شکیبانیا: مخاطب ما فیلم کمدی می‌بیند تا کمی گرفتاری‌ها را فراموش کند/ رونق سینما حاصل اقتصاد شکوفا است

حامد شکیبانیا فیلمساز معتقد است فروش فیلم‌های سینمایی با سوژه اجتماعی پیوند خورده با اقتصاد و امنیت است؛ شبکه‌های اجتماعی آرام آرام جای سینما را می‌گیرند.

خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگیفروش نسبتاً پایین فیلم‌های سینمایی با سوژه‌های اجتماعی در قیاس با فیلم‌های کمدی این سؤال را به وجود آورده است که آیا سینمای ایران در حال عبور از سوژه‌های اجتماعی در قاب پرده سینماست؟ این اتفاق چه عوامل و دلایلی دارد و چگونه می‌توان از آن عبور کرد؟‌

از سویی دیگر، بحث بر سر تأثیرگذاری سینمای مستند و مقایسه آن با سینمای داستانی بالاست؛ سینمای مستند که به گفته خود مستندسازان سینمای پیشرو است، کم و بیش به سوژه‌های مهم اجتماعی روز جامعه می‌پردازد اما اینکه این بخش از سینما چه قدر تأثیرگذار بوده و توانسته مطالبه‌گری مؤثر داشته باشد، محل بحث است.

خبرگزاری تسنیم در پرونده سینمای اجتماعی سراغ فیلمسازان و مستندسازان رفته و از آنها دو موضوع اصلی را می‌پرسد؛ دلیل افول فیلم‌های سینمای اجتماعی در گیشه و دوم، تاثیرگذاری سینمای مستند و مقایسه آن با سینمای داستانی.

در نخستین گفت‌وگو، مصاحبه‌ای با مهدی شامحمدی انجام شد و در دومین مصاحبه نیز گپ‌وگفتی با همین موضوع با محمدرضا امامقلی داشتیم. جدیدترین گفت‌وگوی تسنیم با حامد شکیبانیا، کارگردان و فیلمساز شناخته شده کشور در زیر منتشر می‌شود:

تسنیم: همانطور که می‌دانید بحث بر سر تأثیرگذاری سینمای مستند و داستانی همواره وجود داشته است؛ سینمای مستند خود را پیشرو می‌داند و اهالی آن معتقدند که بلندگوی مشکلات جامعه‌اند، اما فیلمسازانی که در عرصه داستانی فعالیت دارند، معتقدند به دلیل ارتباط تنگاتنگ سینمای داستانی با بدنه مردم، این بخش از سینما می‌تواند تأثیر بیشتری داشته باشد. مع‌الوصف، به نظر شما سینمای مستند تأثیرگذارتر بوده یا سینمای داستانی؟‌

حامد شکیبانیا: جواب این سؤال، یک کلمه‌ای نیست. هم فیلم‌های مستندی داشته‌ایم که تأثیرات فراوانی گذاشتند و هم آثار زیادی در سینمای داستانی داشتیم که اثرگذار بودند. البته از آنجا که عمده فیلم‌های مستند از تلویزیون پخش می‌شود و مخاطب فراگیر دارد، قطعاً مستندهای مقبول نظر مردم، تأثیرگذارتر هستند. دقت کنید که عمده شناخت ما از مردم دنیا و اتفاقات مهمِ سراسر جهان به واسطه فیلم‌های مستندی است که ساخته شده است.

با این حال ارتباط مردم ما با عناصر فرهنگی به ویژه فیلم مستند و کتاب بسیار پایین است. در دنیا، فیلم‌ مستند، گونه بسیار تاثیرگذاری است و نقش جدی در کنداکتور شبکه‌های اصلی دنیا دارد. نمونه این اتفاق را در بی‌بی‌سی می‌بینید. در نقطه مقابل، سینمای داستانی هم بسیار تأثیرگذار است. به عنوان مثال، آرمان‌ها و ایده‌آل بسیاری از مردم دنیا این است که آمریکایی باشند؛ این موضوع از کجا نشأت گرفته است؟ هالیوود نقش بسیار پررنگی در این ماجرا داشته است. بنابراین هر دو، تأثیرات مخصوص به خود را دارند، اما در پاسخ به این سؤال که کدامیک بیشتر اثرگذار است، می‌گویم به راحتی قابل محاسبه نیست.

