عصر گذار از نظم جهانی و راهکارهای ممانعت از تکرار تاریخ در قلمرو اسلامی
بازخوانی نقش کشورهای غربی در تجزیه دولت عثمانی در قرن بیستم پنجره مناسبی برای فهم بهتر نظم نوین جهانی در قرن بیست یکم است؛ زیرا پس آن، امت اسلامی دچار اختلافات و افتراقاتی نسبتاً پایدار شد و تنها راهکار برون رفت از آن تقویت وحدت میان کشورهای اسلامی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نظم جدید بین المللی با قدرت گرفتن کشورهای آسیاو اقیانوسه از جمله کشورهای هند، چین و استرالیا یا برخی کشورهای آمریکای لاتین مانند برزیل و از سوی دیگر استقلال نسبی کشورها نسبت به سیاستهای آمریکا در حال شکل گیری است. حرکت این کشورها به سمت توسعه و افزایش وزن هرکدام از آنها باعث شده تا سیاست گذاران نسبت به تغییر شرایط تک قطبی جهان تجدیدنظر کنند و ارزیابی آنان از تحولات منطقهای و بین المللی به سمت گذار از نظم کنونی جهان به نظمی جدید میل کند.
تجربه گذار نظم جهانی در قرن بیستم
وجود یک تجربه تاریخی در خصوص زمینه های گذار از نظم بین المللی پیشین به حالتی که امروز شاهد آن هستیم می تواند به فهم تحولات بین المللی در آینده کمک کند. در قرن بیستم رخدادهایی از جمله جنگ جهانی اول، موافقت نامه سایس-پیکو، فروپاشی امپراتوری عثمانی، جنگ جهانی دوم و...زمینه ساز اصلی تولد نظم جدید لیبرال هستند و بازخوانی آن ها می تواند برای سیاست ورزی آگاهانه و فعالانه در قبال تحولات بین المللی ایجاد آمادگی کند.
در خلال جنگ جهانی اول(1914-1918) زمانی که دولت های فرانسه و بریتانیا در مواجهه با امپراتوری آلمان و متحدش اتریش-مجارستان وارد جنگ شدند و دولت عثمانی که یکی از بزرگترین قدرتهای منطقه ی غرب آسیا بود نیز در پی حمایت از آلمان وارد این جنگ شد. برخلاف تحلیل های اولیه جبهه های اروپایی به شدت دچار وضعیت فرسایشی شدند و هیچ یک از طرف ها قادر به شکست دادن طرف مقابل نشد. در این میان دولتهای فرانسه و بریتانیا برای ایجاد تحول در روند جنگ، کشاندن نبرد به آسیا و خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده و تجزیه این دولت بزرگ اسلامی را طراحی کردند. در واقع پس از پایان جنگ جهانی اول این قدرت های غربی بودند که پیروز تجزیه امپراتوری عثمانی شدند. به عبارت دیگر کشورهایی مانند لبنان، اردن، عراق، عربستان سعودی، فلسطین و سوریه همگی جزئی از یک دولت واحد بودند که با مداخله دولت های غربی تجزبه و به اجزاءکوچک تر که وابستگی بیشتری به دولت های غربی دارند تقسیم شدند.
از جمله زمینه های بروز جنگ جهانی اول به روند شتابان صنعتی سازی و دستیابی کشورهای اروپایی به صنایع نظامی جدید از جمله سلاح های کشتار جمعی پرقدرت در قرن بیستم است. به عبارت دیگر توسعه فناوری های جدید که خود را در حوزه های امنیتی و نظامی نشان می دهد سبب قدرت طلبی بازیگران می شود.
این پدیده را در سال های اخیر نیز می توانیم شاهد باشیم همانطور که دستیابی به فناوری های نو و ابزارهای پیشرفته صنعتی از جمله مسائلی است که کشورهای مهم بین المللی و منطقه ای در اظهارات خود به آن اشاره می کنند؛ پدیدارشدن تکنولوژی های پیشرفته صنعت هوا-فضا، موشک های قاره پیما، مداخله ی موثر در کشورهای رقیب با ابزارهای سایبری ، قدرت نمایی شبکه های اجتماعی برای مدیریت افکار عمومی و یا جنگ های هیبریدی همگی نشان دهنده ی توسعه ی سرسام آور فناورانه، خصوصا در سپهر امنیتی است.
از سوی دیگر تکانه های مهم بین المللی همچون جنگ، سبب از بین رفتن دولت های ضعیف تر خواهد شد به عنوان مثال جنگ جهانی اول سبب از بین رفتن سلطنت ها و خانواده های مختلفی شد از جمله امپراتوری عثمانی یا رومانفهای روسیه یا پادشاهی آلمان و اتریش.
از بین رفتن نظم های قدیمی برنده ها و بازنده های متفاوتی دارد. طبیعتا کسانی که آمادگی بیشتری برای نظم جدید جهانی دارند می توانند منافع خود را در این معادله حداکثری کنند. منطقه ی غرب آسیا در سالیان گذشته بارها شاهد جنگ های بزرگ و خانمان سوزی بوده است از شکل گیری بیداری اسلامی تا کنون جهان عرب و جهان اسلام بحران های مختلفی را از سر گذرانده و امت اسلامی را فرسوده است از جنگ لیبی، بحران سوریه، بحران یمن ، درگیری های دائمی در فلسطین اشغالی و در چند ساله اخیر درگیری های قفقاز جنوبی و جنگ اوکراین درگیری های نظامی هستند که هر کدام به نحوی کشورهای اسلامی را تضعیف کرده است و توان ملت های مسلمان را برای آبادانی و رشد بیشتر تحلیل برده است.
وحدت اسلامی و فرصت حج
در این خصوص رهبر انقلاب اسلامی در پیام به کنگره حج و برائت از مسلمین بیان می دارند: «جایگاه شایستهی امّت اسلامی را در تجربهی جدید جهان که سرشار از فرصتها و تهدیدها است، بهدست خود و بهارادهی خود تعیین کنند؛ نگذارند تجربهی تلخِ مهندسی سیاسی و سرزمینیِ غرب آسیا بهدست دولتهای غربی پس از جنگ جهانی اوّل تکرار شود.»
رهبر انقلاب به تجزیه ی قدرت بزرگ آن زمان جهان اسلام و ایجاد کشورهای عربی اشاره دارد که عموماً به اختلافات مرزی، قومی و زبانی در منطقه غرب آسیا منجر شد و همین اختلافات عامل اصلی بروز تنش میان ملت های مسلمان است .عملاً نوع تقسیم قدرت پس از تفاهم نامه سایس پیکو منجر به اختلاف منافع کشورهای مسلمان با یکدیگر گشت و به جای آن که برای آبادانی منطقه تلاش کنند برای حداکثری کردن منافع خود تلاش کردند.
مداخله ی قدرت ها در جنگ جهانی اول و فروپاشی دولت عثمانی باعث ایجاد اختلافات گسترده ای در جهان اسلام و بروز انشقاق در تصمیمگیریهای کلان مسلمانان در ضدیت با سیاست های غربی و نظام های استعمارگر بین المللی شد؛ رخدادی که امروز به گونه ای دیگر در حال تحقق است.
نظم جدید بین المللی نظمی است چند قطبی که با آن که قدرت در بلوک غرب خواهد ماند اما قدرت های منطقه ای و بین المللی دیگری نیز زاده خواهند شد و این بار نظام های امپرالیستی توان مهار (و نه سرکوب) آن را خواهند داشت.
اما برای مواجهه درست با تبعات این دوران گذار وحدت ملت های مسلمان و هم افزایی دولت های اسلامی می تواند کلید موفقیت جهان اسلام نسبت به تحولات دهه اخیر باشد.در صورت وحدت کشورهای مسلمان با یکدیگر و ایجاد نگاهی فرصت محور به تحولات نظم نوین جهانی باعث بهره مندی این کشورها از این تجربه تاریخی است اما در صورتی که نگاهی تهدید محور و با ایده ی خوش بینی به دولت های غربی و سوء ظن به کشورهای اسلامی همراه شود می تواند چالش های جبران ناپذیری را برای کشورهای منطقه رقم بزند.
انتهای پیام/