پیامدهای جنگ ۳۳ روزه برای نظامیان صهیونیست؛ از اختلالات روانی تا رسیدن به مرز خودکشی
یکی از سریعترین پیامدهای جنگ جولای ۲۰۰۶ با حزبالله برای صهیونیستها، شیوع موج شدیدی از اختلالات روانیِ ناشی از ترس میان نظامیان ارتش اسرائیل بود که بسیاری از آنها را تا مرز خودکشی پیش برد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، رژیم صهیونیستی بعد از جنگ 33 روزه با لبنان در جولای 2006 علاوه بر فرسایش بازدارندگی مقابل مقاومت و از دست دادن ابتکار عمل برای شروع هر جنگ تازه، در جبهه داخلی نیز با چالشهای بیشماری مواجه شده است.
نابودی «مصونیت اجتماعی» صهیونیستها بعد از جنگ جولای
بعد از پایان این جنگ و بعد از اینکه مشخص شد جبهه داخلی رژیم صهیونیستی در برابر تهدیدات خارجی بسیار شکننده بوده و ارتش اسرائیل نیز علیرغم ادعاهای خود قدرت کافی برای حمایت از شهرکنشینان را ندارد، این رژیم در سطح «مصونیت اجتماعی» با معضلات پیچیدهای مواجه گشت.
نظرسنجیها بعد از جنگ جولای در میان شهرکنشینان صهیونیست نشان میدهد که آنها احساس بیهویتی و عدم تعلق به فلسطین را دارند و احساس میکنند که غرورشان نابود شده است. اسرائیلیها همچنین مدیریت ضعیف نهاد سیاسی و نظامی و محاسبات غلط مقامات خود را از جمله عوامل اصلی شکست در جنگ 33 روزه مقابل حزبالله میدانند.
البته زیر سوال رفتن آینده صهیونیستها و مشخصا موجودیت رژیم موقت اسرائیل تبدیل به یک موضوع قابل بحث در همه محافل نظامی و سیاسی در داخل و خارج از فلسطین اشغالی شده است.
آمار تکاندهنده از خودکشی نظامیان صهیونیست بعد از جنگ 33 روزه
رفتارهای عجیب نظامیان صهیونیست بعد از جنگ جولای به خوبی ثابت میکند که حزبالله در تحمیل معادلات خود به دشمن تا چه اندازه موفق بوده است. آمار نشان میدهد که میزان اختلالات روانی بین نظامیان رژیم اشغالگر و میل به خودکشی و فرار از خدمت در میان آنها بعد از جنگ 33 روزه به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
مراکز مطالعاتی رژیم صهیونیستی در آخرین آماری که در رسانههای این رژیم منتشر کردهاند تأکید میکنند که خودکشی اولین و اصلیترین دلیل مرگ سربازان اسرائیلی است و در چند سال اخیر درصد قابلتوجهی از تلاش سربازان صهیونیست برای خودکشی به ثبت رسیده است.
آمار نشان میدهد 58 تن از نظامیان صهیونیست که در جنگ جولای 2006 با حزبالله لبنان حضور داشتند تنها چند ماه بعد از پایان این جنگ خودکشی کردند و بعد از آن دور تازه خودکشی سربازان صهیونیست در 4 جنگ بعدی با غزه تشدید شد.
اینکه نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی بزرگترین نقطه ضعف و درواقع پاشنه آشیل این رژیم است، از دهههای قبل ثابت شده و حتی مسئولان نظامی و امنیتی اسرائیل نیز به آن اعتراف میکنند. اما با وجود اثبات این امر و عدم آمادگی عناصر نیروی زمینی همواره بار بزرگی روی دوش آنها در هر جنگی قرار میگیرد. نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی به اعتراف خودِ آنها وحشتناکترین تجربه را در جنگ جولای مقابل حزبالله داشتند؛ به طوری که تعداد زیادی از آنها بعد از پایان جنگ درگیر بیماریهای روانی شده و با توهم اینکه شبح نیروهای حزبالله به سراغشان میآید، به سمت خودکشی رفتند.
«شبها نمیخوابم، میترسم در راهِ رفتن به محل کارم خوابم بگیرد و کابوس ببینم، مسافران در ماشین مرا میبینند که فریاد میزنم»، این سخنان یکی از سربازان صهیونیست است که در جنگ جولای 2006 مقابل حزبالله حضور داشت. روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت که با این سرباز مصاحبه کرده بود گزارش داد، بیش از 400 سرباز اسرائیلی بعد از جنگ با حزبالله در سال 2006 برای درمان به وزارت جنگ رفتند و 250 نفر از آنها به اختلال روانی «اضطراب بعد از شوک» مبتلا بودند.
بیاعتمادی نظامیان به فرماندهی و مقامات ارتش اسرائیل
مرکز صهیونیستی موسوم به «مرکز اسرائیل برای قربانیان جنگ و ترور»، اضطراب و وضعیت روانی سربازان صهیونیست را این گونه توضیح میدهد: زمانی که شما در معرض یک رویداد آسیبزا قرار میگیرید سیستم روانشناختی و عاطفی شما با محرکهای بیش از حد پر میشود و این محرکها در سیستم روانشناختی باقی میمانند، این مشکل در اغلب موارد درمان نمیشود و گاهی بهشکل اولیه خود باقی میماند، در نتیجه فرد مجدداً این حوادث آسیبزا را مقابل چشمان خود میبیند و همه صداها و تصاویر و خاطراتی که در سیستم روانشناختی او ثبت شده است بار دیگر در برابر چشمانش ظاهر میشود، در این شرایط فرد تصور میکند که بهطور ناگهانی به او حمله شده است، به همین دلیل واکنش نشان میدهد، آمار نشان میدهد که از هر 12 سرباز اسرائیلی حداقل 1 سرباز علائم این سندرم را دارند.
بر اساس این گزارش سربازان ارتش رژیم صهیونیستی که در جنگ 33 روزه شرکت کردند اعتماد خود را به مقامات و فرماندهی ارتش از دست دادهاند؛ زیرا درحالی که برای فرار از جهنم جنوب لبنان دست و پا میزدند و مقابل نیروهای حزبالله گرفتار شده بودند، ارتش اسرائیل هیچ کاری برای نجات آنها نکرد.
روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی در سال 2018 اعلام کرد که سربازان سابق ارتش اسرائیل از این ارتش شکایت کرده و گفتند که مقامات ارتش این سربازان را بعد از انجام وظیفه خود رها کردهاند.
بعد از افزایش آمار خودکشی میان نظامیان صهیونیست پس از جنگ جولای، ارتش اسرائیل مخفیانه یک دهکده کوچک برای معالجه سربازان خود ایجاد کرده و آن را «ایزون» نامید که به معنای «تعادل» است. در این دهکده حدود 900 نظامی که در جنگ جولای شرکت داشتند بستری شدند که تعداد زیادی از آنها میل به خودکشی دارند.
البته ارتش رژیم اشغالگر آمار دقیق نظامیانی که از اختلالات روانی رنج میبرند یا خودکشی کردهاند را فاش نمیکند؛ چرا که این یک راز نظامی بوده و افشای آن مایه آبروریزی برای ارتش پرمدعای اسرائیل است که مقابل حزبالله شکست خفتباری را متحمل شد. اما همین آماری که وجود دارد مربوط به مصاحبههایی است که نظامیان اسرائیلی با رسانهها انجام دادهاند.
جنگ جولای و اختلال «اضطراب بعد از شوک» میان نظامیان صهیونیست
در مطالعهای که توسط محققان موسسه «ماتیو» (مرکز اسرائیلی ویژه شوکهای روانی) و بعد از انجام آزمایش روی 1053 نظامی ارتش رژیم صهیونیستی انجام شده، مشخص شد که این نظامیان در طول و بعد از خدمت نظامی به اختلال «اضطراب بعد از شوک» دچار شدهاند.
اضطراب بعد از شوک نوعی اختلال هراس ناشی از تجربه یک آسیب روانیِ شوکهکننده است. در این شرایط فرد از علائم جسمی مانند ضعف، حالت تهوع و شب ادراری نیز رنج میبرد. این مطالعه نشان میدهد که اغلب نظامیان ارتش اسرائیل به خاطر خجالت و ترس از آبروریزی برای درمان این اختلال خود اقدام نمیکنند.
بر این اساس بعد از جنگ 2000 و 2006 با لبنان درصد مبتلایان به اختلال اضطراب بعد از شوک در میان نظامیان صهیونیست به 30 درصد رسید و برخی از آنها خودکشی کردند. «اسحاق تشین» یکی از سربازان صهیونیست بود که بعد از جنگ جولای دچار همین اختلال شد و با 20 ضربه چاقو خودکشی کرد؛ درحالی که دائما فریاد میزد: «پنجرهها را ببندید... حزبالله به حرفهای ما گوش میدهد».
«حسن لاوی» کارشناس امور رژیم صهیونیستی معتقد است که مشکلات روانی میان سربازان صهیونیست تأثیر زیادی بر عملکرد آنها در ارتش و آمادگی برای ورود به جنگ دارد.این مشکلات در وهله دوم منجر به تضعیف ساختار نیروی زمینی و یگانهای رزمی و همچنین بیمیلی بسیاری از جوانان صهیونیست برای ورود به این یگانها میشود، این واقعیتی است که داخل ارتش رژیم صهیونیستی به پدیدهای جدی تبدیل شده است. مؤسسه نظامی رژیم صهیونیستی تلاش میکند جوانان اسرائیلی را برای ورود به یگانهای ویژه و حتی یگانهای مستقیم تشویق کند اما آمار نشان میدهد که بسیاری از این جوانان بعد از ورود به این یگانها دچار بیماریهای روانی و شوک جنگی شدهاند.
از طرف دیگر این اختلالات در میان نظامیان صهیونیست ضربه بزرگی به وجهه ارتش رژیم اشغالگر که زمانی ادعا میکرد از برترین ارتشهای دنیاست وارد میکند و موجب ایجاد احساس اضطراب و ترس میان سربازان جدید نیز میشود. کارشناسان معتقدند این بیماریهای روانی قطعاً مانعی برای ورود رژیم صهیونیستی به جنگ زمینی با گروههای مقاومت و همچنین مانع بزرگی برای جذب جوانان صهیونیست در نیروی زمینی ارتش رژیم اشغالگر است.
افزایش تعداد متقاضیان برای معافیت از خدمت در ارتش اسرائیل بعد از جنگ جولای
با وجود اینکه پدیده تقاضا برای «معافیت از خدمت» در ارتش رژیم صهیونیستی سابقه طولانی دارد اما تعداد متقاضیان در این زمینه بعد از جنگ جولای به شکل قابل توجهی افزایش یافت. در آن زمان علاوه بر سربازانی که به دلیل جنگ از مشکلات روحی و روانی رنج میبردند و قادر به ادامه فعالیت در ارتش رژیم صهیونیستی نبودند، سربازان جدید نیز تلاش داشتند به بهانههای مختلف و ارائه گزارشهای پزشکی از ورود به ارتش فرار کنند.
فرار از خدمت یا درخواست برای معافیت همانطور که گفته شده یک پدیده قدیمی در ارتش اسرائیل بوده و تعداد کسانی که از ورود به این ارتش فرار میکنند در دهه هشتاد میلادی 12 درصد بود و در سال 2020 به 32 درصد رسید.
مسئولان ارتش رژیم صهیونیستی اعتراف میکنند که در مقابله با پدیده فرار از خدمت با مشکلات زیادی روبرو هستند. مهمترین عاملی که موجب امتناع جوانان از ورود به ارتش میشود، تشدید اوضاع امنیتی و خطر جنگ است؛ چرا که همه میدانند جنگهای جدید از نظر کیفیت و گستردگی کاملا با جنگهای قبلی متفاوت بوده و سربازان نمیخواهند جان خود را به خطر بیاندازند.
در پایان ناظران بر این باورند که ارتش اسرائیل با وجود برتری در زمینه تسلیحات به لطف حمایتهای آمریکا، اما فاقد انگیزه رزمی در میان نظامیان خود است؛ مسئلهای که بزرگترین نقطه ضعف ارتش رژیم صهیونستی در هر جنگی محسوب میشود. کارشناسان نظامی رژیم اشغالگر نیز این موضوع را تایید کرده و میگویند: عدم آمادگی ارتش اسرائیل برای ورود به جنگ بعدی مربوط به کمبود امکانات یا تجهیزات نیست بلکه به خاطر عدم وجود انگیزه در میان سربازان و افسران برای مبارزه است.
انتهای پیام/