«عقیله»؛ زندگی حضرت زینب(س) به روایت اهل بیت(ع)
امین در کتاب «عقیله» تلاش کرده روایتی نو از زندگی حضرت زینب(س) از زبان اهل بیت(ع) ارائه دهد؛ برای این منظور او از منابع متقن تاریخی و حدیثی بهره برده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ششمین چاپ از کتاب «عقیله»، به قلم الهام امین، از سوی بهنشر در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. «عقیله» که از کتابهای پرمخاطب این ناشر است، با نگاه و زاویه دید جدیدی به زندگی بانوی کربلا، حضرت زینب کبری(س)، میپردازد.
«عقیله» تلفیقی است از نثر ادبی و مستندنگاری. نویسنده کوشیده با بهره بردن از منابع متعدد، زندگی حضرت زینب(س) را به تصویر بکشد. داستان زندگی حضرت در این کتاب، از روز میلاد ایشان آغاز میشود. نویسنده پس از آن با توجه به جزئیات زندگی بانوی صبر، به دلیل نامگذاری، مهر رسول خدا(ص) بر حضرت زینب، جایگاه ایشان در خانواده و ... پرداخته است. در هر بخش نیز به ارائه منابعی که از آنها بهره برده، پرداخته است.
کتاب امین از چند منظر با آثاری که پیش از این در قالب یک اثر تاریخی و مستند درباره حضرت زینب(س) نوشته شده، متفاوت است. نخستین تفاوت در نثر کتاب است. نثر کتاب که خطاب به حضرت زینب(س) نوشته شده، مخاطب را به یاد نثرهای ادبی در داستانها یا آثار ادبی دینی که پیش از این نوشته شده است، میاندازد؛ آثاری از دکتر شریعتی و سیدمهدی شجاعی. با همان استفاده از ظرافتهای ادبی که گاه بیانی عاشقانه و ارادتمندانه از سوی نویسنده به خود میگیرد. از این منظر، «عقیله» فاصله خود را با آثار مستند خشک تاریخی به خوبی حفظ میکند و میتواند در جذب مخاطب امروز که عموماً از آثار اینچنینی گریزان است، موفقتر عمل کند.
از سوی دیگر، کتاب «عقیله» به لحاظ استفاده از منابع متقن نیز قابل تأمل است. نویسنده خود درباره استفاده از این منابع گفته است: سالها پیش کتابی درباره زندگی حضرت زینب (س) خوانده بودم و تلقی من این بود که اطلاعات ما نسبت به زندگی و ابعاد مختلف شخصیت این بانوی اسلام، بسیار ناچیز است؛ لذا تصمیم گرفتم درباره ایشان بنویسم. حدود دو سال فقط در این زمینه فعالیت پژوهشی داشتم تا اطلاعات کاملی در این زمینه کسب کنم و پس از آن نیز مشغول نوشتن شدم. اما چون تخصص من تاریخ اسلام نبود، به دنبال شخصی بودم که در این زمینه بتوانم از او در زمینه منبع شناسی و اسناد تاریخی کمک بگیرم. به صورت کاملا اتفاقی با دکتر «محمدحسین رجبی دوانی» آشنا شدم و ایشان هم بدون چشمداشت و بزرگوارانه، در تمام مسیر نگارش با من همراهی کرد. در مسیر نگارش و تا زمان چاپ کتاب، سه بار آن را مطالعه کرد و به لحاظ تاریخی روی آن ویرایشهای لازم را انجام داد. ضمن این که در منبع شناسی هم بسیار به من کمک کرد. نگارش این کتاب با توجه به مشغلههای کاری که داشتم، حدود پنج سال طول کشید.
حضرت زینب(س) در زمان حیات مبارکشان، وجود هفت معصوم(س) را درک کردهاند؛ همین موضوع سبب شد تا امین با در نظر گرفتن این مهم، روایت کتاب خود را بر این اساس تنظیم کند. نویسنده کتاب «عقیله» در اینباره گفت: صرف نظر از امام محمد باقر (ع) که در زمان حیات حضرت زینب (س) در دوره طفولیت به سر میبردند، تلاش کردم دسته بندی پنج فصل کتاب به گونهای صورت بگیرد که در فصل نخست آن وقایع زندگی به همراه پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س)، در فصل دوم همراهی با امیرالمومنین علی(ع)، در فصل سوم همراهی با امام حسن (ع)، در فصل چهارم همراهی امام حسین (ع) و در فصل پنجم نیز حضور ایشان در کنار امام سجاد (ع) به تصویر کشیده شود. این اثر با وجود پژوهشهای صورت گرفته در آن، با زبان روایت به بازگو کردن ابعاد شخصیت ایشان میپردازد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: پنجمین روز از پنجمین ماه سال پنجم هجرت تو چشم در چشم پاکترین مادر جهان گشودی، دیده بر دیده سیده زنان زمین، سرور بانوان بهشت، گل سرسبد مادران عالم و چشمانت از این دیدار خجسته خورشیدوار درخشیدن آغازید.
چشمان نافذ و بینظیر تو قرار از جان پاره تن رسول خدا برد و او تو را تنگ در آغوش فشرد و بوسه از گلگونههای تو سترد. مادر جوان ماهتاب روی تو را به پدر نمایاند. برق افتخار به زادن چنین نوزادی، چشمهای مادر را چراغان کرده است؛ حال آنکه او فاطمه(س) است و فاطمه(س) خود فخر جهان است. ریحانه محمد است، شمیم بهشت است در مشام پدر.
حق همین است. مادری چنین، فرزندی چنین زاید و فرزندی چون تو را چنان مادری شاید. فاطمه(س) در گزیدن نام تو از امیر خویش پیشی نمیگیرد و حضرت امیر(ع) نیز ادب نگاه میدارد و این انتخاب را به رسول خدا وامیگذارد.
پیامبر در سفر است و اهل خانه فاطمه(س) چشمانتظار. سه روز از طلوع ماه روی تو میگذرد که خبر بازگشت رسول خدا شادمانی میلاد تو را در خانه کوچک فاطمه(س) دوچندان میکند. خانه کوچکی که کانون بزرگ عشق است، محور هستی است، نقطه کمال حقپرستی است، زیارتگاه عرشیان است و قبله دلهای فرشیان.
پیامبر به رسمی شیرین و عهدی دیرین در بازگشت از هر سفر، نخست پای در خانه فاطمه(س) میگذارد و دل به دیدار او خوش میدارد و اینبار نیز چون همیشه میهمان کاشانه دردانه خویش میشود. تو را به بهشت آغوش رسول خاتم سپردند.پیامبر تو را به سینه چسباند و صورت بر صورت تو نهاد.
- «بهراستی که این صورت حمیده و این طلعت رشیده چقدر به خدیجه(س)مانند است!»
رسول خدا(ص) فرمود و سپس دیده بر جبین تو دوخت و ناگاه گویا برق صاعقهای خرمن آرزویش را درهم سوخت. ابرهای اندوه آسمان دیدگان محمد را پوشاند. اشک باریدن گرفت و پیامبر بلند گریست.
_ «پدرجان، خدا هیچگاه چشمهایتان را گریان نکند، این گریه برای چیست؟!»
فاطمه(س) پرسید، با چشمهایی که طوفان اضطراب، امواج اشک را به ساحلش کشانده بود و رسول خدا که جانش هنوز از تجلی جبرئیل آرام نیافته بود، مادر را از اخبار غیب درباره تو آگاه کرد که این دختر پس از من و تو در گذر زمان به رنجها آزموده خواهد شد و باران مصیبت و بلا بر او خواهد بارید.
انتهای پیام/