند و او را جاسوس بیگانه دانستند. چرا؟ چون بر نامزد مورد حمایت اردوغان پیروز شده بود. همین!
تا قبل از زلزله، حزب حاکم و دولت اردوغان، مداوماً با ادبیاتی سیاه و پلید، همه کشورهای خارجی را زیر سوال می بردند. اما همان کشورهای خارجی، در نخستین ساعات به داد ترکیه رسیدند.
از نظر اردوغان، تا دیروز، اتحادیه اروپا چیزی نبود جز دشمن و «اتحاد صلیبی»! اما همین اتحاد صلیبی، به سرعت به یاری ما آمدند و هنوز هم در حال برنامه ریزی یک کمک جامع هستند. آمریکا 180 میلیون دلار را در ساعات نخست فرستاد. البته ما با این کشورها مشکلات سیاسی مهمی داریم، ولی نگرش صحیح این نیست که به خاطر پیروزی در میدان سیاست داخلی به این مشکلات دامن بزنیم، بلکه لازم است از اتهام زنی پرهیز کنیم و آنها را در مجاری دیپلماتیک نگه داریم. دیدیم که خیلی زود، بسیاری از تیم های امداد و نجات بین المللی نیز وارد ترکیه شدند. پس برخلاف تبلیغات حزب حاکم، جهان فقط عرصه زور اندازی و حمله نیست و چنین فرهنگ بین المللی ارزشمندی هم وجود دارد.
به یاد دارم که ابراهیم کالن سخنگوی اردوغان اعلام کرد: «ما از این به بعد به کارشناسان، دانشمندان، زلزله شناسان و ژئوتکنسین ها گوش می دهیم. ما شهرهای جدیدمان را بر اساس معیارهای علمی خواهیم ساخت». اما این کافی نیست. ترکیه، به سیاست منطقی و خردمندانه محتاج است. ترکیه، به چرخش 180 درجه و رفتن به سوی دوربرگردان کامل محتاج است.
انتهای پیام/