«نشست اسرائیل و اپوزیسیون ایران»-۷ | کنعانی: کوچکترین چالش امنیتی، موجب مهاجرت معکوس صهیونیستها میشود
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی و کارشناس مسائل راهبردی و نظامی در نشست «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» با اشاره به ائتلاف صهیونیسم مسیحی و یهودی در مقابل انقلاب اسلامی بر لزوم برخورداری از نگاه آفندی در مقابله با جنگ روانی اسرائیل تأکید کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اولین پیش نشست علمی-ترویجی با موضوع شناخت رژیم صهیونیستی و متحدان آن با عنوان «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» با مشارکت موسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران و خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی و کارشناس مسائل راهبردی و نظامی با شرکت در نشست «اسرائیل و اپوزیسیون ایران» ضمن بررسی روند شکل گیری همکاری میان رژیم صهیونیستی و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران و سفر رضا پهلوی به سرزمینهای اشغالی بر لزوم جدی گرفتن و سنجش مداوم افکار عمومی برای جلوگیری از آسیب پذیری تأکید کرد. در ادامه مشروح سخنان کنعانی مقدم را میخوانید:
اولا من یک اعتراضی داشتم نسبت به کلمه اپوزیسیون. به نظرم اپوزیسیون یک بار ارزشی سیاسی دارد؛ اما اینها اصلاً در آن تراز نیستند و صرفاً یک مشت دلقک سیاسی هستند، حتی سیاسی هم نیستند.بلکه مزدورهایی هستند که در قالب اپوزیسیون این را دنبال میکنند که افکار عمومی را تحت تسلط خود قرار دهند و در چارچوب جنگ هیبریدی به عنوان ابزاری برای جنگ ترکیبی که جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی، جنگ سایبری و مسائل مختلف است، نقش ایفا کنند.
چهره هایی که در بنر این نشست، کنار هم گذاشته شده نشان میدهد، پازل این جنگ هیبردی تقریبا قطعات خود را پیدا کرده، گرچه اینها هیچ کدام نتوانستند به هم بپیوندند و تصویری از یک مخالف نظام جمهوری اسلامی را شکل دهند اما هر کدام از اینها یک وظیفه، ماموریت و تکلیفی دارند.
رژیم صهیونیستی با شناختی که در این 40 و چند سال از او داریم، یک پادگان نظامی استکبار جهانی در منطقه است و اعتقاد من این است که رژیم صهیونیستی از خانه عنکبوت، همانطور که سید نصرالله، سید مقاومت فرمودند مانند خانه عنکبوت سست، بی پایه و اساس است. اقدامات او در واقع تقلا برای انجام کارهایی است که در رابطه با آن پلن کلی استکبار نسبت به انقلاب اسلامی و مقاومت وجود دارد.
به این خاطر من برای اسرائیل، ارزشی از نظر مخالف جمهوری اسلامی چه از نظر نظامی و چه از نظر اطلاعاتی یا قدرت ملی که خودشان مطرح می کنند، قائل نیستم. اینها بزرگنمایی است که انجام می دهند. سفر رضا پهلوی به اسرائیل هم در واقع تیر آخر یا به عبارتی میخ نهایی بر تابوت جنگ ترکیبی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بود. به قول عربها «الغریق یتشبث بکل حشیشٍ»، اسرائیلیها دیدند دیگر چیزی در دستشان ندارند، رفتند و آویزان این خس و خاشاک در اپوزیسیون شدند.
اما سناریوی کلی آنها در مقابل انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر میرسد در چارچوب فشار حداکثری از بیرون و شورش از درون، برنامههایی را طراحی کرده و بر روی آن کار میکنند. با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران چه در داخل و چه در خارج ارتباط میگیرند و سازماندهی میکنند.
مبنای فکری ما دکترین حضرت امام(ره) در خصوص مبارزه با صهیونسیت، استکبار ستیزی قرآن، اسلام و پیامبر در ارتباط با استکبار است که مصادیق آن را آمریکا، شیطان بزرگ میدانیم. بنابر سخنانی که حضرت امام گفتند و مقام معظم رهبری هم همان خط مشی و نقشه راه را دنبال میکنند و چارچوبهای تصمیمگیریهای ما بر مبانی آن محتواهایی است که به عنوان ارزشهای انقلاب اسلامی تولید شده و پای خود را روی همان به عنوان یک استوانه برای بحث قرار میدهیم.
اگر بخواهیم اینها را ریشه یابی کنیم قطعا می رسیم به این نقطهای که اینها در مقابل اسلام قد علم کردند. این موضوع ریشه تاریخی دارد و در طول تاریخ چه صهیونیست مسیحی و چه صهیونیست یهودی به دنبال این بودند که با هم علیه مسئله انقلاب اسلامی و حرکتهای اسلامی ائتلاف کنند. این موضوع ریشه تاریخی دارد. قطعا آنها دنبال این هستند که نه انقلاب اسلامیای، نه مقاومتی، نه ایرانی و نه اسلامی را که حضرت امام(ره) تعریف کردند در دنیا وجود داشته باشد. آنها با خیلی از کشورهایی که اسلام آمریکایی دارند، رابطه شان خوب است و مشکلی ندارند اما با اسلام انقلابی مشکل دارند.
هدف اصلی رژیم صهیونیستی در منطقه این است که هیچ گونه مقاومتی در مقابل اسرائیل وجود نداشته باشد. اسرائیل برای ادامه حیات خود به چند چیز نیاز دارد؛ اول ملتسازی است. جمع کردن افراد از سرتاسر دنیا برای اینکه بگوید من یک هویت ملی دارم که نتواست. الان تناقضهایی که در قومیتهای داخل رژیم صهیونیستی وجود دارد یکی یکی خودش را نشان میدهد. دیگری دولت سازی است، دولت سازی هم نتوانست، کند. هر سال دولتی به روی کار میآید اگر ائتلاف کرد، کرد. اگر نکرد، بلافاصله شکست میخورد. در یک دهه اخیر 4 تا 5 تا دولت در رژیم دیدیم.
رژیم صهیونیستی دنبال این بود سرزمینی را برای خود به دست آورد. با جنگهایی که به راه انداخت و بی عرضگی سران برخی کشورهای عربی توانست در آن ابتدا بخش عمدهای از سرزمینهای فلسطین را اشغال کند. الان تا 97 درصد سرزمینهای اشغالی در اختیار رژیم صهیونیستی است اما باز هم نتوانست به آنچه در قالب از نیل تا فرات که در پرچم کشورش هم هست، دست پیدا کند. میگوید معتقد به مرزهای نرم است و مرز ثابت ندارد و با این گزارهها میخواهد یهودیان را در سراسر دنیا بسیج کند با این توجیه که ما یک سرزمین موعودی را از نیل تا فرات میخواهیم درست کنیم. قدرتش را نداشت و حالا هم که زیر گنبد آهنین مدفون شده است. یعنی الان در محاصره کامل مقاومت قرار دارد. چه در غزه، چه کرانه باختری و چه مرزهای جولان و یا نقاط مختلف دنیا. این وضعیت رژیم صهیونیستی از نظر کسب سرزمینی است که بخواهد روی آن پا بگذارد و بگوید من یک کشور هستم.
مسئله مهم برای حیاتش امنیت است. پاشنه آشیل صهیونستها امنیت است. اگر امنیت نداشته باشند، هیچ چیز ندارند. مهاجرت معکوس شکل میگیرد و نیروهای مقاومت آنها را در محاصره قرار میدهند. برخلاف اینکه در گذشته صهیونیستها، فلسطینیها را محاصره کردند، اما الآن زمانی رسیده که اسرائیل در محاصره مقاومت قرار گرفته است.
آن پروتکل های یهود به جای خود و آن توسعه طلبی های که صهیونیست درباره کل خاورمیانه دارند به کنار. اگر به کتاب شیمون پرز در خصوص خاورمیانه جدید نگاه کنید تقریبا 20 سال پیش من این کتاب را از زبان اصلی ترجمه و چاپ کردم. در آن کتاب میگوید خاورمیانه جدید را اینطوری میخواهیم شکل دهیم که هاب اقتصادی این منطقه، اسرائیل شود. عادیسازی با دیگر کشورها و کنترل اقتصاد غرب آسیا در اختیار صهیونیست ها قرار گیرد. چون اینها ذاتاً دنبال سرمایهها در دنیا هستند و کارشان شکار سرمایهها در دنیا است. به همین دلیل لابی صهیونیستی آیپک با یک درصد جمعیت در آمریکا، 99 درصد اقتصاد آمریکا را در اختیار دارد و خود آنها هم به این مسئله اقرار میکنند.
گفتند کی مانع این مسئله است؟ در آن کتاب به طور کامل نوشتند. تفکر انقلاب اسلامی که کشورها باید مستقل و آزاد باشند و زیر یوغ استکبار نباشند؛ تهدیدی علیه رژیم است و باید برچیده شود.
کاملا آنجا (در آن کتاب) نقشه راه آینده را برای رژیم صهیونیستی ترسیم میکنند. در این رابطه یک طرحی را پیاده کردند، طرح ائتلاف عربی، عبری و غربی. آمریکاییها و اروپاییها را بع وسط میدان آوردند. خودشان از یک طرف و از طرف دیگر بخشی از عربها را هم وارد کردند تا بتوانند انقلاب اسلامی را در سیستم داشته باشند. زمانی که انقلاب اسلامی مهار شود، یقین بدانید حمله نهایی شروع میشود. چون آنها با ایرانی که در داخل مرزهای خودش با همان تفکر و ایدئولوژی اسلامی خودش بخواهد کار کند، مخالفند. اصلا نمیپذیرند. می گویند باید همه اینها نابود شود.
من با خود این صهیونیستها بعضی وقتها در اجلاسهای مختلف بحث میکردم. میگفتند ایران حیاط خلوت ماست؛ بهترین سرزمین برای زندگی یهودیان ایران بوده، تاریخ هم نشان داده و ما بالاخره ایران را میگیریم. یعنی بحث جمهوری اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی نیست، کل ایران را هم در ساختار حاکمیتشان جزو سرزمینشان تلقی میکنند.
نکته بعدی چون بحث جلسه نیز هست، درباره به کارگیری این پسماندهای سیاسی است. اکثر اینها را میشناسیم در قاموس سیاسی به این گونه افراد میگویند پسماند، بازنشسته سیاسی نمیگویند، پسماند سیاسیاند.
آنها (اسرائیل) چرا دارند اینها (اپوزیسیون ایران) را به کار میگیرند؟ گفتم در آن سناریو شورش از درون، به این نتیجه رسیدند برای تسلط بر افکار عمومی مردم ایران باید عواملی را ایجاد کرد که نارضایتی نه فقط به حد اعتراض بلکه به حد شورش برسد تا در داخل شورش ایجاد شود، حاکمیت تضعیف و انسجام حاکمیت از بین رود و بتوانیم با عناصری که داریم وارد شویم. اینهایی که دارید می بینید، هر کدام یک تکه از آن پازل را بر عهده دارند.
مثلا منافقین گفتند ما آمادگی این را داریم، لشکر سایبری شما باشیم. از قدیم هم بودند زمانی که در عراق بودند لشکر سایبری موساد بودند الان هم لشکر سایبری موساد هستند. گفتند در بحث زمینه سازی برای خرابکاری، ترور و تهدید مرزها ما آمادگی داریم، پولش را دهید، ما هستیم.
بقیه افراد مثل مصی علینژاد و ربع پهلوی رفتند گفتند ما اهل جنگیدن نیستیم. در اسرائیل که رفت بیانیه وزارت اطلاعات اسرائیل را اگر بخوانید دقیقا نشان میدهد ربع پهلوی رفته گفته ما اهل جنگ و بکش، بکش نیستیم. ما میخواهیم با نیروها نظامی کار کنیم با شما هم میخواهیم کار کنیم. حمایت کنید و پول به ما بدهید ما کار خودمان را بکنیم. صراحتا رفته آنجا گفته به ما پول بدهید. آنها هم گفتند شما چون عناصر نفوذیتان در داخل زیاد است (البته زیاد نیستند) میتوانید از این عناصر استفاده کنید، این ماموریت را به شما میدهیم و این هم پولتان.
یک بخش رسانهای دارند که این جنگ روانی رژیم صهیونیستی است. ببینید وقتی تولید شعار "نه عزه نه لبنان و جانم فدای ایران" میکنند، منافقین الان میگویند این شعار را ما تولید کردیم و در دهان دیگران انداختیم. یعنی جنگ روانی که آنها راه انداختند که ما اگر بتوانیم در مقابل این جنگ روانی، نمیگویم پدافند روانی چون اشتباه محض است، آفند روانی داشته باشیم میتوانیم دشمن را به عقب برانیم.
