انتخاب ملت _۶ | جمهوری اسلامی به‌مثابه «ترکیب هنری»

"جمهوری اسلامی حرفی نو بود، چون بر مبنای اسلام ناب، جمهوریت خود را با نه زور و غلبه که با قدرت و اقتدار مردم حاصل کرد و بر اساس تصمیم همین مردم و بنیان جمهوریت خود، تصمیم گرفت اسلامی باشد."

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جعفر علیان‌نژادی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی بمناسبت روز 12 فروردین نوشت که جمهوریت خود را با نه زور و غلبه که با قدرت و اقتدار مردم حاصل کرد و بر اساس تصمیم همین مردم و بنیان جمهوریت خود، تصمیم گرفت اسلامی باشد،‌ یعنی در راه خدا، برای خدا، مسأله‌اش بازتولید معارف اسلامی باشد چون ضامن حفظ جمهوریت همین مبانی اسلامی بود و همین جمهوریت تا کنون محتوای خود را حفظ کرده است.‌

 

متن یادداشت به شرح زیر است:

برای بسیاری از متفکرین سیاست‌اندیش حی و حاضر، هنر تبدیل به امری حیاتی شده است. مهم‌ترین و کانونی‌ترین دستاورد هنر برای سیاست نزد آنان، تولید امر نو و تازه است. به گمان آنها این هنر است که می‌تواند مرداب سیاست را به‌‌ برکه‌ای زیبا و سرزنده تبدیل کند.‌ آب‌ راکد سیاست به خودی خود نمی‌تواند روان شود. هنر، سیاست را روان می‌کند. سیاست بدون توانایی آفرینش‌گری، میل به زوال و افول می‌کند. آنان به هنر متوسل شده‌اند تا در سیاست‌شان حرف جدید عرضه کنند.  

به جرأت می‌توان گفت، این عده، تولید امر نو، یعنی خدمت هنر به سیاست را در «نقش‌آفرینی مردم» دنبال می‌کنند یعنی سیاستی را سیاست زیبا می‌دانند که بتواند نقش مردم را حداکثری کند. البته در صحنه واقع چنین گرایشی به هنر، نه یک ابتکار از روی اختیار که یک چاره‌جویی از روی اجبار بوده است. نظام مبتنی بر نمایندگی مورد سوءظن شدید مردم قرار گرفته و منجر به کاهش مشارکت رسمی در آن کشورها شده است. از این رو توجیه‌هایی نظیر «مشارکت‌معنادار» را وضع کرده‌اند تا نشان دهند، نظامشان هم‌چنان‌ از حمایت مردمی برخوردار است.  

نقش هنر، نرمال‌سازی چنین وضعیت خطیری است. هنر به آنها کمک کرده است معنای مشارکت را عوض کنند.‌ به معنای دیگر بزرگ‌ترین خدمت هنر به آنها، تغییر اولویت مردم‌ از سیاست به سیاحت بوده است. هنر به آنها کمک کرده، در بهترین حالت، التفات عمومی را از چند و چون کردن پیرامون مشروعیت نظام‌های سیاسی، معطوف به محبوبیت شخصیت‌های سیاسی سازد.‌‌

مهم‌ترین خدمت هنر، تحریک مردم به کنشی غیرسیاسی بوده است.‌ هنر برای این کشورها، توانسته مردمی بسازد که حتی اعتراض‌شان به وضع فعلی را نمادین جلوه دهد.‌ اعتراض می‌شود، حتی تخریب هم می‌شود، اما پلیس مطمئن است،‌‌ کسی اسلحه دست نمی‌گیرد، چون هنر توانسته به رادیکال‌ترین معترض‌‌ بفهماند، مهم «نشان‌دادن» اعتراض است نه تغییر دادن عامل این عصبانیت. او به معترض فهمانده با شدت و ضعف اعتراض نمادین، پیام‌ خود را به حاکمیت برساند. خلاصه کنم، هنر، اعتراض را به یک ابزار پیام رسان در این رژیم‌ها تبدیل کرده است.‌

اما بیایید این سوأل را طرح کنیم که اگر بنیان یک نظام سیاسی از ابتدا، تولید امر نو باشد، هنر چه وضعیتی پیدا می‌کند؟ آیا هنر در این نظام همان کارکرد نظام‌های سیاسی مسلط را دارد؟ یعنی بیم تحریک و تهییج مردم و نمایش تأثیر و نقش‌آفرینی جمعیت‌ها را دارد؟ آیا کارکرد هنر، ایجاد غفلت اجتماعی از تعامل مستقیم مردم با ساحت‌سیاست است؟ آیا اعتراض در این نظام هم امری هنری است؟ یعنی نمادین است؟ 

منطقا نظامی که در بنیان خود حرفی نو باشد، یعنی‌ از همان ابتدا بین هنر و سیاست به یک‌ ترکیب حقیقی رسیده است. سیاست او‌ همان هنر او‌ و هنر او‌ همان سیاست‌‌ اوست. تفارق و تمایزی بین این دو راه نمی‌یابد. تنها نظامی که اصل تأسیس‌‌ خود را به‌ نظرخواهی از همه مردم گذاشته باشد، می‌تواند مدعی چنین ترکیبی باشد یعنی در بنیان با نقش‌آفرینی مستقیم، موثر و واقعی مردم تشکیل شده باشد. چنین نظامی است که هنر‌‌ِ سیاسی‌ را معنا می‌کند. در تجربه عملی نیز، مردم‌ گرداننده‌ او خواهند بود، نه اینکه او گرداننده مردم.‌

مردم حساس به اتفاقات حکمرانی و پرتوجه به عملکرد مسئولان‌؛ از این نظر تبدیل سیاست به موضوع اصلی گفتار روزمره مردم، یک‌ نقطه قوت بود نه یک ایراد که با استاندارد نظام‌های سیاسی به ما حقنه می‌شد. برای مردم ما آرزوهای چپ‌های نظام‌های سیاسی جریان سلطه، تبدیل به خاطره می‌شد. آرزوی «رخدادسازی» یعنی داشتن مردمی خودجوش برای مقاومت واقعی در برابر جریانات سلطه‌گر و طرفدار زور و تغلب.  

حتی اعتراض واقعی را هم همین مردم معنا کردند: اعتراض به ناامنی، اعتراض به هویت‌زدایی، اعتراض به تجزیه طلبی، اعتراض‌به قانون‌شکنی، اعتراض به‌ پرچم‌سوزی، اعتراض به هنجارشکنی؛ معنای اعتراض واقعی،‌ حرکت علیه همه جریان‌هایی بود که آن‌ مبنای تاسیس را زیر سوال می‌بردند؛ این که جلوی هر حرکت تفرقه‌ساز و جداساز بایستند. 

جمهوری اسلامی حرفی نو بود، چون بر مبنای اسلام ناب، جمهوریت خود را با نه زور و غلبه که با قدرت و اقتدار مردم حاصل کرد. و بر اساس تصمیم همین مردم و بنیان جمهوریت خود، تصمیم گرفت اسلامی باشد،‌ یعنی در راه خدا، برای خدا، مسأله‌اش بازتولید معارف اسلامی باشد چون ضامن حفظ جمهوریت همین مبانی اسلامی بود و همین جمهوریت تا کنون محتوای خود را حفظ کرده است.‌ ترکیب جمهوری اسلامی، یک ترکیب هنرمندانه است، چون همیشه حرف نو‌‌ خواهد داشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط