قدمهایم را ۵۰ هزار تومان میخرند/ سفر در مسیر صلح
پوپه مهدوی نادر، زن جهانگرد ایرانی در نشست «شنبههای سفرنامه» گفت: من به عنوان مددکار اجتماعی که با درد مردم زندگی کردهام، درباره صلح با مردم صحبت میکنم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از روابط عمومی منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد؛ هفتمین نشست «شنبههای سفرنامه» با خاطرات سفر به دور دنیای پوپه مهدوی نادر، زن جهانگرد ایرانی در خانه شعر و ادبیات برگزارشد.
پوپه مهدوینادر در این نشست گفت: 33 سال است که مددکار هستم و 20 سال پیش دور دنیا را با دوچرخه سفر کردم. از کودکی دو آرزو داشتم، یکی اینکه دوست داشتم جهانگرد شوم و دیگر آنکه یک خانه دو طبقه داشته باشم تا در طبقه بالای آن خودم زندگی کنم و طبقه پایین آن را به پرورشگاه تبدیل کنم. 26 سال پیش تنهایی به توچال میرفتم و دو شب در قله میماندم و هربار آسمان را میدیدم دلم هوای سفر میکرد اما احساس میکردم حضورم کنار کودکان یتیم لازمتر است.
او ادامه داد: استاد زندگیام مردی به نام شهریار روحانی بود و زمانی که با او از ایدهام برای سفر به دور دنیا صحبت کردم، راهنمایام کرد بنابراین نقشهای قدیمی از نشنال جغرافی پیدا و قشنگترین نقاط دنیا را روی آن انتخاب کردم، تنها دوچرخه زنانه موجود در بازار را تهیه و قصد سفر کردم اما هیچکس مرا جدی نگرفت. هشت ماه تلاش کردم تا حامی مالی پیدا کنم اما فقط یک پاسخ دریافت میکردم: «مگر میشود کسی به آمریکا سفر کند و برگردد؟ تو اگر به آمریکا بروی پناهنده میشوی و دیگر بر نمیگردی» . بارها به کمیته المپیک، شورای برون مرزی و فدراسیون دوچرخه سواری مراجعه کردم تا از من و سفرم حمایت کنند اما هر بار با پوزخند و خندههایشان روبرو میشدم تا اینکه یک روز گفتم: «من تصمیم گرفتم این سفر را انجام دهم و همین کار را هم میکنم اما زمانی که برگردم اجازه نمیدهم هیچکدامتان با من عکس بگیرید».
این جهانگرد افزود: شعار «عشق، دوستی و صلح جهانی» را برای سفرم انتخاب کردم و با سه هدف جمعآوری کمکهای مالی برای کودکان یتیم و خانوادههای کم توان، گفتمان با جوانان کشورهای مختلف و دیدن نشانههای خداوند در جهان هستی راهی شدم. فقط 350 دلار پول داشتم که آن هم قرضی بود و هیچ وقت به کسی توصیه نمیکنم که با مبلغ کم سفرش را شروع کند. البته من معتقدم هر کسی برای انجام رسالتی در این جهان به دنیا آمده است و سفر با دوچرخه در دور دنیا هم رسالت من بود. سفر من صرفا با دوچرخه نبود، 5000 کیلومتر را با دوچرخه رفتم و بعضی جاها پیاده و با کوله پشتی به سفرم ادامه دادم. 6 ماه ابتدایی سفرم بسیار دشوار بود و پیوسته پولم تمام میشد. دوچرخهام تنها مدل زنانه موجود در بازار بود که یک سایز هم از خودم بزرگتر بود و بعدها که وارد آمریکا شدم به من گفتند «این تانک چیست که با خودت آوردی؟»
مهدوینادر با بیان اینکه در برخی موارد مجبور بودم عکسهایی که در سفر میگیرم را بفروشم تا بتوانم پول دربیاورم، گفت: گاهی هم مجبور بودم روزی یک پرتقال یا یک موز و یه لقمه نان و پنیر بخورم اما یک تا دو بستنی باید در برنامه روزانه غذاییام جا میگرفت. زمانی که در پاریس بودم پولم تمام شد. استادم آقای روحانی کارت بانکی خودش، همان مستر کارت را به من قرض داده بود و گاهی اوقات او، پسرعمهام از آمریکا و دوستی دیگری به نام پرویز شوکت برایم مبلغی پول واریز میکردند. به انگلستان که رسیدم من بودم و 345 پوند و تصمیم گرفتم بلیت پرواز به آمریکا را تهیه کنم و برای این کار به 500 پوند نیاز داشتم و نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم و به طور شگفتانگیزی از طریق یکی از دوستان توانستم بلیت بیزینس کلاس تهیه کنم و وارد آمریکا شوم. وقتی ایمیلم را چک کردم با پیامهای بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا روبرو شدم و در واقع سفر من در آمریکا پادشاهی بود.
او بیان کرد: وقتی به نپال رسیدم به قله 5545 متری کالاپاتاری در هیمالیا صعود کردم. اواسط سفرم یونسکو من را پیدا کرد و به نخستین فستیوال صلح جوانان در سال 2004 دعوت شدم. این فستیوال در کره جنوبی برگزار میشد و من در آنجا سخنرانی کردم و به عنوان یکی از سه چهره صلح معرفی شدم. در نهایت بعد از 16 ماه سفر به ایران برگشتم و وقتی به فرودگاه مهرآباد رسیدم با حضور انبوهی از خبرنگاران و عکاسان روبرو شدم.
«مسیر صلح» نام سفرنامهای است که پوپه مهدوینادر خاطرات سفر خود را در آن نوشته است گرچه خودش معتقد است نتوانسته حق مطلب را آن طور که باید در این سفرنامه ادا کند و درباره چگونگی شکلگیری این سفرنامه توضیح میدهد: زمانی که به ایران رسیدم بسیاری از دانشگاهها و خانوادههای مذهبی از من درخواست میکردند که تجربیاتم و آنچه را که دیدم با جوانان یا فرزندانشان در میان بگذارم و فکر میکردند من میتوانم بهترین تاثیر را روی فرزندانشان بگذارم، برخی دیگر سفرهای من را انگیزه سفرهای خودشان دانستند به همین دلیل تصمیم گرفتم سفرنامهام را بنویسم. من تجربه نوشتن داشتم و 26 سال پیش زمانی که ایران را با پای پیاده سفر کردم خاطرات سفرهایم در مجله زمان چاپ میشد.
این جهانگرد درباره تازهترین برنامههایش توضیح داد: از سه سال پیش سفر جاده صلح 2020 را شروع کردم و به این نتیجه رسیدم که رسالت من در این دنیا فقط سفر به دور دنیا نبوده است و احتمالا این سفر تا پایان عمرم زمان ببرد. تصمیم دارم در هر کشور فاصله بین دو نماد ملی را پیاده طی و برای آبادی جهان هزینه کنم. نماد ملی در ایران را برج آزادی در تهران و شهر سوخته در سیستان و بلوچستان در نظر گرفتم و لوله کشی آب در 6 روستا در سیستان و بلوچستان انجام شد. قدمهای من در ایران را 50 هزار تومان میخرند. پیاده روی من از ترکیه به کوشآداسی طی چهار روز انجام شد.
مهدوینادر گفت: من به عنوان مددکار اجتماعی که با درد مردم زندگی کردهام، درباره صلح با مردم صحبت میکنم و سعی میکنم در هر سفر با سران کشورها صحبت کنم تا بگویم ما مردم ایران نیز در عمر کوتاه خود نیاز به صلح و آرامش داریم چرا که شرایط جهان بحرانی است. امسال هم همزمان با 31 شهریورماه که روز صلح است برنامههایی دارم و بزودی کتاب زندگینامهام هم منتشر میشود.
جلسات هفتگی سفرنامه خوانی خانه شعر و ادبیات با اجرای مهدی گوهری هر هفته از ساعت 18 در خانه شعر و ادبیات در منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد برگزار میشود.
انتهای پیام