نام این مستند «قهرمانان معمولی» است اما قهرمانانش معمولی نیستند/ بررسی جایگاه پژوهش در ساخت مجموعههای مستند
تهیهکننده و کارگردان مستند تلویزیونی «قهرمانان معمولی» میگوید: نام «قهرمانان معمولی» ما را به فضا نزدیکتر میکرد و بهتر میتوانستیم آن افراد را احساس کنیم. نامشان قهرمانان معمولی است اما قصه این افراد معمولی نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه مستند «قهرمانان معمولی» چند مدتی است که از تلویزیون پخش میشود و داستان زندگی آدمهای متفاوتی را به نمایش میگذارد.
«قهرمانان معمولی» روایتی مستند از زندگی افرادی است که نقش خود را در بهبود وضعیت جامعه پیدا کردهاند. این اثر قصه افرادی را به تصویر میکشد که در نقاط مختلف ایران آزمون و خطاهای انفرادی در زندگی داشتند و در مقطع و جایگاهی که به یک سود و منفعتی رسیدهاند، آن را از یک فعالیت شخصی به مردم منطقه یا کل ایران تعمیم دادهاند. مخاطبان در این مجموعه مستند با داستان زندگی کشاورز، دامدار، معلم، کارآفرین، ورزشکار، روحانی و جهادگری آشنا میشوند که دور از پایتخت زندگی و مسألهمحور عمل میکنند.
مجتبی حیدری، مهدی رشوند و زهرا استادزاده 3 کارگردان این مجموعه مستندند که در استانهای فارس، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، گیلان، سیستان و بلوچستان و تهران جلوی دوربین رفته است.
در این میزگرد تهیهکننده و کارگردان به ایدهای اشاره میکند که از دلِ «قهرمانان واقعی» به دست آمد و پژوهشگر و نویسندهای که به راستیآزماییها و پیگیریهای تلفنی بسنده نمیکند و چندین بار به فضای زندگی سوژههای مستند میرود؛ مهدی رشوند کارگردان هم درباره سختیهای پرداختن به داستانِ زندگی آدمهایی گفت که خیلی اهل رسانه نیستند اما کارکردشان تأثیرگذار و قابل توجه است.
برای واکاوی بیشتر این مستند تلویزیونی که قرار است ادامه پیدا کند، میزگردی با حضور عوامل آن (مجتبی حیدری تهیهکننده و کارگردان، مهدی رشوند کارگردان و فاطمه حیدری پژوهشگر و نویسنده) در خبرگزاری تسنیم برگزار شد که در زیر گزارش بخش ابتدایی آن را میخوانید:
تسنیم: به عنوان اولین سؤال میخواهم درباره اسم و ایده قهرمانان معمولی از شما بپرسم؛ این اسم از کجا آمد که البته به نظر میرسد تناسب خوبی با مستند شما هم دارد، چرا که این افراد، چهرههای نقشآفرینی در جامعه هستند که شاید خیلی دیده نشوند.
مجتبی حیدری: برای پاسخ به این سؤال باید کمی عقب برگردم؛ در 10-15 سال گذشته یک موضوعی برایم بسیار مهم بود و آنهم این است که دوست داشتم مناطق خارج از پایتخت و مراکز استانها را آباد ببینم. همین موضوع مرا به گروههای جهادی کشاند. البته آن زمان، گروههای جهادی آنقدر نمود و بروز و ظهور بیرونی نداشتند و رسانه برایشان اهمیت زیادی نداشت.
زمانی که پایمان به این مناطق به واسطه گروههای جهادی باز شد، احساس کردیم نقاط ضعف و خلأهای زیادی در همه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معیشتی، آموزشی، بهداشتی و حتی مباحث دینی وجود دارد. گروههای جهادی از شهرهای مختلف به این مناطق میرفتند و تلاش میکردند این خلأها را برطرف کنند اما زمانشان محدود بود و البته فعالیتشان نیز مقطعی.
همین اتفاق تبدیل به انگیزهای برای من شد تا به مسائل روستاها و مناطق کمتر برخوردار بپردازم و بخش اصلی تمرکز من بر این موضوع قرار گرفت. فکر میکنم از سال 1392 بود که تمام دغدغه من بر همین موضوع قرار گرفت و قصد کردم به روستاها و شهرستانها نزدیک شوم. برایم همیشه این سؤال وجود داشت که در این مناطق آیا کسی هست که بتواند مشکل را حل کند؟ آیا توانمندی حل این چالشها را دارد؟
خاطرم هست که یک گروه عکاسی به اسم گروه عکاسان جهادی تشکیل دادیم و همین اتفاق شروع کار ما در مناطق محروم بود. البته فعالیت ما متفاوت بود و میخواستیم ریشه مشکلات را عمیقتر بررسی کنیم. اینگونه نبود که اگر ضعفی در منطقهای میبینیم، فقط انعکاسدهندهاش باشیم بلکه دنبال این بودیم که ببینیم آیا در آن محدوده کسی هست بتواند آن مشکل را حل کند؟
ایدههای زیادی با محوریت قهرمانان معمولی که حلال مشکلات مردم بودند، داشتیم که در قالب مجموعه عکس، فتوکلیپ، نمایشگاههای خیابانی و ... دنبال شد. حتی یک نمایشگاه هم در دانشگاه تهران برگزار کردیم که بازتابهایی نسبتا عجیب و غریبی داشت.
خاطرم هست از همین شخصیتهایی که فیلمشان را ساختیم، یک فریم عکس گذاشتیم و یک QR کد در زیر آن قرار دادیم. اسمشان را قهرمان واقعی گذاشتیم و 20 نفر از آنان را روی یک فرم بزرگ روی نردههای دانشگاه تهران زدیم. از نظر ما این افراد کسانیاند که حرفی برای گفتن دارند، کار مهمی کردهاند و تأثیرگذاراند.
* البته وقتی این مجموعه به تلویزیون رسید، نامش به قهرمانان معمولی تغییر پیدا کرد؟
مجتبی حیدری: بله. عنوانش را عوض کردیم. به نظرم اسم «قهرمانان معمولی»، ما را به فضا نزدیکتر میکرد و بهتر میتوانستیم آن افراد را احساس کنیم. شاید این عنوان راحتتر میتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. البته باید این نکته را بگویم که شاید اسم این مستند قهرمانان معمولی است، اما قصه این افراد، قصههای معمولی نیست و خروجی نیز، خروجی معمولی نیست.
تسنیم: در نهایت به ساخت یک مستند تلویزیونی از قهرمانان رسیدید؟
مجتبی حیدری: بله. نکته مهم این است که ما این فیلم را به خاطر مردم ساختیم. در حقیقت، هدفمان این بود که مردم آن را ببینید و اولویت ما این بود که مردم قصه این افراد را ببینند.
تسنیم: هدفتان از این که مردم آن را ببینند، چه بود؟
مجتبی حیدری: من فکر میکنم که این قهرمانان معمولی یک فرق مهم با افرادی دارند که در منظر عموم، آدم موفق شناخته میشوند. شاید بهتر باشد یک دستهبندی داشته باشیم. گاهی اوقات افرادی را میبینید که غایت و هدف عملشان از یک فعالیت قهرمانانه این است که یک چیزی را به دست بیاورند، خودشان را معرفی کنند، به مقامی برسند، در جامعه شخصیت بهتری پیدا کنند و ... قهرمانانی که ما داستان زندگیشان را روایت کردیم با افرادی که اشاره کردم، واقعاً فرق دارند.
تمام فکر و ذکر این قهرمانان معمولی سازندگی است و هدف و جهتشان در همین مسیر است. به دنبال رشد جمعیاند و و نمیخواهند کسی را فدا کنند تا خودشان رشد کنند. در حقیقت، رشد خودشان را در گرو رشد جامعه اطرافشان میبینند.
میخواهم به یک نکته مهم اشاره کنم و آن هم این است که ما سراغ کسانی نرفتیم که فقط طرح آبادانی و پیشرفت در مناطق محروم دارند، بلکه سراغ کسانی رفتیم که برای این کار به یک مدل رسیدهاند. به عبارت بهتر سراغ افرادی رفتیم که نقش و مسئولیتشان را در بهبود وضعیت موجود جامعه پیدا کردهاند.
تسنیم: آیا چهرههای مردمی که علی ضیا در برنامه خود معرفی میکرد را به یاد دارید؟
مجتبی حیدری: بله.
تسنیم: آیا از آن چیزی برداشت کردید؟
مجتبی حیدری: نه.
تسنیم: تأثیری هم از آنها گرفتید؟
مجتبی حیدری: نه. البته هرکسی هر کاری در اینباره انجام بدهد، باعث خوشحالی من است.
تسنیم: یعنی از هر برنامهای که چهرههای مردمی واقعی را معرفی کند، استقبال میکنید؟
مجتبی حیدری: حتماً. البته قهرمانان معمولی یک مزیّتی که دارد این است که در آن، دوربین وارد زندگی این افراد شده است. یک زمان هست که کسی را به تلویزیون دعوت میکنید و با آنها گفتوگو میکنید؛ چنین گفتوگویی شاید خیلی باورپذیر نباشد، البته که حتما تأثیر میگذارد، چرا که گفتوگو حتماً تأثیرگذار است اما زمانی که دوربین به صورت مستند نزدیک این آدمها و زندگیشان میشود، به مراتب تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطب دارد.
تسنیم: ساخت چنین مجموعهای حتما با موانع و سختیهایی هم همراه بوده است. خیلی از قهرمانان معمولی اهل رسانه نیستند و شاید سخت باشد که بتوانید از آنها هدفی که در ذهن دارید را بیرون بکشید.
مهدی رشوند: برای پاسخ به این سؤال باید به یک نکته مهم اشاره کنم که در ابتدا دغدغه خود من هم نیز بود. وقتی با مجتبی حیدری آشنا شدم، دغدغههایی نسبت به این کار داشتم. با خود میگفتم اگر قرار است به سوژهای بپردازیم، باید این قدر به او نزدیک شویم تا بتوانیم داخل زندگی او را ببینیم. معتقد بودم تا زمانی که نتوانیم با این شکل و مدل به زندگی قهرمانان معمولی بپردازیم نمیتوانیم کار ویژهای انجام بدهیم و مستند ما بیشتر تبدیل به یک گزارش تصویری یک روزه میشود.
با این حال، آقای حیدری به خوبی با سوژهها و قهرمانانش ارتباط برقرار کرده بود و پیشتر به عنوان یک عکاس خیلی به سوژهها نزدیک شده بود. سوژههای بسیاری داشتیم که به واسطه رفاقت با آقای حیدری از سالها قبل، او را میشناختند و ما هم شناخت خوبی از فعالیت و کارهای آنان داشتیم. این تجربیات خیلی کمک کرد تا بتوانیم سوژههای خود را درست روایت کنیم. آقای حیدری این قهرمانان و خانواده آنها را به خوبی میشناخت، به طوری که رفت و آمد خانوادگی داشتند؛ مثلا اگر آنها به تهران میآمدند به خانه او میرفتند و ...
همین موضوع باعث شد تا بین سوژه و مستندساز هیچ ملاحظهای وجود نداشته باشد و حرفها راحت رد و بدل شود. به نظرم در این مدل ساخت مستند، نزدیک شدن به سوژه بسیار کمک کننده است. به همین دلیل سابقه آقای حیدری در عکاسی از این گروههای جهادی خیلی ما را جلو انداخت. کمتر پیش میآمد که در ارتباط برقرار کردن با سوژهها مشکلی داشته باشیم.
تسنیم: به نظرتان شکستن این سدّ به دلیل تجربه پیشین کارگردان بود؟
مهدی رشوند: قطعاً. اگر ما هم یک دفعه سلام و علیک میکردیم و میخواستیم دوربین روشن کنیم، قطعاً اعتماد نمیکردند.
تسنیم: به نظر شما جایگاه پژوهش در ساخت چنین مجموعههایی کجاست؟
فاطمه حیدری: دقت داشته باشید ایده ما از ساخت مستند این بود که آدمهایی را پیدا کنیم که مسئولیت خودشان در جامعه را پیدا کردهاند و تلاش میکنند تا وضع جامعهشان را بهتر کنند. در ساخت چنین مجموعههایی پژوهش معنای متفاوتی پیدا میکند و آن هم این است که شما بدانید دنبال چه آدمهایی با چه ویژگیهایی باشید. تجربیات قبلی «قهرمانان معمولی» خیلی راحت ما را به این آدمها میرساند.
بخشی از این پژوهش، به واسطه پروژههایی که آقای رشوند داشتند، قبلاً انجام شده بود. یعنی ما سوژهها را از قبل میشناختیم و صحبت کرده بودیم؛ کارهای اولیه آن نیز انجام شده بود. با این حال بازهم معیارهایی برای انتخاب افراد داشتیم. در این بین، چند معیار برایمان خیلی مهم بود؛ اول آنکه این آدم مسئلهای را حل کرده باشد، دوم آنکه او تلاش بکند تا به یک مدل برسد، سوم آنکه مدل او این قدر کارایی داشته باشد تا قابل تعمیم به کل کشور باشد.
از سوی دیگر باید برای این آدم مهم میبود که بقیه هم مثل خودش رشد کنند و صرفاً به دنبال موفقیت شخصی و رشد خودش نباشد. معیار مهم دیگر برای ما این بود که به آدمهایی در مناطقی برسیم که اسمشان کمتر شنیده شده باشد و جدید باشند.
تسنیم: در میدان به این نوع از پژوهش رسیدید؟
فاطمه حیدری: تعریفی که ما از آدمها داشتیم، کم کم و به واسطه آشنا شدن با آدمهای دیگر کامل میشد. برای ما بسیار مهم بود که به چه کسی قهرمان بگوییم. به ویژه آنکه هویت یک منطقه با آن قهرمان تعریف میشد. برای ما خیلی مهم بود که این آدم چه ویژگیها و مشخصاتی داشته باشد. اینکه مشکل اصلی آن منطقه چه بوده و او چه نقشی در حل این مشکل داشته نیز برای ما بسیار مهم بود. اینها جدّیترین سؤالاتی بود که وارد هر منطقهای میشدیم، از خودمان میپرسیدیم.
اینگونه نبود که بگوییم به زندگی این آدم ورود میکنیم و بقیه ماجرا خود به خود حل میشد، از قبل کاملا به سوالات فکر میکردیم. مثلا اگر سوژه ما یک مربی ورزشی بود یا یک روحانی، این سؤال را میپرسیدیم که او چگونه مشکلات منطقه را شناخته و با استفاده از شغل و جایگاه خود آن را حل کرده است؟ پاسخ به این سؤالات چند مزیت عمده برای ما و تیم تولید داشت؛ اولا سوژه را کاملا میشناختیم و به همه زوایای زندگی او آگاه بودیم.
نکته دوم اینکه وقتی میخواستیم فیلم نامهای برای او تعریف کنیم، به دلیل تسلط خوب و دقیق بر سوژه بهتر نویسندگی میکردیم. میدانستیم کدام نقاط را باید پررنگتر کنیم و کدام نقاط باید کمرنگتر باشد. حتما بارها دیدهاید که فردی به یک برنامه تلویزیونی دعوت شده یا گزارشی از او تهیه شده و بعدا فهمیدند که آن فرد دروغ میگفته و یا همه واقعیت را نمیگفته است. ما با این شیوه از پژوهش، سوژهها را راستیآزمایی نیز میکردیم. مهمترین ابزار ما این بود که آن فرد را از نزدیک ببینیم، با کارها و آدمهای اطرافش بیشتر آشنا شویم تا دقیقتر به او و کارش اشراف پیدا کنیم.
تسنیم: سنجههای شما برای این راستیآزمایی که اشاره کردید، چه بود؟
فاطمه حیدری: بخشی از این موضوع به سؤالاتی که شما میپرسید برمیگردد؛ در اینجا تکرار سؤالات و گفتوگوهای متعدد با آن فرد بسیار کمککننده است. علاوه بر این، از نزدیک خانه، زندگی و شرایط کاری او را میبینید و همین موضوع همه چیز را کاملا مشهود میکند. برای مثال وقتی شما ارتباط او با آدمهای اطرافش را میبینید متوجه صحت ادعاهایش میشوید. برای مثال وقتی میبینید که آن مربی ورزشی رابطه بسیار خوبی با شاگردانش دارد، خیلی چیزها دستگیر شما میشود. وقتی به محیط کارش میرویم بدون اینکه حتی دوربین داشته باشیم، رابطهها را از دور رصد میکنیم و همین موضوع اطلاعات زیادی را به ما میدهد.
* قبل از ضبط هر قسمت، چند بار تحقیق میکردید تا به سوژه نهایی خود برسید؟
فاطمه حیدری: بخشی از این اتفاق به واسطه گفتوگوی تلفنی رخ میداد. یک مصاحبه تقریباً یک یا دو ساعته تلفنی با او داشتیم که به ما کمک میکرد وقتی در میدان حاضر میشویم او را بهتر بشناسیم. اگر چیزی را کم یا اشتباه گفته بود، به واسطه همان مصاحبه تلفنی سریع خودش را نشان میداد. وقتی شما از نزدیک در کنار او قرار میگیرید، از فعالیتهای روزانهاش عکاسی میکنید و ارتباط و تعامل او با بقیه را میبینید، بخش مهمی از پژوهش شکل میگیرد.
در همانجا یکسری از تصاویری که میتوانید برای ساخت مستند ضبط کنید، در ذهنتان دستهبندی میشود. از سویی دیگر، تحقیق و پژوهش میدانی ما به نویسندگان نیز بسیار کمک میکرد؛ وقتی نویسندگان ما میخواست داستان را روایت کند، به واسطه آن تحقیق و پژوهش بهتر قلم میزد.
تسنیم: شما به عنوان یک پژوهشگر، مشکل پژوهش در ساخت آثار تلویزیونی به ویژه سریالها را در کجا میدانید؟
فاطمه حیدری: برای مثال یک فیلمنامهای یک ماهه نوشته شده، فیلمنامه دیگری دو ساله نوشته شده و فیلمنامهای مثل سلمان، 10 سال رویش کار شده است. فرق بین اینها کاملاً مشخص است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/