سلام شاعران به ماه عزای حسینی/ ملک هستی همه ماتمکده توست حسین
جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با فرارسیدن ماه محرم، ماه عزای حسینی، تازهترین سرودههای خود را به پیشگاه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تقدیم کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در آستانه ماه عزای حسینی و ایام عزاداری بر سالار و سرور شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، جمعی از شاعران آیینی کشور تازهترین سروده خود را به این روزها اختصاص دادند. بخشی از اشعار این شاعران را که عرض ارادتی است به پیشگاه حضرت سیدالشهدا(ع)، شهدای دشت کربلا و بانوی صبر و ایثار، حضرت زینب کبری(س) را میتوانید در ادامه بخوانید:
طلوع کرده شفق در نگاه شعلهورت
اسیر چشم تو باران، نسیم در به درت
تو از کدام لبِ تشنه قصه میخوانی؟
که رودهای جهان گشتهاند همسفرت
چه بر تو رفت در آن لحظهای که فهمیدی
از آب و رنگ خیانت پُر است دور و برت...
چه داغها که دلت را پر از شرر کردند
چه زخمهای عمیقی که مانده بر جگرت
نه آسمان که شبی بیستاره و تاریک
که تکه ابر سیاهیست در نگاه ترت
تو را چنان که تویی هیچکس نخواهد بود
اگر جدا شود از تن هزار بار سرت
شیرین خسروی
****
عشق تو کوچهگرد کرد مرا
این منِ از همیشه تنهاتر
در غمت ای غم تو عاشقسوز!
چشم من کاش هرچه دریاتر
شهر در انتظار رؤیت توست
همه از روی بام چشمبهراه
چون قرار است ماه من روزی
باشی از روی نیزه پیداتر
شهر در انتظار رؤیت توست
همه آمادۀ پذیرایی
همۀ شهر حاضرند ولی
بامها سنگها، مهیاتر
چه کند کاروان اگر کوفه...؟
چه کند کاروان اگر در شام...؟
این همه پرسشِ بدون جواب
و یکی از یکی معماتر
میشود دید هر کجا حتی
بین این کاسهآب، عکس تو را
با لب خشک میشود
آخر قصهام چه زیباتر
رضایزدانی
***
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
سلام من به مرادم به سیدالشهدا
که مقتدای من و شاهد قیام من است
حسین! ای شده موسی به حرمت تو کلیم
که شور عشق تو شیرینی کلام من است
چگونه صبر کنم در غیاب حضرت تو
که بی حضور تو این زندگی حرام من است
اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست
که ذکر خیر تو کار علیالدّوام من است...
غروبم از غم غربت اگر چه لبریز است
خوشم که عطر وصال تو در مشام من است
مرا به مژده دیدار تو امیدی نیست
غم جدایی تو همدم مدام من است
مگر که شهد شهادت به جام من ریزند
که در فراق تو چندیست تلخ،کام من است
به راه عشق، نخستین فدایی تو منم
سفیر خاص توام، این صدای عام من است
به متن دفتر فضل مجاهدان بنگر
که در وفای تو سرلوحهاش به نام من است
تویی منادی صوت عدالت انسان
که بازتاب تو، فریاد ناتمام من است
چراغ زندگی من عقیده است و جهاد
حسینیام من و این مذهب و مرام من است...
وجود پاک تو را چشمزخم تا نرسد
دعا به حضرت تو کار صبح و شام من است
مباش راهی کوفه به شوق دعوت خلق!
در آخرین نفس این آخرین پیام من است
بگو که شهد شهادت مرا گوارا باد
در این محیط که زهر ستم به جام من است
خوشم که بر سر عشقت سرم رود بر باد
سر بریده من پرچم قیام من است
من این چکامه سرودم که «مسلم بن عقیل»
ز روی لطف بگوید «شفق» غلام من است
محمد جواد غفورزاده
***
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
به آن غریبترین سربهدار وادی عشق
به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش
به عزم شبشکن و همّت علیوارش
به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش...
میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه
ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش
تمام شهر پر از دشمن است و میبارد
نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش
در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید
منای کوفه ببینید و عید قربانش
طلایهدار بزرگ قیام عاشورا
فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش
حسین شمسایی
***
ای چشم در این عزا مرا یاری کن
ای سینه بسوز در غمش زاری کن
افسوس که در بساط من آهی نیست
ای اشک بیا و آبرو داری کن
مجتبی عسکری
***
شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
جنت بیتو عذابش ز جهنم کم نیست
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست...
تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست
زآنکه جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست
هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست...
ملک هستی همه ماتمکده توست حسین
جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست
گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست
گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم
که جراحات تنت را به از این مرهم نیست
تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو
پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست
سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس
آنکه شد طالب تو در طلب دِرهم نیست
داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد
عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست...
غلامرضا سازگار
انتهای پیام/