ترکان پارسیگوی؛ مروری بر خدمات آذریزبانها به زبان فارسی/ روایت فرزند دهخدا از سرنوشت غمانگیز یک طرح ملی
رهبر معظم انقلاب در بازدید روز گذشته از نمایشگاه کتاب تهران در غرفه نشر سخن فرمودند که بهترین آثار در اهمیت زبان فارسی را ترکهای ما نوشتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در بازدید روز گذشته از نمایشگاه کتاب تهران، ضمن بازدید از غرفه انتشارات سخن، درباره مجموعه «فرهنگ سخن»، به قلم دکتر حسن انوری، فرمودند که بهترین آثار در اهمیت زبان فارسی را ترکهای ما نوشتند، این هم یکی از آنهاست.
خدمات فرزند خلف دهخدا به زبان فارسی
«فرهنگ بزرگ سخن» که برای اولینبار در سال 81 در هشت جلد منتشر شد، زیر نظر استاد حسن انوری و با همراهی 46 مؤلف و 21 ویراستار تدوین شده و دربردارنده واژگان قدیمی و واژگان روز زبان فارسی است.
فرهنگ بزرگ سخن دارای 75 هزار سرواژه اصلی، 45 هزار سرواژه فرعی، 16 هزار شاهد مستند، هزار مثال و هزار و 500 تصویر است. پیش از این نیز ذیلی بر این اثر ارزشمند نوشته شده و در سال 90 منتشر شده بود که این ذیل مشتمل بر واژههایی است که از قلم افتاده یا تازه یافته شدهاند، همچنین برخی از مصوّبات اخیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی را در بردارد که به حوزه عمومی زبان تعلّق دارد یا به آن نزدیک است. همچنین مشتمل است بر تصحیح غلطهای چاپی و غیرچاپی و اشتباه در ارجاعات که در هشت جلد روی داده و نیز برخی شواهد جدید بر مدخلهایی که شاهد کم داشته یا شاهد نداشتهاند.
تازهترین، معتبرترین و بهترین فرهنگ زبان فارسی
پس از انتشار مجموعه هشت جلدی «فرهنگ سخن» به کوشش نشر سخن، 17 عنوان از مجموعه فرهنگهای سخن منتشر شده که عمدتاً براساس مخاطب و دغدغههای آنها در نظر گرفته شدهاند. از جمله این موارد میتوان به فرهنگ دانشآموز، فرهنگ نام، فرهنگ امثال، فرهنگ کنایات و... اشاره کرد. در مقدمه ناشر بر این فرهنگ تأکید شده که در محتوای فرهنگها تجدید نظر میشود و مایه علمی آنها به طور مستمر بررسی خواهد شد. در پروژهای جدید قرار است ذیل دیگری بر این فرهنگ منتشر شود که این ذیل شامل واژههای جدید و فوت شده از فرهنگ سخن خواهد بود.
اما خدمات استاد انوری به زبان فارسی محدود در «فرهنگ سخن» نیست؛ او را که فرزند دهخدا و معین مینامند، قریب به 60 سال در مؤسسه لغتنامه دهخدا با همراهی هیئت تألیف، اقدام به تدوین «لغتنامۀ بزرگ فارسی» کرد؛ پروژهای که از دوران مدیریت زندهیاد دکتر شهیدی و با همراهی دکتر دبیرسیاقی آغاز شد.
روایتی از سرنوشت غمانگیز یک طرح ملی
طرح «لغتنامه بزرگ فارسی» که در راستای وصیت علامه دهخدا آغاز شد، در ابتدا قرار بود در سه نوع بزرگ، متوسط و کوچک تدوین شود که البته پس از مدتی، چاپ لغتنامههای متوسط و کوچک پس از یکی دو جلد متوقف شد و تنها لغتنامۀ بزرگ فارسی ادامه یافت. «لغتنامه بزرگ فارسی» تفاوتهایی با لغتنامه دهخدا دارد؛ از این منظر که فرهنگی تاریخی است و شواهد این فرهنگ از قدیم به جدید مرتب شده و سیر تحول معنایی واژه را نشان میدهد. از سوی دیگر، منابع به کار رفته در تدوین لغتنامه بزرگ فارسی بیش از دهخداست و تاکنون بیش از هزار منبع قدیم و جدید برای تدوین آن استفاده شده است.
