سعدی آخرالزمان؛ چرا شیخ اجل را «معلم زبان فارسی» می‌دانند؟


کم نیستند سخنوران بزرگی که بر شکوه ادب فارسی افزوده‌اند، اما چرا در این میان، این سعدی است که کلام او را چنین بالا و او را «معلم زبان فارسی» می‌دانند؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «اول اردیبهشت ماه جلالی» همزمان است با روز بزرگداشت شاعر شیرین‌سخن و پرآوازه ایرانی، سعدی شیرازی. سعدی از ستارگان درخشان در سپهر ادب پارسی است. شیرینی کلام و لطف سخن شیخ اجل آنچنان است که با گذشت چند قرن، از تأثیر آن کاسته نشده است و تا زمانی که زبان فارسی پا برجاست، نام بلند سعدی نیز بر تارک این آسمان می‌درخشد.

کلام سعدی هم برای خواص و هم برای عوام شیرین است. او آموزگار زبان فارسی است، از گذشته کودکان در مکتب با کلام او فارسی آموخته و از «گلستان» و «بوستان» او ورقی از دانش برده‌اند. اگر عمر ایام، پنج و شش روز بوده، سخن او حیات جاودانه دارد؛ به طوری که نمی‌توان نبود او در پهنه گیتی ادب فارسی را حتی تصور کرد؛ به قول رضا داوری اردکانی: «سعدی برای ما نمی‌توانست نباشد. یعنی ما نمی‌توانستیم و نمی‌توانیم بی‌سعدی باشیم.» شیخ اجل خود گویی بر این پایگاه و جایگاه تا ابدالدهر آگاه است و تأکید دارد:

«هر کس به زمان خویشتن بود
من سعدی آخرالزمانم»

کم نیستند سخنوران و شاعران بزرگی که بر شکوه ادب فارسی افزوده‌اند، اما چرا در این میان، این سعدی است که کلام او را چنین بالا برده‌اند؟ او چه نقشی در قوام و حیات زبان فارسی داشت؟ کامیار عابدی، پژوهشگر، در کتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» که از سوی کتاب بهار منتشر شده و ویراست جدید آن نیز چندی پیش روانه بازار نشر شده است، سعدی را «معلم و نماد پختگی زبان فارسی» می‌داند و در این‌باره می‌نویسد:

زبان هر قوم به تدریج در سپیده‌دم شکل‌یابی آن قوم چشم به جهان می‌گشاید. اما غنا و پروردگی هر زبانی، علاوه بر آبشخور پر اهمیت زبان مردم و ترانه‌های مردمی، نیازمند توانایی و تخیل شاعران و نویسندگان آن قوم است. در واقع، پس از آنکه هر زبانی مرحله‌های آغازین مردمی خود را پشت سر می‌گذارد، به جست‌وجوی تداوم طبیعت خود در شکل‌ها یا صورت‌های ادبی برمی‌آید. در چنین موقعیتی، زبان خواه ناخواه ناگزیر از انتخاب مرحله‌هایی دیگر است. زبان فارسی دری نیز از دایره شمول این تطور بیرون نبوده است.

در نگاهی کلی به زبان فارسی دری درمی‌یابیم که این زبان پس از شکل‌یابی در مرحله‌های آغازین، به مرحله تأسیس زبان ادب وارد شد. رودکی نماد و نمونه این مرحله است. اگر بتوان تعبیر نماد دوره کودکی و نوجوانی زبان ادب فارسی را درباره او به کار برد، آنگاه باید گفت که عمده توانایی و تخیل شعر او البته، به طور نامستقیم، معطوف به رشد و هدایت این کودک و نوجوان بوده است. ...

نمایی از آرامگاه رودکی، پدر شعر فارسی، در تاجیکستان. او در تأسیس زبان ادب فارسی تأثیری گسترده داشته‌ است

اگر بتوانیم این تعبیر را تعمیم دهیم و همراه آن به پیش رویم، آنگاه بی‌تردید فردوسی را نماد دوره جوانی و بُرنایی زبان ادبمان خواهیم شناخت. با کتاب عظیم شاهنامه، زبان فارسی دری از مرحله تأسیس به طور کامل عبور می‌کند و به مرحله تثبیت خود می‌رسد. فردوسی زبان ادب فارسی را به مرحله‌ای بالاتر می‌کشاند و آن را به تکامل جوانی و بُرنایی‌اش هدایت می‌کند. استواری و استحکام زبان در سروده‌های فردوسی استواری و استحکام ذهن جوان برومندی است که با اطمینان و سربلندی دوره خود به جهان می‌نگرد.

فردوسی زبان ادب فارسی را به مرحله‌ای بالاتر می‌کشاند و آن را به تکامل جوانی و بُرنایی‌اش هدایت می‌کند

پس از فراز و نشیب‌های گونه‌گونِ تأسیس و تثبیت زبان و ادب فارسی در ناحیه خراسان و گسترش تدریجی این زبان به ناحیه‌های دیگر، به ویژه عراق عجم(ناحیه مرکزی ایران) و ارّان و آذربایجان(ناحیه شمال غرب ایران)، که با درخشش دو گوینده برجسته از ناحیه اخیر همراه بود(نظامی، خاقانی)، به مرحله پروردگی این زبان می‌رسیم.

شک نیست که همه شاعران و نویسندگان دو دوره مورد بحث، مانند بلعمی، بیهقی، فرخی و انوری، طبق قانون تکامل، در شکل‌یابی و رشد زبان فارسی دری سهمی بسزا و نقشی عمده داشته‌اند. اما براساس همین قانون، زبان ما در آثار شاعر و نویسنده‌ای به چنان پروردگی و پختگی و غنایی رسیده که آن شاعر و نویسنده را تا مقام آموزگار نخست بالا برده است. نام این شاعر و نویسنده سعدی است. او معلم و نماد پختگی زبان ماست.

به گفته عابدی؛ شک نیست که پیشینیان و استادان سعدی، به ویژه دو معلم و نماد دوره‌های قبل از او، یعنی رودکی و فردوسی، به ترتیب در تأسیس و تثبیت زبان ادب فارسی تأثیری گسترده داشته‌اند. به عبارت دیگر، سعدی، به خصوص در روشنی، سادگی و رسایی زبان، شاگرد مکتبی است که رودکی مؤسس و فردوسی تثبیت‌کننده آن بوده‌اند. در واقع، او زبان ادب را، که در آثار منثور و منظوم نویسندگان و شاعران سده ششم قمری پُر از آرایه‌ها و واژه‌های ادبی و نُخبه‌پسندانه شده است، به روشنی و سادگی و رسایی رودکی‌وار و فردوسی‌گون برمی‌گرداند. اما سه سده تجربه ذهنی و زبانی سپری شده ادب فارسی در نوع ادای بیان و معنای سعدی تأثیری در خور بر جای می‌گذارد.

او در بخش دیگری می‌افزاید: سعدی روشن، ساده و رسا می‌نویسد و می‌گوید، اما با چنان غنا و انعطافی که ناگزیر باید او را نماد پختگی زبان ادب فارسی دانست. کمتر موضوع و مفهوم شناخته شده‌ای تا روزگار سعدی وجود داشته که در چهارچوب «ادبیات» به نحوی در شعر و نثر سعدی طرح نشده باشد. اگر زبان ادب ما در آثار او به غنا و انعطاف نمی‌رسید، شاید تداوم موضوعی و مفهومی این زبان دچار نقص یا مخاطره می‌شد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
بیشتر بخوانید...
واژه های کاربردی مرتبط