مقدم دوست: تولید غیربومی فیلم یعنی ایجاد غریبگی در مخاطب


هادی مقدم دوست می‌گوید بومی عمل نکردن یعنی غریبگی، یعنی یک شیشه جلوی شماست و فیلم را نگاه می‌کنید اما نمی‌توانید بروید جلو و از یک جایی جلوتر نمی‌رود و با آن غریبه هستیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، به مناسب برگزاری پنجمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران نشست اختصاصی «بومی‌سازی ژانر در فیلم کوتاه» به همت انجمن سینمای جوانان ایران و با همکاری دانشگاه سوره، انجمن علمی سینما و کانون فیلم این دانشگاه برنامه‌ریزی و با حضور هادی مقدم‌دوست برگزار شد.

مقدم دوست کارگردان سینما و تلویزیون در ابتدا و به عنوان مقدمه صحبت‌های خود بیان کرد: اینکه شما از این موضوع استقبال کرده‌اید برایم خوشایند و معنادار است که خودتان تلقی‌تان از بومی‌گرایی یا بومی کردن در ژانر در فیلم کوتاه چیست. لازم است برای جلو رفتن در این بحث یک مقدار در مورد خود ژانر و ژانرهای فیلم صحبت کنیم. باید ببینیم که بین فیلم کوتاه و فیلم بلند یا سریال  و... مشترکات چیست؟

کارگردان فیلم‌های عطرآلود و سربه‌مهر ادامه داد: کوشش من در این بحثی که با یکدیگر خواهیم داشت پرداختن به مشترکاتی است که در فیلم وجود دارد. چطور می‌شود یک آدمی در فیلم‌های دفاع مقدس بعثی است اما فارسی صحبت می‌کند؛ چراکه با این زبان شما می‌فهمید این فرد، مانند من است (یعنی مانند من فارسی حرف می‌زند). اگر فیلم ترکی، لری و ... است و زبان طرف برای آن منطقه است و یکباره با تلفن فارسی صحبت کند، ما را با زیست آن منطقه بیشتر آشنا می‌کنند که وقتی افراد در بوم خود هستند چگونه صحبت می‌کنند و وقتی می‌خواهند خارج از زیست‌بوم خود حرف بزنند، فارسی صحبت کنند چگونه هستند.

وی با اشاره به نقش زبان در فیلم‌ها برای بومی‌سازی بیان کرد: از فیلم‌ها می‌شود زبان را یاد گرفت اما اگر بخواهیم آن‌ها را تکرار کنیم و بگوییم قواعد ژانر این است، در نهایت تنها عین آن‌ها را ساخته‌ایم؛ ولی اتفاق بومی کردن روی تماشاگری که احساس غریبگی می‌کند، مثلا فرض کنید برخی می‌رفتند در محله خودشان فیلم وسترن می‌ساختند! خب همه می‌خندیدند چون جواب نمی‌داد. بنابراین غیر از بومی کردن چاره‌ای برای جواب گرفتن نیست؛ یعنی فیلم‌ساز آنجایی جواب می‌گیرد که اتفاقاً بومی است. بومی بودن نیازمند یک سری قراردادها با خودتان است. بومی آن چیزی است که منجر به هم‌ذات پنداری می‌شود. به نظرم تعبیر دیگری که می‌توان برای کلمه بومی به کار برد، آشنا است؛ مثلا وسترن برای برخی ملت‌ها آشنا است، یعنی مال خودمان است. بومی یعنی چیزی مال خودمان است، به نظرتان کمدی بومی است؟ معلوم است که هست چون اصلا صاحب ندارد کمدی یعنی خندیدن، حماسی مال همه است، ترسناک مال همه است و...

این سینماگر بیان کرد که ژانرهای سینمایی که تعلق هویتی و جغرافیایی به ملت و بوم خاصی ندارد برای همه کشورها است و در آنجا در نقطه بومی ایستاده‌ایم: این می‌شود تعریف مشترک ما از ژانر بومی، حالا شما به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس می‌خواهید برای فیلم‌تان بافت انتخاب کنید، یک نظام بصری یک بافت بصری انتخاب کنید؛ مثلا فرض کنید بافتی از فیلم‌های کمیک می‌آید؛ بافت از کجا می‌آید؟ عاریه است یا مال خودمان است؟ اینجاست که نگرانی‌ها شروع می‌شود و درست است که فهمیدیم که کمدی، فانتزی و... مال همه است. در سریال «روزی روزگاری» یک جاهایی از فیلم بود که شخصیت‌ها فیکس می‌شدند، من فکر می‌کردم از تصویر موزه‌های مردم‌شناسی برگرفته شده است، برای من آن را تداعی می‌کرد؛ این سوال برای من ایجاد شده بود که آن زبان از کجا در چنین فیلمی آمده است؟

او گفت: بومی کردن یک پرهیز دارد و یک مراقبت، ما باید بدانیم که مؤلفه‌های آن را از کجا بر می‌داریم. ما باید از خودمان بپرسیم بافتی که انتخاب می‌کنیم از کجا می‌آید. در اینجا باید مراقب خودمان باشیم که این الهام و اثرگیری از کجا می‌آید. 

مقدم دوست نبود بومی‌گرایی را نوعی غریبگی عنوان کرد و گفت:در واقع بومی عمل نکردن یعنی غریبگی، یعنی یک شیشه جلوی شماست و فیلم را نگاه می‌کنید اما نمی‌توانید بروید جلو و از یک جایی جلوتر نمی‌رود و با آن غریبه هستیم. ضرورت بومی کردن حتی با منافع حرفه‌ای ما نیز ارتباط دارد، یعنی منافع ما در این است که فیلمی بسازیم که به هدف بخورد و درست تاثیر بگذارد و این نیازمند بومی‌سازی فیلم است. ولی اگر فیلمی بسازیم که با آن غریبگی بکنیم خب کار جلو نمی‌رود. ضرورت بومی کردن یعنی غریبه نبودن تماشاگر با فیلم، یعنی اگر می‌خواهیم تماشاگر با فیلم ما ارتباط برقرار کند باید فیلم بومی کار کنیم و شروع ما از همان جایی است که برای همه است.

او در بخش بعدی صحبت‌هایش با ورود به بحث فیلم کوتاه گفت: در فیلم‌های کوتاه برخی کارگردانان می‌بینیم که بعد از تولید یک فیلم خوب، چندین فیلم کوتاه حتی در موضوع شبیه هم تولید می‌کنند؛ این اضطراب‌های ما است که ما را به این سمت می‌برد که تغییر ژانر ندهیم. عدم رویکرد به کاری که بومی است یا مال خومان است، یعنی واکنش ما به آن موضوعی که خیلی دوستش داریم و می‌گوییم جرات نداریم آن را کار کنیم. این حاصل همان اضطراب است. بومی نبودن، محصول اضطراب است. اینجا اشکال شروع می‌شود. نگران نباشید؛ برای ساخت فیلم بومی، به این فکر کنید که دیگر افراد جهان قرار است ببینند. مثلاً شما فیلم کره‌ای می‌بینید مگر درک نمی‌کنید که آن فیلم در زیست‌بوم آن منطقه تولید شده است؟مطمئن باشید اگر از موقعیت و بوم خود فیلم بسازید، دیگران آن را درک می‌کنند. مسئله این است که شما وقتی موقعیت‌های مختلف را درک می‌کنید، پس دیگران هم موقعیت‌هایی که شما می‌سازید را درک می‌کنند. اگر شما نگران ساخت اثری هستید که زاییده تفکر شما باشد و یا اثر اصیلی خلق کنید، من به این نگرانی شما می‌گویم اثر بومی؛ دلتان که نمی‌خواهد یک سری چیز را بدون معنی به هم وصل کنید؛ حالا شما نگرانید که اگر اثر بومی خلق کنید مخاطب نفهمد؟!

نویسنده سریال‌ وضعیت سفید در ادامه گفت: دو عبارت به‌کار می‌برم: مال همه و مال خود؛ اگر عناصر اصلی چیزی باشد که همه درکش کنند، مال همه است پس می‌شود بین‌المللی یعنی چیزی که مال همه هست. پس بومی همه از جمله خود من هم هست. مثلًا مفاهیمی مثل محبت، به همین صراحت می‌گویم شما می‌خواهید در فیلم خود بگویید محبت را دوست دارم و باعث شوید تماشاگر از درب سالن بیرون می‌آید با هرکس که قهر است آشتی کند، دوست دارید فیلمی بسازید آدم‌ها با هم آشتی کنند. به نظرتان اگر با این زاویه دید فیلم بسازید فکر می‌کنید تماشاگر یک کشور دیگر این فیلم را نمی‌فهمد؟ اینکه این موضوع در شکل بومی شما چطور تصویر می‌شود، در جواب باید بگویم که از انتخاب‌های شما در هسته نویسندگی شروع می‌شود. مسئله این است که اگر شما نویسنده هستید شخصیت و موقعیت را پیدا می‌کنید. مثلا شما فیلم «کودکان ابری» را دیده‌اید؟ دو پسر بچه سر مالکیت‌های یک چیزهایی که در مدرسه هست با یکدیگر دعوا می‌کنند؛ بحثشان مالکیت است؛ می‌خواهم بگویم حس‌های مشترک یکی از مواد داستانی است. اشتباه نکنید، بومی بودن این نیست که همه چیز تنها و تنها متعلق به خود شما است بلکه بومی می‌تواند مال همه نیز باشد.

او در پایان گفت: شما می‌توانید روی مشترکات جهانی هم عمل کنید؛ درون مایه‌های جهانی همانطور که برای همه است، برای شما هم هست، پس بومی است. یعنی وقتی یکی چیزی برای همه هست بومی است. مشترکات انسانی هسته‌های فیلم‌های بسیاری را شکل می‌دهد. اتفاقی که بین آدم‌ها می‌افتد مهم‌تر از این است که آن افراد پشت میز دارند غذا می‌خورند یا روی زمین؛ کم‌کم بوم خودتان را با هسته‌هایی که هم مال خود شماست و هم مال همه است آشنا می‌شوید، پس از آن میزانسن بومی خودتان را پیدا می‌کنید و کارگردانی شما به سمت کارگردانی بومی می‌رود؛ مثلا فیلم مهمان مامان یک فیلم کاملا بومی است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط