تشریح نظریات شهید صدر در حوزه مالکیت/ اقتصاد اسلامی شامل هر دو حوزه اجتماعی و فردی میشود
عضو پیشین شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تقسیمبندی شهید صدر در حوزه فقهی گفت: با توجه به شرایط امروز و مسئله حاکمیت میتوان در حوزه سبک زندگی احکام را به فردی و اجتماعی تقسیمبندی کرد. به طور مثال در حوزه اقتصادی(پول و اموال) به همین شکل است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، حسن رحیمپور ازغدی عضو پیشین شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست سالگرد شهادت شهید سیدمحدباقر صدر در خصوص تقسیمبندی شهید صدر در فقه گفت: شهید صدر سوالی طرح میکند که آن را شهید مطهری و بهشتی نیز طرح کردهاند. اولا اینکه کل دین را به احکام عقود و ایقاعات تقسیم کنیم، صحیح است. بسته به هدف طبقهبندی کننده این تقسیمها میتوانند کارآمد یا ناکارآمد باشد. نکته دوم اینجا است که تقسیم و فقه توقیفی نیست.
به این معنا که در قرآن به آن اشاره شده و نه در روایات اهل بیت. این موارد اقتضائات عقلی برای فهم درست احکام و حل مسائل است. مرحوم حلی در تقسیم بندی خود برخی احکام را در حوزه عبادات با نیت تقرب به خدا تقسیم میکند. در این زمینه چندین کتاب وجود دارد. حتی زکات و خمس نیز جزو این موارد محسوب میشود که با نیت باید انجام شود در غیر این صورت نتیجه خدایی ندارد اما باید به حکومت پرداخت شود.
وی افزود: فقیهی که با حوزه عرفان و معنویت آشنا نیست و با اصول قرآن آشنا نیست، عقاید او بسیار متفاوت از فقیهی است که با این موارد آشنا است. اگر فقیهی با سلوک اخلاقی آشنا باید با فقیهی که تنها فقه و اصول خوانده است در مواردی فتواهای متفاوتی میدهند. در مواردی تهذیب اخلاقی تاثیر دارد. در برخی مواقع هوش، شجاعت، دنیوی یا نبودن فرد و جامعیت او تاثیرگذار است.
یک دسته نیز در تقسیمبندی فعلی که غلط نیست اما میتوان آن را نقد کرد، گفته شده که قصد قربت شرط نیست. در بخشی گفته شده که باید لفظ در آن به کار برده شود اما در برخی خیر. به طور مثال در احکام ارث گفته شده که کلمه خاصی مورد تاکید نیست اما در مواردی این چنین است.
عدم جامعیت تقسیمبندی چهارگانه فقه از دیدگاه شهید صدر
این عضو پیشین شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: در حوزه عبادات، قراردادها و عقود دو طرفه(حدود 19 تا 20 عنوان فقهی داریم)، در حوزه ایقاعات(10 تا 12 کتاب فقهی) و در حوزه احکام نیز که بخش دیگری ناظر بر سبک زندگی است به طور مثال بحث خوردنیها و آشامیدنیها، صید، مالکیت و حق تصرف، حدود و تصرف و ... وجود دارد. این تقسیمبندی چهارگانه که در ذیل هر کدام موارد مختلف قرار گرفته است مورد قبول است اما این تقسیم جامع نیست و ایراداتی به آن وارد است. شهید صدر در این رابطه پیشنهاداتی دارد. ضمن احترام به تقسیم قبلی میتوان از جهت دیگری تقسیم انجام داد.
با توجه به شرایط امروز و مسئله حاکمیت میتوان تقسیم بندی دیگری انجام داد. در حوزه سبک زندگی میتوان احکام را به فردی و اجتماعی تقسیمبندی کرد. به طور مثال در حوزه عبادت احکام اجتماعی و فردی درایم. در حوزه اقتصادی(پول و اموال) نیز به همین شکل. آداب زندگی شخصی و اجتماعی نیز وجود دارد.
وی با بیان اینکه بخشی از موارد اقتصادی شخصی و اجتماعی بحث تملک و تصرف است، گفت: به طور مثال شریعت میگوید که شما چگونه مالک میشوید. بخش دیگر مربوط به تصرف است مانند موضوع وقفه. بخشی از احکام مربوط به زندگی شخصی است. این بخش نیز توسط شهید صدر به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش مربوط به احکام خانواده است و بخش دیگر سلوک فرد در جامعه است. سبک زندگی فردی است اما اگر فرد در جامعه نبود اساسا این احکام مطرح نمیشد. مثال این بحث امر به معروف و نهی از منکر است. معاملات فردی نیز شامل این مورد میشود. دسته چهارم نیز مربوط به حکومت است، مانند جنگ و صلح و دستگاه قضایی.
چه نیازی به تقسیمبندی کاراتر وجود دارد وقتی دین تنها برای تنظیم رابطه انسان و خدا آمده؟
رحیمپور ازغدی تاکید کرد: تقسیمبندی که شهید صدر ارائه میکند تقسیم بندی قبلی را از بین نمیبرد بلکه این تقسیمبندی را توجه به شرایط موجود عینیتر و بهتر میداند. عدهای ممکن است بگویند که چرا چنین تقسیمبندی لازم است و دین تنها آمده است تا رابطه من با خدا را تنظیم کند و ارتباطی با جامعه ندارد. این حرف در صورتی درست است که بگویید شریعت، یعنی قرآن و سنت هیچ وظیفهای در این موارد برای ما تعیین نکردند. اما اگر فقه یعنی تبیین کل زندگی افراد و کل بایدها و نبایدها را شامل میشود و این موارد در قرآن و سنت آمده است، را قبول داشته باشید، هر کجا که باید و نباید طرح میشود بحث فقه مطرح است و الله در خصوص آن حکم دارد.
وی با اشاره به انیکه در واقع کل فقه نمیتواند یک چیز مندرآوردی باشد، گفت: کل فقه تفسیر عملی قرآن و حدیث است. بخشی از کتابهای فقهی مجموعههای روایی هستند که احادیث مختلف را در موارد مختلف جمعآوری کردند. شروع فقه همین کتابها هستند. بخشی از کتب علاوه بر این خواستند مباحث فقهی را طوری طبقهبندی کنند که نیازهای فقهی در آن ها پاسخ داده شود.
بستگی داشته است که چه سوالی از پیامبر یا امامان مطرح میشود. این سوال ممکن است تجاری، سیاسی اقتصادی و ... باشد. بخشی از سوالات عقایدهای است، بخشی اکنون و اینجا است و بخشی حوزه رفتار و سبک زندگی است. یک پرسش فقهی مطرح میشده و فقیه براساس روایات پاسخی برای آن پیدا میکرده است و در نهایت این موارد را در یک کتاب جمعآوری میکرده است. اسامی مختلفی برای این کتابها عنوان شده است و به طور مثال کتابی که در حوزه معاملات تدوین شده است نام مشخصی دریافت میکند.
طرح اهمیت جامعیت در تفسیر توسط شهید صدر/ تفسیر ترتیبی اجتهاد نیست و به معنای کنار گذاشتن بخشی از دین است
این عضو پیشین شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه افراد سوالات مختلفی را مطرح میکنند و فقیه باید به آنها پاسخ بدهد، گفت: پس از پاسخ شهید صدر مطرح میکند که فقه کبیر فقه جامعتر است. شهید صدر میگوید فقیه میرود و مجموع روایات یک موضوعی را جمعآوری میکند و فقاهت زمانی شروع میشود که قصد دارید از آیات و روایات نتیجه بگیرید. در جایی شهید صدر اشاره میکند که مانند قرآن که تفسیر ترتیبی و موضوعی دارد، فقه هم چنین شرایطی دارد. شهید صدر میگوید عملکرد ترتیبی اجتهاد نیست و یا ضعیف است چرا که به معنای کنار گذاشتن بخشی از دین است. بخصوص مواردی که مربوط به حوزه تمدنی و اجتماعی است.
وی افزود: در حوزه قرآن نیز شاهد هستیم که تفسیرهای موضوعی قرآن در قرنهای ابتدایی وجود ندارد. علت آن این است که هر چقدر که از پیامبر و امامان دور شدیم ابهامات و موضوعات جدید مطرح شده است. در نتیجه ضرورت کنار هم قرار گرفتن آیات و روایات مربوط به یک موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
اما در حوزه فقه سوالات فوری مطرح میشود. شهید صدر بحث جامعیت تفسیر را مطرح میکند. اینکه کدام روایات به یکدیگر مربوط هستند اینجا موضوعیت پیدا میکند. شهید صدر میگوید که باید به ابعاد مختلف توجه داشت و همه این موارد در کنار هم فقه را میسازد. برخی تصور میکنند که این موضوع یک بدعت است و تفکر شهید صدر و شهید مطهری یک تفکر روشنفکرانه فقهی است. اما این دو تاکید دارند که این موارد در واقع همان قفه سنتی واقعی است که در گذشته وجود داشته اما در نهایت منجمد شده است. اگر فقها در گذشته آمدند کتاب نوشتند به این علت بود که این موارد مشکلات فردی و اجتماعی مردم بوده است.
تاکید شهید صدر به پرداختن به فقه تمدن ساز به جای فقه تک بعدی
رحیمپور ازغدی با اشاره به اینکه شهید صدر میگوید الان به مشکلات حال و کنونی مردم بپردازید، گفت: شهید صدر میگوید که به فقه تمدنساز بپردازید نه فقه تک بعدی. ایشون میگوید چطور فقهای سنتی کارشان از یک رخداد بیرونی آغاز میشد و سپس به دنبال و آیات میرفتند؟ این کار لازم بوده است و تا امروز نیز انجام شده و باید گسترش یابد. اما این نوع گسترش یک بحث است، لازم است اما کافی نیست. شهید صدر یک اجتهاد کلیدی تری را مطرح میکند و میگوید با این نوع گسترش فقه در سطح گسترده میشود. اما آن نوع از گسترش که به فقه عمق میبخشد یک مسئله بسیار مهم است که کمتر بین فقها به آن توجه شده است.
به عبارت دیگر کمتر به نظریات بنیانساز فقهی توجه شده است. اساسا یکبار به قرآن و سنت برگردیم و ببینیم که مبنا چیست. امروز مبنای تعیین قوانین چه باید باشد؟ نباید مبناهای سنت را با مبناهای سنتی عوضی گرفت. به این ترتیب دین منزوی خواهد شد. از نگاه رجوع به شریعت نوع دیگری از جامعه دینی و خانواده متدین از آن خارج میشود.
در اجتهاد به شناخت کل شریعت و فقه نیاز داریم/ اخلاق فردی و اجتماعی پشت به هم تعریف نشده است
وی با تاکید بر اینکه بخشی از احکام روبنایی و بخشی زیربنایی است، گفت: معیار اینکه چه چیزی واجبتر است و یا حرامتر است اجتهادهای اصلیتر و عقلانی تر است که در رجوع به احکام و سنت باید به آن توجه شود. به عبارت دیگر همه واجبات به یک اندازه واجب نیستند و همه حرامها به یک اندازه حرام نیستند. این مسئله مقدمه است. این عنواین عام را چطور تشخیص میدهیم. این اختلافاتی است که در اجتهاد به وجود میآید.
این عضو پیشین شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار کرد: شهید صدر توضیح میدهد که در اجتهاد نیاز به شناخت کل شریعت و فقه لازم است. در نتیجه فقیهی که جامعیت دارد گاها نظر متفاوتی دارد. اخلاق فردی و اجتماعی پشت به هم تعریف نشده است. کلیه موارد با یکدیگر یک مجموعه هستند و هر چقدر جامعیت بیشتر باشد اولویتها بهتر تعیین میشود. امام خمینی میگفت افرادی مانند محمدرضا پهلوی و ... که نمیتوانند در برابر ظلم بایستند تهذیب نفس نداشتهاند.
شهید مطهری نقل میکرد که چه اشکالی دارد تا شورایی داشته باشیم تا فقهای ما در مورد موارد اختلافی بحث کنند و به یک جمعبندی برسند. گرچه مسئله اجتهاد یک مسئله جمعی نیست اما میتوان تشخیص را نزدیکتر به یکدیگر کرد. این موضوع مورد اشاره شهید صدر نیز قرار گرفته است.
دیدن نظم و نظام یک مسئله عقلی است، کسانی که این نظم عقلی را ندارند همه احکام دینی را پراکنده میبینند/ در برخی موارد تعمد وجود دارد
وی با اشاره به اینکه شهید صدر توصیه میکند که اجتهاد را به درستی تعریف کنیم. شریعت از نظر ما کتاب و سنت است، گفت: مسئله اجماع برای درک و فهم بیشتر است. او چند سوال را مطرح میکند. یکی اینکه آیا تمام احکام در تمام زمانها به طور تغییر ناپذیر آمده است یا خیر؟ آیا هیچ روایت ساختگی بین روایات وجود ندارد؟ آیا نیاز به تخصص برای پاسخگویی به نیازهای جدید در موارد خاص و با مصداق خاص که روایت و یا آیه مستقیم نداریم لازم است یا خیر؟
در نتیجه قدرت علمی میتواند با این شرایط توسعه پیدا کند. تعمق در کتاب و سنت نسبی است. برخی تعمق زیادی ندارند اما برخی چند لایه میبینند و امکان برقراری ارتباط بین موارد مختلف را دارند. دیدن نظم و نظام یک مسئله عقلی است، کسانی که این نظم عقلی را ندارند همه احکام دینی را پراکنده میبینند. البته در برخی موارد در این موضوع تعمد وجود دارد.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه فهم ارتباط در فقه و احکام نیاز به یک قدرت عقلی دارد، گفت: شهید صدر میگوید که اجتهاد همین تحلیل عقلی است. به این ترتیب بخشی از احکام شریعت ثابت است اما برخی با تغییر موضوع موارد تغییر میکنند. ممکن است ماهیت یک موضوع نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده باشد اما نام آن همان باشد.
بنابراین برخی گفته شده تا زندگی شخصی خود را رها کنید و از هر دستهای عدهای به تفقه در دین بپردازند. سپس گفته شده که به جامعه خود بازگردید چرا که فرد در برابر جامعه خود مسئول است و باید به آنها آگاهی بدهد. بعضا در این آگاهی بخشی سبک زندگی افراد باید تغییر کند.
تقلید به معنای انداختن گردنبند مسئولیت به گردن مجتهد و مرجع تقلید است
وی گفت: پیامبر فرمود که خداوند خلفای مرا بیامرز و مورد رحمت قرار بدهد، کسانی که پس از من خواهند آمد و سنت من را به درستی نقل میکنند و دین را به درستی تعلیم میدهند. علما کسانی هستند که حلال و حرام خدا را باید بشناسند و آن را به درستی تعلیم دهند. به مردم نیز توصیه شده تا به علما رجوع کنید. در نتیجه وظیفه علما سنگین است و این وظیفه پیامبرانه است. باید تقوای آنها بیشتر، ضمن اینکه اجتهاد نیز باید وجود داشته باشد.
تعبیر تقلید که برخی آن را به عنوان توهین در نظر میگیرند. تقلید به معنای انداختن گردنبند مسئولیت به گردن مجتهد و مرجع تقلید است. چرا که مسئولیت عمل افراد با مرجع است. در نتیجه تقلید به معنای انداختن گردنبند مسئولیت به گردن مجتهد است و این موضوع محدود به زمان خاصی نیست چرا که دین جاودانه است. از پیامبر نقل شده است که در هر دوره زمانی افراد صالحی وجود دارند تا از دین دفاع کنند و آن را تبیین میکنند.
انتهای پیام/