آرمان‌ها و ایده‌آل بسیاری از مردم دنیا این است که آمریکایی باشند؛ این موضوع از کجا نشأت گرفته است؟ هالیوود نقش بسیار پررنگی در این ماجرا داشته است

 

- میزان اثرگذاری سینمای مستند و داستانی را در ایران چه طور می‌بینید؟

در ایران، هر دو تأثیرگذار بودند، اما نه به اندازه پتانسیلی که داشتند. دلیل این موضوع هم مشخص است. مصرف کالای فرهنگیِ مردم ما به شدت پایین آمده و اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست؛ به یاد آورید روزهایی که مردم برای دیدن فیلم "تارکوفسکی" صف می‌کشیدند، اما الان فقط فیلم کمدی می‌فروشد. علاوه براین، کسی فیلم کمدی را برای اینکه چیزی یاد بگیرد، نمی‌بیند، بلکه آن را تماشا می‌کند تا از اتفاقات روزمره، خودش را خلاص کند!

من آمار دقیقی ندارم؛ اما به شما می‌گویم اصلاً نتوانستیم از میزان پتانسیل سینمای مستند و داستانی و حتی سریال‌های تلویزیونی به صورت کامل استفاده کنیم. علاوه براین، دقت کنید که در دنیا برای کسی مهم نیست که سینمای مستند اثرگذارتر است یا سینمای داستانی؛ برای مثال، او می‌گوید سینمای داستانی در این حوزه‌ها اثرگذار است، چرخه اقتصادی‌اش اینگونه است و ... براساس همین حساب و کتاب، روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند.

بیشتر بخوانید

 

 

- اشاره کردید به دلیل پخش فیلم‌های مستند از تلویزیون، آنها اثرگذاری خوبی دارند؛ این موضوع در حالی است که بسیاری از مستندهای خوب و اثرگذار با سوژه‌های اجتماعی، هیچ وقت اجازه پخش از تلویزیون را پیدا نکردند.

من اصلاً درباره ایران صحبت نکردم، بلکه تأکید می‌کنم که در ایران، ارتباط مردم با کالای فرهنگی خیلی ضعیف شده است. مثلاً فیلمی که اکران موفقی هم داشته، در نهایت توسط 10 هزار نفر دیده شده است. در حالی که 20 میلیون نفر باید این فیلم را می‌دیدند!

من می‌گویم هر فیلمی که بتواند مخاطب بیشتری جذب کند، بالقوه امکان اثرگذاری بیشتری دارد؛ سینمای داستانی همیشه مخاطبان بیشتری به خود جذب کرده، اما وقتی یک مستند از تلویزیون پخش می‌شود از تمام فیلم‌های سینمایی بیشتر دیده می‌شود.

- البته طبق آمارها به نظر می‌رسد در چند سال اخیر، مردم کمتر تلویزیون می‌بینند.

مگر با سینما آشتی‌اند؟ بخشی از این موضوع مستقیماً تحت تأثیر مسائل اقتصادی است؛ وقتی ندارد که برای فیلم دیدن صرف کند. اگر هم زمان اضافی پیدا کند، ترجیح می‌دهد در دنیای مجازی بچرخد، چرا که در دسترس‌ترین و کم‌هزینه‌ترین سرگرمی برای او، همین موبایل است.

سینمای مستند و داستانی ایران خیلی عقب‌تر از دنیاست و نمی‌توان روی اثرگذاری آنها بحث کرد. اما در دنیا، فیلم مستند، داستانی و بازی‌های کامپیوتری به شدت تاثیرگذارند.

- به نظر شما می‌توان جنس اثرگذاری سینمای مستند و داستانی را دسته‌بندی کرد؟ خیلی‌ها معتقدند سینمای مستند مخاطب خاص دارد و اثرگذاری آن عمیق‌تر از سینمای داستانی است.

بگذارید یک مثال بزنم؛ سینمای هالیوود سبک زندگی را در چندین نسل تغییر داده و باعث شده تا نسل جوان رویای آمریکایی‌ بودن را داشته باشد. این موضوع نشان می‌دهد که اثرگذاری آن عمیق است، پس نمی‌توان نتیجه‌گیری کلی کرد. با این حال، به نظر می‌رسد سینمای مستند برای افراد دغدغه‌مند می‌تواند اثرگذارتر باشد.

بیشتر بخوانید

 

 

- عده‌ای از منتقدین و اهالی سینما می‌گویند عمر سینمای اجتماعی در ایران روبه پایان است. دلیل آنها برای این ادعا، مقایسه فروش‌ فیلم‌های سینمای کمدی و اجتماعی در چند سال اخیر است؛ نظر شما چیست؟‌

به نظرم دلیل این موضوع این است که مردم پول اضافی برای تماشای این فیلم‌ها ندارند. در مطالعات فرهنگی نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید در هر جامعه‌‌ای پس از آنکه دغدغه‌ها و نیازهای اولیه انسان‌ها یعنی اقتصاد و امنیت، پاسخ داده شد، فرهنگ و هنر، شکوفا می‌شود. این موضوع فقط مختص جوامع مدرن نیست، بلکه در جوامع روستایی هم دیده می‌شود. به عبارت دیگر، تا زمانی که مردم در رفاه نسبی‌ نباشند و تجارت با اطمینان انجام نشود، نمی‌توان انتظار خیلی زیادی از شکوفایی فرهنگ داشت.

اکنون، جامعه ما درگیر اولیات زندگی است. معتقدم اگر نیازهای اولیه جامعه ما محقق شود، فرهنگ و هنر به ویژه در ژانر اجتماعی، دوباره مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد، کما اینکه در دهه 1360 و 1370 این اتفاق تا حدودی رخ داد. بگذارید یک مثال جالب بزنم؛ در دهه 1360 مردم درگیر جنگ بودند، به نظر می‌رسد از جنگ گفتن آنهم در این شرایط خیلی جالب نباشد اما فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» پرفروش می‌شود.

در گذشته این طور بود که فیلمی که در جشنواره فجر جایزه می‌گرفت، فروشش قطعی بود و مردم صف می‌کشیدند تا آن را تماشا کنند. فیلم‌های کمدی هم دیده می‌شد که نمونه‌اش «اجاره‌نشین‌ها» است اما در کنار آن دیگر فیلم‌ها نیز فروش‌های جدی داشت. به نظرم اگر وضع اقتصادی درست شود، مردم دوباره به سینما روی می‌آورند.

بیشتر بخوانید

 

- البته در همین شرایط، فیلم‌های کمدی پرفروش می‌شوند. دلیل این موضوع چیست؟‌

کسی که برای تماشای یک فیلم کمدی به سینما می‌رود، آگاه است که قرار نیست به تماشای یک اثر هنری بنشیند. فقط می‌گوید این فیلم را ببینیم تا کمی خوش بگذرانیم! در این شرایط اگر فیلم تارکوفسکی بیاورید، کسی آن را تماشا نمی‌کند. دغدغه هنر زمانی می‌آید که جامعه از نظر اقتصادی تأمین باشد.

- عده‌ای از منتقدین معتقدند که در سینمای داستانی اجتماعی به تکرار افتاده‌ایم و دلیل افت سینمای اجتماعی را همین موضوع می‌دانند. نظر شما چیست؟

خیلی موافق این موضوع نیستم. البته فیلم‌های جشنواره‌ای به ویژه آنهایی که نگاهشان به جشنواره فجر یا جشنواره‌های خارجی است، مخاطب خود را از دست داده‌اند. فیلمی که چند سال پیش در برلین جایزه گرفت و از قضا سیاست‌های کشور را نقد می‌کرد، در شرایط امروز جامعه نیز مخاطب چندانی نخواهد داشت.

شما می‌گویید یک فیلم اجتماعی بسازیم تا مردم دغدغه‌هایشان را در سینما ببینند و دلشان خنک شود؟ من می‌گویم مردم با دیدن شبکه‌های اجتماعی دلشان خنک می‌شود!

- یعنی معتقدید شبکه‌‌های اجتماعی جایگزین سینما شده است؟‌

قطعاً! در همه دنیا هم همین است. شبکه‌های اجتماعی رقیب جدی سینماست.

- در لابه‌لای گفت‌وگو اشاره کردید که چرا مردم باید زندگی روزانه خود را دوباره روی پرده سینما ببینند؟

بله. چرا مردم باید داستان زندگی روزمره خودشان را از زبان فرد دیگری بشنوند؟ تازه برای این موضوع پول هم بدهند؟

- به عنوان سوال پایانی، کمدی‌ها همچنان پرفروش‌اند اما اجتماعی‌‌ها خیر؛ راه خروجی وجود دارد؟

راه خروج، شکوفایی اقتصادی و امنیت قضایی در کشور است. به نظرم اگر این دو موضوع برطرف شود، دوباره شاهد شکوفایی ظرفیت‌های هنری کشور خواهیم بود. راه خروج، دوپینگ سینما نیست، بلکه راهش این است که به اقتصاد مردم بچسبیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط