آگاهی حضرت ابراهیم(ع) از ماجرای شهادت امام حسین (ع)
حضرت ابراهیم علیهالسلام از جمله رسولانی بود که در دو مقطع از رسالت خویش از ماجرای امام حسین علیهالسلام و شهادت آن حضرت آگاهی یافت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، طبق حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله گذر تمام رسولان الهی به کربلا خورد و هیچ نبیای نبود که توسط مَلک وحی یعنی جبرئیل علیهالسلام با ماجرای امام حسین علیهالسلام آشنا شد، برای مصیبت آن حضرت گریست و بر قاتلان حضرت لعن کرد.1 علاوه بر این، از وجود مقدس امام حسین علیهالسلام اثر میگرفتند و تربیتهای مکتب حسینی را به جان و دل میخریدند. در یک لایه بالاتر، آن بزرگواران از آنجایی که به واسطه تربیتهای الهی، اهل سبقت در زمان یا به تعبیری السابقون بودند و از عوالم و آینده و نشئات بعد خبر میدادند، به طور طبیعی در گذر زمان، با داستان عاشورا به صورت عینی و عملی مواجه میشدند و شاهد این رویداد بودند.
در گزارشهای قبلی به وجه اشتراک ماجرای آدم و نوح نبی علیهما السلام با ماجرای امام حسین علیهالسلام اشاره شد و حال مروری بر ماجرای ارتباط ابراهیم علیهالسلام به عنوان یکی از اولوا العزم از رسولان خواهیم داشت. این رسول بزرگوار از جمله رسولانی بود که در مقطعی از رسالت خویش با ماجرای امام حسین علیهالسلام و روز عاشورا از طریق نجوم آشنا شد، آن زمان که «إِذْ قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ» به پدرش و قومش فرمود چه چیز را میپرستید؟ «أَ إِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُریدُون» آیا غیر از خدا، به دروغ، خدایانى [دیگر] میخواهید؟! «فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعالَمین» پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟ سپس خداوند میفرماید «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُوم» (به خواست خدا) نگاهی به ستارگان انداخت «فَقالَ إِنِّی سَقیم» و فرمود من بیمار هستم. قوم او نیز با ریشخند ابراهیم را ترک کردند. (85 تا 90 صافات)
ماجرای آگاهی حضرت ابراهیم از شهادت امام حسین(ع) با نگاه به اوضاع ستارگان
اما این آیه چه ارتباطی به ماجرای امام حسین علیهالسلام دارد؟ در اینجا روایات به مدد ما میآیند و رمزینههایی را مطرح میکنند. امام صادق علیهالسلام فرمود «حَسَبَ فَرَأَى مَا یَحُلُّ بِالْحُسَیْنِ ع فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ لِمَا یَحُلُّ بِالْحُسَیْنِ ع.» یعنی «ابراهیم (وقتی به نجوم نگاه کرد) حساب کرد و آنچه به حسین علیهالسلام وارد میشود (از اوضاع کواکب) فهمید، سپس گفت: من بیمارم، از آنچه به حسین وارد میشود.» جالب است که لحن کلام به گونهای است که گویی ابراهیم علیهالسلام از قبل با امام حسین علیهالسلام آشنایی دارد و با دیدن اوضاع ستارگان، با امر عاشورا مواجه میشود و تا حدی جلو میرود که حالت بیماری به ایشان دست میدهد.
اسماعیل (ع) فدیه ذبح عظیم
دومین ماجرایی که حکایت از آشنایی ابراهیم نبی با امام حسین علیهماالسلام و جریان عاشورا دارد، روایتی از امام رضا علیهالسلام است. شیخ صدوق علیهالرحمة در کتاب «الخصال» مینویسد: فضل بن شاذان میگوید: از امام رضا شنیدم که فرمود: چون خداوند به ابراهیم فرمان داد به جاى پسرش اسماعیل، آن قوچى را که فرستاده بود ذبح کند، ابراهیم آرزو کرد که پسرش اسماعیل را به دست خود ذبح میکرد و به ذبح آن قوچ مأمور نمیشد تا به قلبش آن چیزی برسد که به قلب پدرى که عزیزترین فرزندش را ذبح کرد میرسد، تا با این کار به بالاترین درجه ثواب مصیبتزده برسد. پس خداوند به او وحى کرد: اى ابراهیم محبوبترین خلق من نزد تو کیست؟ گفت: پروردگارا، کسى را که محبوبتر از حبیب تو محمد (ص) باشد نیافریدهاى. وحى شد: آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟ گفت: او را از خودم بیشتر دوست دارم. خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟ گفت: فرزند او را. فرمود: ذبح شدن فرزند او به دست دشمنانش براى تو دردناکتر است یا ذبح شدن فرزندت به دست خودت به خاطر اطاعت من؟ گفت: پروردگارا ذبح شدن فرزند او به دست دشمنانش برایم دردناکتر از ذبح فرزندم به دست خودم است. فرمود:
اى ابراهیم، طائفهاى که گمان میکنند که از امّت محمد هستند، فرزند او حسین را پس از وى از روى ستم و دشمنى میکشند، همان گونه که قوچ را سر میبرند و با این کار دچار غضب من میشوند. ابراهیم با شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و قلبش به درد آمد و شروع به گریه کرد، پس به او وحى شد که
اى ابراهیم جزع و فغان تو را فداى فرزندت اسماعیل قرار دادم مثل آنکه اسماعیل را به دست خودت فدا کرده چون حسین (ع) و قتل او کردى و با این کار تو را به بالاترین درجه اهل ثواب در مصیبت میرساندم و این معناى سخن خداوند است که فرمود: «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیم».
----------------------
پاورقی:
1.
الف) رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی خطاب به امام حسین فرمود «یَا بُنَیَّ إِنَّکَ سَــتُسَاقُ إِلَى الْعِرَاقِ وَ هِیَ أَرْضٌ قَدِ الْتَقَى بِهَا النَّبِیُّونَ وَ أَوْصِیَاءُ النَّبِیِّینَ؛ یعنی اى فرزندم، همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد و آن زمینی است که انبیاء و اوصیاى انبیاء با آن ملاقات کردند. (مختصرالبصائر، محمد حسن حلی عاملی، ص139)
ب) علامه مجلسی در بحار نقل میکند: «أَنَّ آدَمَ لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ لَمْ یَرَ حَوَّاءَ فَصَارَ یَطُوفُ الْأَرْضَ فِی طَلَبِهَا فَمَرَّ بِکَرْبَلَاءَ فَاغْتَمَّ وَ ضَاقَ صَدْرُهُ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ ... هنگامى که حضرت آدم علیهالسلام به زمین هبوط کرد، حضرت حواء را ندید. آن حضرت براى یافتن حواء شروع به جستجو کرد. موقعى که عبور آن بزرگوار به کربلا افتاد بدون جهت اندوهگین و نفس در سینهاش تنگ شد ...
انتهایپیام/