دشمن الان آمده در خانه ی ما و باید آفند داشته باشیم. چند روز پیش با آقای وحیدی وزیر کشور جلسه داشتم به او گفتم عملیات مرصاد را یادت هست. من آن موقع در عملیات مرصاد مسئولیت داشتم. گفتم ما در انتخابات آینده مرصاد سیاسی داریم، یعنی دشمن تمام امکاناتش را دارد، بسیج میکند تا آرای خاکستریاش را نارضایتیها را و معترضین را به کنش وا دارد. بسیج می کنند که در انتخابات مشروعیت و مقبولیت ما را زیر سوال ببرد. حالا یا با عدم مشارکت یا با حاشیهسازی به شیوههای دیگر. اینجا در مقابلش نباید دفاع کنیم باید حمله خودمان را داشته باشیم تا بتوانیم در فضای عمومی کشور، پاسخ پرسشها را دهیم.
متاسفانه یکی از مشکلات رسانهای ما در بخشهای مختلف این است که ما به افکار عمومی پاسخ نمیدهیم که آنها را اقناع کنیم و یفقهوا قولی شود و حرف ما را متوجه شوند. ما فقط پرسشها را نفی میکنیم. پاسخ نمیدهیم، صورت مسئله را پاک میکنیم. نه اینجوری نیست، آن طوری نیست. اینجوری که ما می گوییم هست. خوب پرسشی مطرح کرده، شما پاسخ اش را بده.
اعتقاد من این است که این افراد به کارگیری شدند و به آنها پول و امکانات میدهند. شبکههای رسانهای تلویزیونی در اختیارشان قرار میدهند.امکان نفوذ، سلاح و مهمات در اختیارشان قرار میدهند حتی مجبور می کنند گروههایی مانند پسماندهای ریگی، حزب دموکرات و کومله که تجزیه طلب هستند با اینها در یک کانال کارهایشان را انجام دهند. حتی به آنها گفتند اگر با هم کار نکنید پول به شما نمیدهیم. خیلی صریح گفتند. میگویند اگر پول میخواهید باید با هم کار کنید. بعد هم به تیپ همدیگر زدند و داستان این گونه است که هر کدام یک سازی میزنند و به مخالفت رسیدند.
همه اینها ابزاری فقط برای جنگ روانی هستند. قدرت عملیاتی، قدرت اینکه بتوانند کاری انجام دهند را ندارند. البته به عنوان لشکر سایبری، جنگ روانی، تخلیه اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات برای موساد، آمریکا و تهیه بانک هدف برای اسرائیل و آمریکا دارند کار انجام میدهند و کار روتینشان هم هست. شاید در این کار در مواقعی موفق هم بودند. برخی از اهدافی که شاید رژیم صهیونیستی ترور کرده مانند دانشمندان هستهای واقعا برای ما مهم بودند ولی به هر جهت اپوزیسیون به عنوان آلترناتیو خیلی بحث جدی و مهمی است. یک زمانی میگویید من مخالفم، میگویند مخالف است؛ یک حزب و گروه و دسته دارد و میآید تظاهرات میکند و اینها. ولی یک موقع میگویید من آلترناتیو هستم و می خواهم جایگزین حاکمیت شوم. هیچ آلترناتیوی جمهوری اسلامی ندارد و خود اینها هم به این نتیجه رسیدند. بد نیست دولتهای منطقه درباره آلترناتیو جمهوری اسلامی که به هر حال هویت عربی و اسلامی منطقه را به رسمیت میشناسد و از آن حمایت میکند، فکر کنند. آلترناتیو جمهوری اسلامی ایران درباره آنها چطور عمل خواهد کرد؟
من اعتقادم این است، این پیوند اپوزیسیون و اسرائیل دارد تقلی میکند با داخل پیوند برقرار کند. یعنی به دنبال این هستند با گروههای ناراضی در داخل کشور پیوند برقرار کنند و از ساز و کارهای قانونی مانند انتخابات استفاده کنند و به اهدافی که دارند، برسند که انشاءالله خداوند به شماها توفیقدهد، یفقهوا قولی کنید و افکار عمومی را روشن کنید. افکار عمومی در جمهوری اسلامی متأسفانه رها شده است. بعد موقع انتخابات میگوییم چرا مشارکت 35 درصد یا 20 درصد شد. همینهاست دیگر. جمع میشود و آنجا آنطور نتیجه و بروز میدهد.
انتهای پیام/