چهرۀ کریه خودکشی گریم‌شدنی نیست/ درباره فوت کیومرث پوراحمد و ادبیات‌سازی مرگ‌آور برخی رسانه‌ها

دقیقاً بعد از انتشار رسمی دلیل مرگ کیومرث پوراحمد، برخی رسانه‌ها با استفاده از عبارت "مرگ خودخواسته" در مسیری گام برداشتند که به‌نوعی با استفاده از کلماتی جذاب تلاش کنند اقدام کریه خودکشی را تلطیف کنند.

خبرگزاری تسنیم ـ گروه فرهنگی

روز گذشته بود که انتشار خبر فوت کیومرث پوراحمد کارگردان برجسته و نام‌آشنای سینمای ایران و البته نویسندهِ شناخته‌شده، بسیاری را شوکه و جامعه هنری و علاقه‌مندان هنر هفتم را مبهوت کرد،
بهتی که از همان ساعات اولیه با اما و اگرهایی روبه‌رو شد و نهایتاً تنها چند ساعت بعد، دستاویزی شد برای شیطنت‌های رسانه‌ای؛ آن‌هم با عاریه گرفتن برخی لغات زیبا و دلنشین جهت پوشاندن واقعیتی هولناک، واقعیتی که مثل سنگ حباب شیشه‌ای سبک زندگی گروهی خاص را شکست.

پوراحمد، خالق آثاری ماندگار در ذهن بسیاری از هنرمندان و هنردوستان بود که  "قصه‌های مجیدش" نوستالژی نسلی توانمند در کشورمان یا همان دهه‌شصتی‌ها شد، دهه شصتی‌هایی که اکنون در بخش‌های مختلف مدیریت خرد و کلان کشورمان را به‌عهده گرفتند، اما چهار دهه بعد، قصه ناتمام زندگی پوراحمد باعث شد نسل‌های جدیدتر از خود بپرسند؛ این همان سبک زندگی است که دنیای پوراحمد ساخته بود؟

فراموش نکردیم که از همان ابتدای انتشار خبر فوت این کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران و جهان، زمزمه‌هایی از خودکشی او شنیده می‌شد، زمزمه‌هایی که هرچه از انتشار خبر فوتش می‌گذشت پررنگ‌تر شد و نهایتاً با اعلام رسمی دلیل مرگ کیومرث پوراحمد، یعنی خودکشی، بار دیگر نه‌تنها جامعه هنری که از آنها به‌عنوان بخشی فرهیخته از جامعه یاد می‌شود، بلکه مخاطبان سینما داخل و خارج از مرزهای کشورمان را هم شوکه کرد.

حال اگر از مسئله فوت یک سینماگر شناخته‌شده و هنرمند که بگذریم و برای وی آرزوی رحمت کنیم، نکته جالب کار بسیار غلط گروهی خاص، به‌خصوص بعضی رسانه‌ها و برخی شو‌آف‌کنندگان روشنفکری، در 24 ساعت گذشته است که در تلاش هستند مسئله مرگ یک هنرمند را به پوششی پر از رنگ و لعاب  برای کاهش قباحت فعل خودکشی تبدیل کنند.

بله؛ "خودکشی کیومرث پوراحمد" کلیدواژه‌ای شد که می‌تواند ابهت خودساخته یا دِژ نامطمئن برخی را که ادعا دارند از دیگران برتر هستند و سبک زندگی درستی درپیش گرفته‌اند و باید همگان براساس بینش و سبک زندگی آنها رفتار کنند، به‌چالش کشیده است،
چالشی که فقط کافی است در میانه اخبار منتشرشده سنوات گذشته داخل و خارج از مرزهای کشورمان جست‌وجو کنیم که ظاهراً هنرمندان کمی نبودند که مثل خالق قصه‌های مجید؛ خودکشی کرده و با قصه نیمه‌تمام زندگی خود مخاطبانشان را ناامید کرده‌اند.

به این ترتیب عده‌ای با سوار شدن بر اتفاقات اخیر، علت مرگ وی را با موضوعات دیگری که بعضاً سرچشمه گرفته از موضوعات سیاسی اجتماعی اخیر است پیوند زده تلاش کردند تا عباراتی نظیر «مرگ خودخواسته» را جایگزین فعل «خودکشی» که بدون شک گناهی کبیره در محضر پروردگار متعال است، کنند، یعنی تلاش برای تبدیل یک عمل نکوهیده به اقدامی قهرمانانه؛ آن‌هم میانه جامعه‌ای ظاهراً فرهیخته!

فراموش نکنیم این افراد با پر و بال دادن به چنین ادبیات و گفتمانی تلاش دارند در فرامتن این کلمات زیبا و ظاهراً روشنفکرانه، سبک زندگی ناصوابی را تبلیغ کنند و از نقاط تاریک آن که بعضاً در رفتار و کردار برخی از سلبریتی‌ها دیده می‌شود، قبح‌زدایی کنند.

سبک زندگی‌ای که در پس‌پرده برخی‌شان و البته نه همه‌شان یا اکثرشان، آمیخته به نوعی بی‌مبالاتی، بی‌اعتنایی به اعتقادات دینی و زیر پا گذاشتن چارچوب‌هایی است که در خانواده‌های اصیل ایرانی، از جمله اصول اولیه اعتقادی به‌شمار می‌رود.

حالا اگرچه غم و اندوه مرگ پوراحمد جامعه هنری و هنردوستان را شوکه کرد، اما واقعیت اینجاست که این اتفاق زنگ هشداری را به صدا درآورده است که تبلیغ سبک زندگی سلبریتی‌ها یا سلبریتی‌نماها و تلاش برای جایگزین کردن برخی مفاهیم روشنفکرانه و بی‌پایه به‌جای اصول و اعتقادات دینی، آدرس غلطی به جامعه ایرانی و نسل جوان است که رفتن پوراحمد صدای آن را بسیار بلندتر کرد.

چه خوب است که حتی اگر بخواهیم به‌واسطه جایگاه هنری کیومرث پوراحمد از وی به‌عنوان یک شخصیت مهم هنری یاد کنیم؛ این‌گونه بگوییم که شاید پوراحمد با به صدا درآوردن این زنگ هشدار به جامعه نشان داد که بد نیست حباب شیشه‌ای و خانه‌ روی آب سبک زندگی به‌ظاهر روشنفکرانه یا غربگرایانه برخی سلبریتی‌ها را رها کنیم و به اصل و اصول سبک زندگی ایرانی اسلامی خود، باور کنیم.

عمادعزتی

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط