نقدی بر روش‌های امر به معروف/ آیا "نهی از منکر" با روش "منکر" ممکن است؟

ما نه تنها نتوانستیم «معروف» و یا «حق» را به درستی تبیین و نهادینه کنیم بلکه در نهی از منکر هم کارنامه خوبی نداریم و روش‌های ما نه مبتنی بر آن چیزی است که قرآن با عنوان «تکریم از بنی‌آدم» یاد می‌کند و نه مبتنی بر سیره پیامبر و اهل بیت وحی(ع) است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امر به معروف و نهی از منکر یکی از فریضه‌های دین اسلام بلکه ادیان آسمانی محسوب می‌شود که البته ریشه در فطرت انسان‌ها دارد. ما در روابط اجتماعی و خانوادگی مدام با این مسئله سر و کار داریم. وقتی با یک ناهنجار از سوی افراد و بستگان مواجه می‌شویم، در وهله اول آنها را دعوت به خیر می‌کنیم و بعد نسبت به رفتار ناپسندی که از خود بروز دادند، هشدار و انذار می‌دهیم، منتها سعی می‌کنیم از حد اخلاق خارج نشویم. چه بسا خودمان نیز در مسائلی هنجارها را رعایت نکردیم و ضد ارزش عمل کردیم و دیگران ما را از کارمان نهی کرده‌اند و دعوت به مثبتات کردند. بنابراین ماهیت امر به معروف و نهی از منکر در زندگی ما جریان و سریان دارد و لحظه‌ای از این فضا دور نیستیم. اما بحث اصلی درباره ابعاد گسترده‌ امر به معروف و نهی از منکر است. سؤالی که در این باره وجود دارد، این است که آیا امر به معروف به اندازه لازم در جامعه تحقق یافته که از درب نهی از منکر وارد شویم؟ سؤال بعد اینجاست که آیا نهی از منکر باید مبتنی بر اخلاق اسلامی و فقه اسلامی باشد و یا به نکره‌ترین شکل ممکن صورت بگیرد؟

حقیقت آن است و بر عقلا پوشیده نیست که مسئله «معروف» به اندازه لازم در عرصه‌های مختلف تحقق نیافته که انتظار داشته باشیم عموم جامعه از منکرات فاصله بگیرند. در فضایی که «معروف» به محاق رفته باشد، به طور طبیعی «منکر» جای آن را می‌گیرد، همچنان که برعکس این ماجرا وجود دارد؛ یعنی در فضایی که «معروف» به درستی تبیین شده باشد، «منکر» رخت بر می‌بندد و از بین می‌رود. از این رهگذر، به یک روش قرآنی در مسئله امر به معروف اشاره می‌شود.

روش «جاءَ الْحَقُّ»:
خداوند در آیه81 سوره اسراء می‌فرماید «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا»؛ یعنی (ای پیامبر) بگو حق آمد و باطل نابود شد؛ چرا که باطل نابودشدنی است. ظاهر آیه گویای آن است که وقتی امری که «حق»، یعنی مبتنی بر سنت‌های خداوند در نظام هستی باشد، محقق شود، باطل در ساختاری خودکار، رخت بر می‌بنند و می‌رود. این آیه در ساحت فردی اینطور معنا می‌شود که وقتی انسان به سمت مثبتات گرایش یابد، به صورت خودکار از باطل رویگردان می‌شود و مسائل منفی از وجود او زدوده می‌شود و پس از مدتی احساس سبکی به او دست می‌دهد. جالب است که خداوند وقتی از ارزشی به نام نماز صحبت می‌کند، اینگونه می‌فرماید «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» یعنی ارزشی به نام نماز به صورت خودکار انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد. در بُعد اجتماعی، وقتی مسائل مثبت و ارزش‌های دینی و فرهنگی به درستی در جامعه تزریق شود، از مسائل منفی مصون خواهد شد. با این نگاه، اگر جامعه به سمت مسائل منفی گرایش می‌یابد،‌ به این معناست که «حق» را به درستی تبیین نکردیم تا انتظار داشته باشیم مسائل منفی در آن نباشد؛ به معنای دیگر امر به معروف به درستی تحقق نیافته و منکر جای آن را گرفته است.

بنابراین برای ریشه‌یابی «منکرات» در جامعه باید به گذشته فرهنگی خود رجوع کنیم تا برای اصلاح وضع موجود اقدامات لازم را صورت دهیم؛ به عنوان مثال باید عملکرد خود رسانه ملی و نمایش خانگی و در صورت کلی پلتفرم‌های شبکه‌های خانگی را ارزیابی کنیم، چرا که بدون شک اینها مهم‌ترین بستر فرهنگ‌ساز هر جامعه‌ای محسوب می‌شود. بهتر است بگوییم فرهنگ جامعه متأثر از آن چیزی است که از قاب جادویی تلویزیون به مخاطبان عرضه می‌شود. خب این امر بدیهی است و بر کسی پوشیده نیست. حال سؤال اینجاست که ما در عرصه‌های مختلف سبک زندگی چه عملکرد و دستاوردی داشتیم که مدعی باشیم وظیفه خود را در این جبهه به خوبی ایفا کردیم؟ آیا تلویزیون توانسته مروج اخلاق خانوادگی و اجتماعی باشد یا برعکس، به سمت ضد ارزش‌ها رفته و به اسم برنامه‌های طنز و کمدی، بی‌احترامی به والدین و اطرافیان را به خورد مردم داده است؟ آیا توانسته در ارتقای فرهنگ عمومی نقش خوبی را ایفا کند و یا به قدری آسیب‌های اجتماعی و زندگی‌های تجملاتی و نیز در قالب برنامه‌های مسابقه و استعدادیابی، فرهنگ غربی و شهرت‌طلبی و اُمانیسم را به خورد مخاطب داده که توانسته میل به اشرافیت و بی‌مبالاتی را در مردم رقم بزند تا جایی که امتیاز فرهنگی جامعه یا مسئولان فرهنگی جامعه از نگاه رهبری این نظام نمره «ولنگاری فرهنگی» بگیرد1؛ لذا ایشان در دیدار آذرماه خویش با اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی فرمودند «لازم است ساختار فرهنگی کشور بازسازی انقلابی شود.» و بعد تأکید داشتند «شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید با رصد و شناخت دقیق ضعف‌ها و گزاره‌های غلط فرهنگی در عرصه‌های مختلف، راه‌حل‌های عالمانه‌ای برای رواج گزاره‌های صحیح و پیش‌بَرنده، ‌ارائه کند

در موضوع حجاب و زندگی عفیفانه به همین منوال باید دید آیا رسانه ملی و پلتفرم‌های نمایش خانگی عملکرد مثبتی داشته‌اند یا خیر؟ چه در موضوع تبلیغ امر حجاب و زندگی عفیفانه و چه در عرصه تولید فیلم و آثاری که عفت را در وجود افراد بنشاند باید خود به قضاوت بنشیند. همچنان که این خط‌کش را باید در عرصه تولید فیلم‌های مذهبی و یا حتی تاریخی و تمدنی لحاظ کند. سوگوارانه به قدری در این زمینه‌ها تولیدات اندکی داشته که حافظه انسان یارای شمارش تعداد آنها را دارد؛ لذا حجم تولیدات ملی مذهبی ما هیچ تناسبی با آنچه که در فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی ما نهفته است، ندارد. تلویزیون اگر می‌خواست تنها به مشاهیر ما بپردازد، به قدری باید تولید می‌کرد که شمار آن از حد می‌گذشت.

یا آموزش و پرورش آیا دارای یک چشم‌انداز فرهنگی و تربیتی است و یا صرفاً به علم‌آموزی اکتفا کرده و از فرهنگ و پرورش روح غافل مانده است. هرچند به تعبیر رهبر معظم انقلاب در همین زمینه باید «نسبت متعادلی بین آموزش‌های رایج در دبیرستان‌ها با آموزش‌های مهارتی و فنی و حرفه‌ای برقرار باشد» و سیاست اصلی آموزش و پرورش باید «آموزش علم نافع و تأمین نیازهای امروز و فردای کشور» باشد که اکنون روی بحث ما نیست.
از دیگر سو آیا وزارت دقتی نسبت به ورودی و خروجی خود در دانشگاه فرهنگیان دارد و یا استقبال‌کننده از هر دانشجو با هر دین و آیین و مسلکی است و روحیه اسلامی و انقلابی‌گری بر صفحه کاغذ جای دارد و  در عمل، در اولویت چندم قرار دارد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب کمبود «معلم متعهد و کارآمد» در بدنه آموزش و پرورش دیده می‌شود؟ لذا تصریح می‌کنند «ضوابط گزینش نباید کمرنگ شود.» آموزش و پروش چه مقدار توانسته در ترویج «مفاهیم اسلامی، معرفی مفاخر اسلامی و ایرانی و سرآمدان دانش»2 نقش مؤثری ایفا کند؟ یکی از مفاهیم اسلامی، عفاف و حجاب است. فارغ از بیانیه‌ها و نیز اعداد و ارقامی که آموزش و پرورش نسبت به محتوای عفاف و حجاب ارائه می‌دهد، خود وزارت چه امتیازی را به خروجی مدارس دخترانه ما در موضوع عفاف و حجاب می‌دهند؟

از دیگر سو شاید پیدا شوند معلمانی که خود فاقد تقیدات دینی و انقلابی هستند و اتفاقاً بیشتر از آنکه درس‌ها بر فرهنگ دانش‌آموزان تأثیرگذار باشد، کلاس درس و الگوهای عملی بر روح و جان آنها تأثیرگذار خواهند بود. مضاف بر اینکه در دولت قبل شاهد تصویب اسنادی همچون «2030» یونسکو بودیم که بسیار مرموزانه وارد بدنه آموزش و پرورش شد، مخفیانه به امضای مسئولان وقت رسید و آشکارانه و بی‌پرده در مدارس اجراء شد که با واکنش بهنگام رهبر معظم انقلاب همراه بود و این اسناد را «سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی»3 و مغایر با آموزه‌های دین و قرآن دانستند. حاصل چنین اسنادی در عمل، سبب حذف موقت درس‌هایی مثل «شهید فهمیده» به اسم ترویج خشونت (نه شهادت‌طلبی) از کتب درسی و آموزش‌های ساختارشکنانه و غیر اصولی و هتاکانه جنسی برای دانش‌آموزان شد.

حال صحبت اینجاست: در فضایی که نهادهای مهم فرهنگی و ابزارهای فرهنگی نقش خود را به خوبی و به درستی ایفا نکردند و «حق» و «معروف» را به خوبی در روح جامعه نهادینه نکردند بلکه گاهی همچون «2030» در تضاد با آن برخورد کردند، مجبور شدیم به سمت نهی از منکر آن هم به روشی غیر اصولی روی بیاوریم. حقیقت تاریخی گویای آن است که مردم ایران در باطن، مردمی عفیف،‌ خانواده‌دوست و اهل حجب و حیا هستند و با اندکی آموزش و فرهنگ‌سازی، آن هم با ابزارهای روز هنر می‌توان باورهای ارزشی را در آنها احیا کرد؛ کم‌کاری در عرصه‌های فرهنگی و ارزشی از یک سو و رهاسازی و ساده‌انگاری در بستر فضای مجازی سبب شد قشر زیادی از جامعه دینی ما در دام دشمنان آشکار و پنهان گرفتار و اسیر این جبهه نرم شوند. حال با این قشر آسیب‌دیده باید چگونه رفتار کرد؟ برخی مسئولان امر به جای آنکه فلش «برائت» و «بیزاری» خود را به سمت این قشر آسیب‌دیده کنند، باید از مسئولانی که در این امر کم‌کاری کردند مطالبه داشته باشند و امر به معروف و نهی از منکر را به بهترین شکل ممکن و اسلامی‌ترین شکل ممکن رقم بزنند نه از ترس رسانه‌ها.

کم‌کاری در عرصه‌های فرهنگی و ارزشی از یک سو و رهاسازی و ساده‌انگاری در بستر فضای مجازی سبب شد قشر زیادی از جامعه متدین ما در دام دشمنان آشکار و پنهان گرفتار شوند و اسیر این جبهه نرم شوند. حال با این قشر آسیب‌دیده باید چگونه رفتار کرد؟ برخی مسئولان امر به جای آنکه فلش «برائت» و «بیزاری» خود را به سمت این قشر آسیب‌دیده کنند، باید از مسئولانی که در این امر کم‌کاری کردند مطالبه داشته باشند.

 

 

 

بنابراین در اینجا بحث دیگری شکل می‌گیرد که چگونه باید نهی از منکر کرد؟
وقتی اندکی با روش قرآنی و سنت نبوی و سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام آشنا باشیم، امر به معروف و نهی از منکر ما شکل خدایی‌تر می‌گیرد. خود امر به معروف نیازمند زمان زیادی برای نهادینه‌سازی فرهنگ و تربیتِ مطلوب است که تاکنون به درستی محقق نشده است. در چنین فضایی بیشتر از دعوت به معروف، نهی از منکر صورت می‌گیرد.

حال در قبال مسائل منفی (به طور خاص حجاب که گفتمان رایج جامعه شده است) چگونه باید رفتار شود؟

اولین نکته، مخاطب‌شناسی است. در ابتدا باید هتاکان و جیره‌بگیران را از مردم عادی سوا کرد. عده اندکی از کسانی که ساختارشکنی می‌کنند، مواضعی خبیثانه و روحیه‌ای هتاکانه دارند و یا نفوذی محسوب می‌شوند. با چنین افرادی باید کاملاً امنیتی برخورد کرد و در مقابل، به مردم آموزش داده شود این افراد را به قانون معرفی کنند و سر خود اقدامی در این زمینه ترتیب ندهند. قانون و مسئولان قضایی هم باید به شدیدترین شکل ممکن با این دست افراد برخورد کنند. اینها مانند کرمی در میوه‌های درختان هستند که بیماری خود را به دیگر میوه‌ها تسری می‌دهند و یا مانند انگلی هستند که از درون، جامعه را استحاله می‌کنند و ممکن است دیگران را تحت تأثیر رفتار خود قرار دهند.

اما قشر دیگری که عمده افراد جامعه را شکل می‌دهند، یا جزو کسانی هستند که در معرض تربیت صحیح در بستر خانواده و دوستان قرار نگرفتند و مستعضف فرهنگی محسوب می‌شوند، یا در مدارس و دانشگاه‌ها آموزش صحیحی به آنها داده نشده که آنها با فقر فرهنگی و رفتاری مواجه‌اند و یا تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه و نفوذی‌هایی قرار گرفتند؛ همان‌ها که سال‌هاست سعی دارند بی‌بند و باری را از طریق رسانه ملی، مدارس، دانشگاه‌ها و فضای مجازی به دیگران انتقال دهند. با چنین افرادی باید در نهایت تکریم و با روحیه‌ای دلسوزانه و پدرانه برخورد کرد. این‌ها همان عده‌ای هستند که در آیین‌های مذهبی و مراسم‌های ملی حضور می‌یابند و برای مصائب اهل بیت وحی خالصانه اشک می‌ریزند. اهل بیت وحی با چنین مؤمنانی که ایمان بایسته را ندارند، اینگونه برخورد می‌کردند:

بیشتر بخوانید

 

 

 

از خادم امام صادق نقل است سخن از گروهی به میان آمد و من گفتم: قربانت شوم، ما از آنان بیزاری می‌جوییم؛ چون به چیزهایی که ما معتقدیم، اعتقاد ندارند. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «آنها ما را دوست دارند؛ ولی چون عقیده شما را ندارند، از ایشان بیزاری می جویید؟» گفتم: بله. فرمود: «ما هم چیزهایی داریم که شما ندارید. پس سزاوار است که از شما بیزاری بجوییم؟!». گفتم: نه، قربانت شوم؛ فرمود: «و خدا هم چیزهایی دارد که ما نداریم. پس به نظر تو، خداوند، ما را دور انداخته است؟!» گفتم: نه، به خدا. فدایت شوم؛ چه کنیم؟ فرمود: «آنها را خودی بدانید و از ایشان بیزاری نجویید.» فَقَالَ یَتَوَلَّوْنَا وَ لَا یَقُولُونَ‏ مَا تَقُولُونَ تَبْرَءُونَ مِنْهُمْ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَهُوَ ذَا عِنْدَنَا مَا لَیْسَ عِنْدَکُمْ فَیَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَبْرَأَ مِنْکُمْ قَالَ قُلْتُ لَا جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ وَ هُوَ ذَا عِنْدَ اللَّهِ مَا لَیْسَ عِنْدَنَا أَ فَتَرَاهُ اطَّرَحَنَا. بعد ادامه دادند: «برخی از مسلمانان، تنها یک بهره [از ایمان] دارند، برخی دو بهره، برخی سه بهره، برخی چهار بهره، برخی پنج بهره، برخی شش بهره، و برخی هفت بهره. بنا بر این، نباید کسی را که یک بهره دارد، به آنچه در خور دارنده دو بهره است، وا داشت ...» إِنَّ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنْ لَهُ سَهْمٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَهْمَانِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سِتَّةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَبْعَةُ أَسْهُمٍ فَلَیْسَ یَنْبَغِی أَنْ یُحْمَلَ صَاحِبُ السَّهْمِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السَّهْمَیْن‏...

حقیقت آن است که ما نه تنها نتوانستیم امر به معروف و یا «حق» را به درستی تبیین و نهادینه کنیم بلکه در نهی از منکر هم کارنامه خوبی نداریم و روش‌های ما نه مبتنی بر آن چیزی است که قرآن با عنوان «تکریم از بنی‌آدم» یاد می‌کند و نه مبتنی بر سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی علیهم‌السلام است؛ لذا هر روز بیشتر از گذشته در جامعه «دو قطبی» شکل می‌گیرد. با این نگاه، هر حرف یا اقدامی که سبب تخریب شخصیت مردم یا لطمه به کرامت انسانی و آبروی آنها شود، نه تنها نتیجه معکوس دارد بلکه نزد خداوند عقوبت سختی را در دنیا و آخرت به همراه دارد، چه اینکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله  روزی به کعبه نگاه کردند و فرمود: « ای کعبه، خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته است! به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مؤمن سه چیز راحرام کرده است: مال، جان و آبرو تا کسی به او گمان بد نبرد» أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَظَرَ إِلَى الْکَعْبَةِ فَقَالَ‏ مَرْحَباً بِالْبَیْتِ‏ مَا أَعْظَمَکَ وَ أَعْظَمَ حُرْمَتَکَ عَلَى اللَّهِ وَ وَ اللَّهِ لَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْکَ لِأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنْکَ وَاحِدَةً وَ مِنَ الْمُؤْمِنِ ثَلَاثَةً مَالَهُ وَ دَمَهُ وَ أَنْ یُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْء. (روضةالواعظین، ج2، ص293) و حضرت در روایتی دیگر فرمود «هر کس مؤمنی را اذیت کند، قطعاً مرا اذیت کرده است؛ بنابراین هر کس مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است و کسی که خدا را اذیت کند، پس او در تورات و انجیل و زبور و فرقان(قرآن) ملعون شده است.» (جامع الاخبار، ص147) مَنْ‏ آذَى‏ مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَان‏.» با این حساب، با قبول اینکه به تعبیر امام صادق علیه‌السلام،‌ قشری از جامعه ما از لحاظ ایمانی در سطح نازل‌تری قرار دارند،‌ مؤمن محسوب می‌شوند و باید حرمت آنها حفظ شود.

بیشتر بخوانید

 

 

نکته آخر اینکه هر ارزشی از جمله امر به معروف و نهی از منکر اگر از ترس مردم و رسانه‌ها صورت بگیرد، نه تنها ارزشی ندارد بلکه نتیجه‌ای کاملاً عکس به همراه خواهد داشت و تبعات منفی آن دامنگیر جامعه خواهد شد. مدل «نهی از منکر» نباید به شکلی باشد که جبهه خودی را به سمت جبهه دشمن سوق داد، چرا که در این جبهه مارهای خوش خط و خالی هستند که به هر بهانه مترصد جذب نیروهای طرف مقابل هستند.

یادداشت: سعید شیری

--------------------
پاورقی
1. «در مسئله‌ی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاه‌های فرهنگی -اعم از دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بی‌اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی می‌کنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی می‌کنیم.» (بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 95/03/16)
2. دیدار معلمان با رهبر انقلاب (1402/02/12)
3. این سند 2030 سازمان ملل و یونسکو و این حرف‌ها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه‌اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعه‌ی به‌اصطلاح بین‌المللی‌ای -که قطعاً تحت نفوذ قدرت‌های
بزرگ دنیا است - این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّت‌های گوناگون، با تمدّن‌های مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید این‌جوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. اگرچنانچه با اصل کار شما نمیتوانید مخالفت بکنید، حدّاقلّش این است که بِایستید بگویید جمهوری اسلامی خودش ممشیٰ دارد، خطّ‌و‌ربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینه‌های آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چه‌کار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی‌سروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کرده‌ایم به دستگاه‌های مسئول. بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله‌مند هستم؛ آنها باید مراقبت می‌کردند، نباید اجازه می‌دادند این ‌کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلوی آن را بگیریم و ما وارد قضیّه بشویم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند در اینجا این‌جور اِعمال نفوذ کند. البتّه متأسّفانه اِعمال نفوذ دارند می‌کنند و از طُرق مختلف وارد میشوند امّا [اینکه] این‌جور به‌طور رسمی سند به ما بدهند که «تا پانزده سال دیگر باید شما این‌جوری بکنید، این‌جوری بکنید»، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار. (مربوط به :بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان - 1396/02/17)

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط