به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد کریمی مراغهای / ظریفی در سلک سالکان
به جرئت میتوان گفت که در ۱۰۰ سال اخیر و در زبان ترکی آذری، اکثر قریب به اتفاق شعرهای معروف طنز که مردم آذربایجان و کلاً مردمترکزبان در حافظه داشتهاند، متعلق به استاد کریمی مراغهای است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، استاد کریمی مراغهای شاعر سرشناس و برجسته آذربایجان و ایران بود که پس از طی یک دوره بیماری 20 بهمن ماه امسال چشم از جهان فروبست. سعید سلیمانپور از شاعران کشورمان به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد کریمی مراغهای یادداشتی نوشته است. این یادداشت که شرحی بر مراسم چهلم این استاد شاعر و مروری بر شعر و منش و روش اوست، برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته است که آن را در ادامه میخوانید:
پنجشنبه 25 اسفند 1401، بعد از برگزاری مجلس چهلمین روز درگذشت زندهیاد استاد میرزا حسین کریمی مراغهای در مسجد امامزادۀ مراغه، ساعت 18 در مجاورت مقبره اوحدی مراغهای، سر مزار استاد کریمی گرد آمدهایم. گروه موسیقی ارتش مارش عزا مینوازد. چند شاعر درباره استاد سخن میگویند و شعر میخوانند.
من ابیاتی از شعری را میخوانم که سال 1395 و در کنگره ملی نکوداشت استاد برایش سروده بودم:
پیر من ای آینه رازها
زیر و بم ساز سخن سازها
شاعر سرگشتۀ حافظ صفت
شعر تو بیتالغزل معرفت
شور «فرزدق»، نفحات «کمیت»
شاعر «دعبل»صفتِ اهل بیت
در اواخر مراسم، صدای شعرخوانی استاد کریمی پخش میشود و همه را منقلب میکند. شعری آذری که از تاریکی قبر و تنهایی انسان میگوید و نهایتاً حضرت سیدالشهدا (ع) را خطاب قرار میدهد که: من عمری «یا حسین»
گفتهام و حالا نوبت شما است که در غربت قبر، دست مرا بگیرید.
وقتی این شعر را میشنوم به یاد مراسم تشییع و خاکسپاری استاد میافتادم. روز عجیبی بود. علاوه بر خیل عظیم مراغهایهای قدرشناس، دوستداران استاد از شهرها و استانهای گوناگون خود را به مراغه رسانده بودند. در مراغه عزای عمومی اعلام شده بود و حتی مدرسهها تعطیل بودند. برای جلوگیری از قفلشدن تردد -بهخاطر ازدحام خودروهای بیشماری که همه به سوی مقبره میرفتند- برخی خیابانهای منتهی به مقبره اوحدی مراغهای –که پیکر استاد قرار بود در مجاورت آن به خاک سپرده شود- مسدود شده بود.
وصیت استاد برای پس از مرگش
در مراسم خاکسپاری استاد یکی از مداحان گفت: استاد وصیت کرده است که بعد از مرگش در مراسمش فقط از کربلا و حضرت سیدالشهدا(ع) گفته شود.
استاد کریمی بعد از مرگ نیز همان استاد کریمی بود! همان پیرغلام اهل بیت یا به اصطلاح آذریها «حسینچی» خالص، که بعد از مرگش نیز توانسته بود مکان دفن خود را به حسینیه تبدیل کند! شاعری که هرچند بیشتر با طنز شناخته میشد، حجم مراثی و آثار آیینی او چندین برابر شعرهای طنز او و بیش از 30 جلد بود.
وقتی در مراسم چهلم استاد صدای شعرخوانی استاد پخش شد، ناخودآگاه به یاد روز خاکسپاری و سخن آن مداح افتادم.
استاد کریمی فقط شاعر نبود، عارف و سالکی که بود که به توفیقی عظیم دست یافته بود و آن پایمالکردن نفسانیت بود و خالصکردن خود و شعرش برای خدا و آل الله. عشق به امام حسین(ع) بخشی از شعر او نبود، بخشی از جان پرشور او بود که با خون او درهم آمیخته بود. من برآنم که راز این عزت بزرگی را که او هم در زندگی و هم بعد از مرگ در کاملترین شکل دید، باید در همین امر جستوجو کرد.
هیچ منتقد و صاحبنظری در نبوغ ادبی او شک نداشت. استاد مصطفی قلیزاده علیار نقل میکند که:
روزی در محضر او یکی از معروفترین شعرهای طنز ایشان را -که مانند دیگر آثارش در نهایت پختگی سروده شده بود و حاوی نقد اجتماعی دقیقی بود- خواندم، لبخندی زد و گفت: من این شعر را در 15 سالگی سرودهام!
طنز پردازی بصیر و مبارزی انقلابی
به جرئت میتوان گفت که در 100 سال اخیر و در زبان ترکی آذری، اکثر قریب به اتفاق شعرهای معروف طنز که مردم آذربایجان و کلاً مردمترکزبان در حافظه داشتهاند، متعلق به اوست. از طرف دیگر او شاعر و طنزپردازی بصیر بود. طنزهای ناب و خلاقانه او در رژیم ستمشاهی مبارزهای هنرمندانه و مؤثر با ستمگریها و کجرویهای طاغوت بود. استاد کریمی بعد از انقلاب نیز طنزهای ماندگاری خلق کرد. بعد از فرار شاه خائن شعری از او چاپ و تکثیر شد که مکالمه شاه و فرح بود که بین مردم انقلابی محبوبیت شگفتانگیزی یافت.
امروزه بین مردم آذربایجان مصرعی از این شعر که فرح خطاب به شاه میگوید، تبدیل به ضربالمثل شده است و مردم در جایی که کاری بیخ پیدا کرده است و نزدیک به تباهی است میگویند: «ایش دئیهسن یاشدی محمدرضا!» (کار انگاری خراب شده/بیخ پیدا کرده، محمد رضا!)
طبع بسیار روان، کلام شیرین و نمکین، استفاده از زبان مردم کوچه و بازار، و ذهن خلاق، مضمونپرداز و طنزآفرین او، از او طنزپردازی ممتاز و بیبدیل ساخته بود.
مقام معظم رهبری نیز در پیغام تسلیتی که بهمناسبت درگذشت استاد کریمی مراغهای صادر فرموند از او با عنوان «شاعر شیرینسخن و طنزپرداز» نام بردند.
استاد کریمی مراغهای در 20 بهمن 1401 در سن 91 سالگی درگذشت؛ اما بیشک طنزهای او همچنان بر لبان مردم گل لبخند خواهد کاشت و مرثیههای سوزناکش همچنان چشمان محبان اهل بیت علیهمالسلام را شکوفهزار خواهد کرد.
روحش شاد و یادش جاوید بادا.
انتهای پیام/