کار تدوین «لغتنامه بزرگ فارسی» سال گذشته به دلیل خداحافظی اجباری دکتر انوری و پس از آن هیئت تألیف، عملاً متوقف شد. ماجرایی که دکتر انوری خود در کتاب «اراده، پشتکار، عشق» که به تازگی از نشر آیدین منتشر شده، توضیح داده است؛ بخشی از کتاب که از آن میتوان با عنوان روایتی از سرنوشت غمانگیز یک طرح ملی یاد کرد. مؤلف در این کتاب ضمن اشاره به اعمال تغییرات پس از مدیریت جدید و تأثیرات آن بر کار مؤسسه لغتنامه دهخدا مینویسد:
فضای آرام لغتنامه شد فضایی ناآرام و تحمل ناپذیر، لااقل برای من، که از 60 سال پیش پییوسته در آرامش کار کرده بودم. در آستانه 90 سالگی در فضای جدید و با آدمهای جدید کار کردن برایم ناگوار بود. از این رو لغتنامه را ترک کردم. فردای آن روز همه مؤلفان نیز جز یک تن لغتنامه را ترک کرده بودند.
من یکی از سه عضو زنده لغتنامه دهخدا و لغتنامه بزرگ فارسی هستم که بیشترین وقت را در تألیف گذراندهایم. آن دو تن دیگر استاد رسول شایسته و دکتر نجفی اسداللهی هستند. من از قِبَل کار در لغتنامه و اندوختن تجربیات در فرهنگنویسی توانستهام(به قول استاد احمد سمیعی) «تازهترین، معتبرترین و بهترین فرهنگ زبان فارسی» را پدید آورم. از این رو، بنا به تجربیات و از روی آگاهی، به دانشگاه تهران پیشنهاد میکنم: آگاهترین و مبرزترین استادان ادبیات و زبانشناسی را در سازمان لغتنامه به کار گمارد که شایستگی آن را داشته باشند که بتوانند لغتنامه دهخدا را به بهترین وجهی ویرایش کنند و نیز سازمان لغتنامه را از جهات گوناگون تقویت و مجهر کند که بتوانند فرهنگهای جدیدی(کوچک و بزرگ)که لازمه این روزگار است، پدید آورند. ...
به دو امر غیرت دارم: زبان فارسی و ایران
اما دکتر حسن انوری تنها آذریزبانی نیستند که همه هم و غمّ خود را مصروف زبان فارسی و پاسداری از آن کردهاند. لااقل در تاریخ معاصر میتوان از چهرههای تأثیرگذار بسیاری نام برد که پاسداری و گسترش زبان فارسی را وظیفه خود دانسته و به آن بالیدهاند. ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی، از جمله این شخصیتهای تأثیرگذار است. او که در حوزههای مختلف ترجمه و تألیف در حوزه زبانهای باستانی فعالیت میکند، متولد شهرستان خوی است.
آموزگار پیش از این در ویدئویی که بازتاب بسیاری در فضای مجازی داشت، گفته بود: با اینکه آذربایجانی هستم، خیلی غیرت زبان فارسی دارم؛ چون این پیوندی است که ما را به هم وصل میکند.
او با تأکید بر اینکه من هم غیرت زبان فارسی را شدیداً دارم و هم غیرت ایران را، اضافه کرد: خدا هر دو اینها را حفظ کند. با اینکه آذربایجانی هستم، خیلی غیرت زبان فارسی دارم؛ چون این پیوندی است که ما را به هم وصل میکند. خیلی خوب ترکی صحبت میکنم، از ادبیات و آهنگ ترکی لذت میبرم، اما همیشه اعتقاد دارم که یک چیز همه ما را به هم وصل میکند و آن «زبان فارسی» است.
چرا میگویند «زبان شیرین فارسی»؟
به گفته آموزگار؛ با زبان فارسی، فردوسی، نظامی، حافظ، صائب و ... برای همه ما است و این است که تاریخ ما را یکی و به هم وصل میکند. همیشه شناخت علاقه ایجاد میکند. باید تاریخ ایران را بدون تعصب یاد بگیرید؛ آن وقت به آن علاقهمند خواهید شد. آنهایی که سنگ غیر زبان فارسی را به سینه میزنند، زبان فارسی را نمیشناسند. کار نکردند، نخواندند. زبان فارسی زبان شیرینی است. بیخود نمیگویند زبان شیرین فارسی، خوشآهنگ است. از نظر علم زبانشناسی، زبانی آهنگین است و صداهایش گوشخراش نیست؛ از این جهت شما این زبان را انگلیسی و آلمانی مقایسه کنید.
درباره مردی که نامش با «حافظ» گره خورد
فعالیت آذریزبانها تنها در حوزه تحقیق و پژوهش درباره زبان فارسی خلاصه نمیشود. در دهههای گذشته خدمات آذریزبانها به زبان فارسی را میتوان در حوزههای دیگری چون تصحیح متون، پژوهش در حوزه متون کلاسیک و ... نیز بررسی کرد و قابل تأمل قرار داد. زندهیاد منوچهر مرتضوی، استاد دانشگاه تبریز و مؤلف کتاب «مکتب حافظ» از جمله این شخصیتهاست.
«مکتب حافظ» به توصیف بهاءالدین خرمشاهی، حافظپژوه نامآشنا، در کنار «حافظ شیرینسخن» معین و «تاریخ عصر حافظ» اثر شادروان غنی از جمله سه اثر ماندگار در حوزه حافظپژوهی است که هر محقق و جستوجوگری در این حوزه، بینیاز از مراجعه به این کتاب نیست. به گفته کارشناسان، بسیاری از بدیهیات دیوان حافظ و اندیشههای او، نتیجه سالها مطالعات زندهیاد مرتضوی است که حاصل و چکیده آن در «مکتب حافظ» ذکر شده است.
80 سالی که برای پاسداری زبان فارسی گذاشته شد
از دیگر آذریزبانهایی که حیات خود را صرف زبان فارسی کردند، میتوان به زندهیاد سلیم نیساری اشاره کرد؛ مردی که از جمله پایهگذاران شیوه آموزش زبان فارسی به ویژه به غیر فارسیزبانان بود. دکتر مهدی محقق درباره خدمات زندهیاد نیساری به زبان فارسی میگوید: در سالهای آغازین دهه 1330 که من دانشجوی دوره لیسانس دانشکده زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بودم، با برخی از دانشجویان دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی که از تبریز بودند از جمله دکتر منوچهر مرتضوی و دکتر سلیم نیساری آشنا شدم. دکتر نیساری در آن وقتها مدیر کل وزارت فرهنگ هم بود که معمولاً در کتابخانه طهوری همدیگر را میدیدیم. بعدها ارتباط ما بیشتر شد و همواره ایشان در برخوردها از سکون و آرامش و ادب ویژهای برخوردار بود.
وی ادامه میدهد: پس از انقلاب، ارتباط ما زیاد شد؛ چه آنکه هر دو هفته یکبار او را در فرهنگستان زبان و ادب فارسی ملاقات میکردم و از ملاحظات خاصی که درباره حافظ داشت، برخوردار میشدم. او با فروتنی ویژه خود عبارات عربی دیوان حافظ را نزد من میآورد و با کمک یکدگیر به برخی از مشکلات میپرداختیم. نکته جالبی که از کوششهای سالیان دراز از زندگی علمی دکتر نیساری بر میآید اینکه این استاد هرچند در محیط غیرزبان فارسی زاده و پرورش یافته، چگونه همت خود را در هشت دهه از زندگی پربار خود به ترویج و نشر زبان و ادبیات و خط فارسی پرداخته و ملت ایران را از علم سرشار خود بهرهمند کرده است.
«ایران»؛ وطن دل شهریار
در میان صدها آذریزبانی که در دوره معاصر «فارسی» را چون جان دوست میداشتند، یکی از چهرههای شناخته شده و تأثیرگذار، شهریار است. او که به گفته فرزندش، ایران را وطن دل خود میدانست، بر حفظ زبان فارسی تأکید داشت.
هادی بهجت تبریزی، فرزند شهریار، در گفتوگویی با تسنیم، درباره این علاقه پدرش گفته بود: شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر آذری حرف برای گفتن داشت. این امر تنها به توانایی او در سخنوری بازنمیگشت. بخشی از این توانایی به بهره بردن و مطالعه او از آثار بزرگان و کتابهای دیگر شاعران و نویسندگان بازمیگردد. شهریار علاقه بسیاری به سرودن شعر ترکی بعد از منظومه «حیدربابا سلام» داشت. در این قبیل شعرها هم توانا بود، اما همیشه میگفت باید اصالت زبان فارسی را حفظ کرد. او خودش را شاگرد مکتب حافظ میدانست و معتقد بود که مانند کودکی درسآموز از «گلستان» سعدی بهره برده است، اما نگاهی فراتر به شعر و زبان داشت.
در کنار تمام نامهایی که از آنها یاد شد، قطعاً میتوان نامهای بسیاری دیگر را نیز برشمرد که با وجود اینکه زبان مادریشان فارسی نبود، اما خدمات ارزنده و غیر قابل انکاری به زبان فارسی کردند؛ زبانی که میراث رودکی و فردوسی است، امروزه حیات، پویایی و بالندگی خود را وامدار چنین افرادی است که بیچشمداشت در پاسداری آن کوشیدهاند.
انتهای پیام/