سیاست خارجی ترکیه در دوره هاکان فیدان به "مسیر عقلانیت" بازمیگردد؟
تحلیلگر برجسته ترکیه بر این باور است که در سیاست خارجی ترکیه، یک تناقض جدی وجود دارد و هاکان فیدان در مقام وزیر، برای توسعه روابط خارجی با مشکلات و موانع مهمی روبروست.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها، اغلب رسانه های ترکیه درباره بحران اقتصادی و موانع دولت اردوغان برای افزایش حقوق کارمندان و کارگران صحبت می کنند. اما تحلیلگران سیاسی بر این باورند که حل مشکل بحران اقتصادی، تورم و بیکاری، بدون توجه به حل مشکلات مربوط به سیاست خارجی، ناممکن است.
اردوغان پس از پیروزی در انتخابات اخیر، هاکان فیدان رئیس سابق سرویس اطلاعاتی میت را به عنوان وزیر امور خارجه معرفی کرد.
حالا کارشناسان سیاسی به دنبال آن هستند که بفهمند، آیا فیدان برای مدیریت سیاست خارجی ترکیه برنامه روشنی دارد، یا قرار است صرفاً به خواسته های اردوغان عمل کند؟
طاها آک یول تحلیلگر برجسته ترکیه بر این باور است که در سیاست خارجی ترکیه، یک تناقض جدی وجود دارد و هاکان فیدان در مقام وزیر، برای توسعه روابط خارجی با مشکلات و موانع مهمی روبروست.
او در مطلب تحلیلی خود در روزنامه قرار، به بررسی این موضوع پرداخته که کدام بخش از مشکلات اقتصادی ترکیه با سیاست خارجی ربط پیدا می کند و فیدان در این مسیر با چه وضعیتی روبروست:
دورشدن اقتصاد و دیپلماسی ترکیه از عقلانیت
ما در 10 سال گذشته شاهد دور شدن اقتصاد کشور از «بستر تفکرات عقلانی» و رخداد مهمی به نام «گسست معرفتی» بودیم. این وضعیت، نه تنها در اقتصاد ما، بلکه در سیاست خارجی هم ویرانی ایجاد کرده و خسارات فراوانی به دنبال آورده است.
بگذارید بگوییم که سیاست خارجی ما اکنون چه وضعیتی دارد: ما شاهد ترکیه ای هستیم با روابط و ائتلاف های ضعیف شده، دوستان قدیمی اش از دست رفته اند و سیاست خارجی اش به شکلی سطحی، صرفاً در مدار بده بستان قرار گرفته است.
ناجی کورو دیپلمات ارشد کشورمان در این باره می گوید: «سیاست خارجی ترکیه، هنوز هم به دنبال تعیین مسیر و در تلاش برای جهت گیری صحیح است. این سیاست خارجی، به خاطر چرخش های تند و ناگهانی و تلاطم ها و تضادها، با خطر بی ثباتی روبرو شده و حالا همه می دانند که دیپلماسی ما، عملاً غیرقابل پیش بینی است».
خود اردوغان چه می گوید؟ بگذارید مرور کنیم: بر اساس سخنان رئیس جمهور اردوغان در 14 ژوئن گذشته، وضعیت سیاست خارجی ما بدین شرح است:«هر اندازه به غرب نزدیک باشیم، به همان اندازه به شرق هم نزدیک هستیم. دغدغه ما، به ویژه در این قرن، این است که با همه کشورهای جهان با هم در کنار هم باشیم...».
فقط مشکل و تناقض اصلی اینجاست: آیا منافع ترکیه در روابطش با غرب و روابطش با کشورهای به اصطلاح شرقی دارای عمق، دارای یک وزن یا ارزش استراتژیک همسان است؟ آیا چیزی که ما در اقتصاد و تجارت خارجی مان مشاهده می کنیم، مسافت مساوی به غرب و شرق را اثبات می کند؟
بیایید خلاصه و روشن، وضعیت ارتباط تجارت و سیاست خارجی را به این شکل بیان کنیم: امیدوارم مهمت شیمشک در مقام سکاندار جدید اقتصاد ترکیه، در کار خود موفق شود. اما سوال: او قرار است از کجا سرمایه بیاورد؟ مگر غیر از این است که غرب بزرگترین شریک تجاری و سرمایه گذار خارجی ترکیه است؟ آیا سرمایه ای که انتظار می رود توسط مهمت شیمشک وارد کشور شود، از مبادی غربی نخواهد بود؟
بگذارید سوال دیگری طرح کنیم که در ظاهر، با مسائل دفاعی مرتبط است اما در باطن، کاملاً مربوط به سیاست خارجی است. سوال این است: ما برای خرید موشک های روسی S-400 هزینه کرده ایم و در این مسیر سلاح را خریداری کرده ایم. اما بنا به دلایل سیاسی، آنها در انبار نگهداری می کنیم! ولی مگر غیر از این است که به خاطر خرید همین موشک ها، از امکان خرید جنگنده های F-16 از ایالات متحده باز ماندیم؟
مگر ما برای پیوستن به اتحادیه اروپا، در قانون اساسی خود به روابط حقوقی و نهادی، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر بها نداده ایم؟ خوب... آیا قوانین ما برای پیوستن به اروپا الزاماتی ندارد که بسیار از قوانین روسیه و چین و کشورهای حوزه خلیج فارس دور است؟
ممکن است ما به فراخور تحولات مختلف منافعی داشته باشیم که با کشورهای غربی یا شرقی همپوشانی داشته باشد. گاهی هم ممکن است منافع متضادی داشته باشیم. اما سخن گفتن از موضعی به نام «فاصله مساوی» یعنی در حد وسط غرب و شرق ایستادن، باعث نمی شود که ترکیه بخش مهمی از فرصت های خود را از دست بدهد؟ اگر به همین منوال ادامه می داد، چه چیز دیگری را از دست می دهیم؟ آیا در حال حاضر، گستردگی و وسعت مشکلات سیاسی و اقتصادی ترکیه را به دقت نمی بینید؟
دیروز از دیپلماتی که مدت زیادی با هاکان فیدان کار کرده، درباره منش فکری و کاری او سوال کردم. در پاسخ گفت: «هاکان فردی بسیار توانمند و تحصیلکرده است که منافع درازمدت ترکیه را به خوبی میشناسد. او قادر است بدون آن که گرفتار هیجان و عصبانیت فوری شود، به منافع درازمدت ترکیه بیندیشد و برای حفظ آن بکوشد. او آدمی نیست که به منظور خودشیرینی، هر دستور غلطی را اجرا کند، بلکه در صورت مشاهده خطا، مذاکره می کند. از این گذشته، او به خوبی به اهمیت روابط ترکیه و غرب واقف است».
چه بخواهیم، چه نخواهیم، حالا در افکار عمومی و در فضای سیاسی ترکیه، فیدان و شیمشک را به عنوان افرادی می شناسند که قرار است «گسست معرفتی» را جبران کرده و ترکیه را به محور عادی بازگردانند.
بگذارید به بیان نکته مهمی از تجربیات دو دیپلمات مشهور ترکیه اشاره کنم. زن و شوهری به نام مورات ارساوجی و همسرش زینب ارساوجی. هر دوی آنان مدتها سفیر بودند و در کتاب مشترکی به نام «دو نیمه و یک کل، دیپلماسی و زندگی»، به نکات مهمی در رویدادهای مرتبط با سیاست خارجی اشاره کرده اند.
در این کتاب، انتخاب ترکیه به عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در 17 اکتبر 2008 به عنوان یک موفقیت دیپلماتیک بزرگ با کسب آرای 151 کشور جهان شرح داده شده است.
نویسندگان می گویند: «کارزار مؤثر وزارت امور خارجه و فعالیت شبانه روزی چندین تیم دیپلمات مهم بود، اما آن پیروزی بدون اصلاحات پی در پی ترکیه رو نمی داد. آن اصلاحات، کشورمان را به عنوان ستاره در حال ظهور معرفی کرد. ترکیه در آن انتخابات، از سوی گروه کشورهای غربی و سایر کشورها نامزد شد و با کسب آرای بیشتر، حتی از اتریش و ایسلند، سبقت گرفت». ولی حالا خبری از اصلاحات حقوقی نیست و ترکیه زیر سوال رفته است.
ارساوجی می نویسد:«تورگوت اوزال معتقد بود که اگر روابط با ایالات متحده بدتر شود، در وهله اول به ضرر ترکیه خواهد بود. اما بعدها، نه تنها در مورد آمریکا، بلکه درباره اروپا نیز خطاهای بزرگی مرتکب شدیم. به عنوان مثال در یک دوره، یونان به همراه ترکیه و اسپانیا به جامعه اقتصادی اروپا دعوت شد. ترکیه این دعوت را رد کرد و گفت: آنها بازار مشترک هستند، ما خود به تنهایی بازار هستیم. ولی واقعیت این است که این تصمیم غلط و رد آن دعوت، یکی از غم انگیزترین اشتباهات تاریخ معاصر کشور ما بوده است».
بله. ما با آن شعارها، فکر می کردیم کشورمان را از استثمار نجات می دهیم ولی در واقع، باعث عقب افتادن ترکیه شدیم. به هر حال تجربیات، آزمایشگاه دیپلماسی هستند. به عنوان مثال، اردوغان در یک مقطع، با اعراب جنگید، ولی اکنون در صدد رفع آن است. در این میان، این ما بودیم که متحمل ضررهای جدی شدیم و کاری کردیم که یونان، خود را به اعراب نزدیک کند و سود ببرد. همین حالا، عاملی که روابط ما با غرب را تقویت می کند، در پیش گرفتن راه قانون دموکراتیک و تبدیل شدن دوباره به ستاره نوظهور در اقتصاد است. امیدوارم هاکان فیدان بتواند سیاست خارجی را در یک «زمینه عقلانی» پیش ببرد.
انتهای پیام/