ناگفتههایی از عملیات قهرمانانه حزبالله در «بنت جبیل»
عملیات راهبردی «بنت جبیل» که صحنههای حقارتبار زیادی برای صهیونیستها رقم زد تنها یکی از دستاوردهای حزبالله در جنگ ۳۳ روزه بود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، یکی از مهمترین دستاوردهای مقاومت در طول جنگ 33 روزه در جولای 2006 علاوه بر پیروزیهای میدانی، این بود که از یک سو آسیبپذیری بالای نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی را آشکار کرد و از طرف دیگر محدود بودن توانایی نیروی هوایی این رژیم برای تاثیرگذاری بر جنگها را نشان داد. نکته مهم دیگری که رزمندگان حزبالله در این جنگ ثابت کردند آن بود که روحیه یک فرد مبارز عنصر اصلی در پیروزیهاست و مهم نیست که امکانات در مقایسه با دشمن چقدر کم باشد.
عملیاتهایی که رزمندگان حزبالله در مناطق مختلف از جنوب لبنان انجام دادند به ویژه منطقه بنت جبیل و روستاهای همجوار آن که به «میدان آزادی» معروف است، به خوبی قدرت مقاومت را در تحمیل اراده خود به دشمن صهیونیستی ثابت کرد. بنابراین، دانستن جزئیات آنچه رزمندگان مقاومت در این عملیاتها انجام دادند، حقیقت معادلات بازدارنده مقاومت و پوچی تهدیدهای مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل را که آخرینِ آنها لفاظیهای بیهوده «یوآو گالانت» وزیر جنگ این رژیم بود، برای ما آشکار میکند.
روستای مرزی بنت جبیل واقع در مرز لبنان و فلسطین اشغالی در طول جنگ 33 روزه به یکی از نمادهای مقاومت و کانونهای شکست رژیم صهیونیستی تبدیل شد و تلاش اسرائیل برای اشغال این منطقه خسارتهای زیادی را بر دوش این رژیم گذاشت.
در همین زمینه «الحاج جواد» یکی از فرماندهان میدانی مقاومت لبنان که در عملیاتهای آزادسازی حزب الله در جنگ جولای مشارکت داشت در مصاحبه با وبسایت الخنادق جزئیات عملیات بنت جبیل و نیز سناریوهای ترسناکی که در جنگ بعدی در انتظار صهیونیستهاست را شرح داد که خلاصه آن به شکل زیر است:
در 19 جولای (2006) عملیات مارونالراس آغاز شد و طبیعتا صهیونیستها در حال آمادهسازی برای بمباران مناطق همجوار مارونالراس بودند تا نقاط دید ما را کور کرده و سپس وارد این منطقه شوند. به این ترتیب یک نیروی زرهی بزرگ و گروه عملیاتی اصلی یگان «ایگوز» ارتش صهیونیستی که مشخصا برای انجام عملیات ضد مقاومت ایجاد شده بود عملیات نظامی خود را در این منطقه آغاز کردند.
در سحرگاه 19 جولای عملیات زمینی رژیم اشغالگر در مارونالراس آغاز شد که با حرکت سریع خودروهای زرهی این رژیم از بین روستاهای این منطقه به ویژه در جاده اصلی همراه بود. عناصر ارتش اسرائیل درحالی که با خیالی آسوده در صدد پیشروی در مارونالراس بودند، در وهله نخست با موشکهای ضد تانک مقاومت که از منطقه «یارون» شلیک شد، غافلگیر و شوکه شدند. تعدادی از خودروهای زرهی ارتش صهیونیستی نیز که توانسته بودند خود را به مارونالراس برسانند با آرپی جیهای رزمندگان مقاومت غافلگیر شدند.
کمینی که نیروهای مقاومت در مارونالراس برای صهیونیستها گذاشته بودند منجر به انهدام یک تانک دشمن و آسیب جدی به یک تانک دیگر و کشته و زخمی شدن شماری از عناصر نیروی زمینی اسرائیل شد. حتی برخی از نیروهای کمکی که ارتش صهیونیستی برای نجات عناصر نیروی زمینی خود به مارونالراس میفرستاد توسط نیروهای مقاومت غافلگیر میشدند و این نیروها به خوبی تحرکات نظامیان صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی را تحت نظر داشته و تعداد زیادی از تجهیزات نظامی دشمن را در داخل فلسطین اشغالی هدف قرار دادند.
عقبنشینی صهیونیستها از مارونالراس
این کمین مقاومت، اسرائیلیها را وادار کرد که یک گام به عقب بردارند و تاکتیک خود را تغییر دهند؛ زیرا نیروی زمینی این رژیم هنوز حتی وارد عملیات اصلی نشده بود که توسط مقاومت غافلگیر شد. البته این عقبنشینی، آغاز اشتباهات بعدی ارتش اسرائیل بود. تاکتیکی که صهیونیستها در این مرحله به کار گرفتند یک روش قدیمی و مربوط به سال 1948 یعنی ابتدای اشغالگری این رژیم در فلسطین بود. صهیونیستها سعی کردند از مسیرهای مینگذاری شده خود را به مارون الراس برسانند اما رزمندگان مقاومت، محل اختفای عناصر نیروی زمینی اسرائیل را در این منطقه کشف کرده و موضع آنها را هدف قرار دادند.
در اینجا نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم این است که مقاومت در جریان جنگ 33 روزه بلافاصله از موضع دفاعی خارج شد و این گونه نبود که مثلا نیروهای مقاومت پشت سنگرها منتظر بمانند تا بعد از حمله اسرائیلیها عملیات خود را آغاز کنند؛ بلکه رزمندگان حزبالله هر زمان که موضع اسرائیلیها را در هر مکانی کشف میکردند، عملیاتهای غافلگیرانه خود را آغاز مینمودند و درواقع عملیاتهای تهاجمی انجام میدادند نه دفاعیِ صرف.
به لطف خداوند رزمندگان مقاومت توانستند خودشان را به خانهای که عناصر یگان ویژه ایگوز رژیم اشغالگر در آن پنهان شده بودند، برسانند و از فاصله نزدیک و درواقع رودر رو با آنها جنگیدند و شکست بزرگی به دشمن وارد ساختند.
فرماندهی مدبرانه مقاومت
قطعا در نبرد مارون الراس، یک نکته مهم مربوط به فرماندهی مقاومت و مدیریت این عملیات است که موجب ثبت یک پیروزی بزرگ شد. در سایه یک فرماندهی خوب و مدبرانه، رزمندگان مقاومت نیز روحیه بسیار بالایی داشتند؛ تا جایی که توانستند یک عملیات تهاجمی دقیق انجام داده و خودشان را به موضع اسرائیلیها برسانند و از نزدیک با آنها درگیر شوند. در این درگیری چند نظامی صهیونیست کشته شدند. این درگیری حدود یک ساعت طول کشید و صهیونیستها به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند از مرکز منطقه مارون الراس عبور کنند.
نکته قابل توجه در این نبرد آن است که علیرغم برتری هوایی اسرائیل و پوشش هوایی و اطلاعاتی بسیار بالایی که در عملیات مارونالراس انجام داد و پهپادهای آن حریم هوایی این منطقه را پر کرده بودند، اما ابتکار رزمندگان مقاومت علاوه بر فلج کردن نیروی زمینی ارتش اسرائیل، آزادی عمل را از نیروی هوایی آن نیز گرفت.
بعد از آن صهیونیستها سعی کردند خودروهای زرهی خود را از سمت شراق مارون الراس وارد کنند و به محض ورود به منطقه الکحیل در شرق مارونالراس، درگیری میان عناصر صهیونیست و نیروهای حزبالله از سرگرفته شد. رزمندگان مقاومت خودروهای زرهی دشمن را هدف قرار دادند و در وهله نخست دو تانک «مرکاوای» اسرائیل که اسطوره ارتش این رژیم بود منهدم شدند. سپس یک دستگاه تانک دیگر که به سمت منطقه بنت جبیل حرکت میکردند توسط بمبی که نیروهای مقاومت در مسیر آن کار گذاشته بودند، به طور کامل منهدم شد و اینجا بود که اسرائیلیها گیج شدند.
فریاد نظامیان ارتش اسرائیل درحالی که خاک به سر و صورت خود میپاشیدند
یکی از صحنههای جالب توجه در این عملیات مربوط به گریه و زاری عناصر نیروی زمینی اسرائیل است. به عنوان مثال وقتی که تانکهای ارتش اسرائیل هدف قرار گرفتند، شماری از نظامیان این رژیم برای کمک به افراد داخل تانک آمدند اما زمانی که صحنههای داخل تانک را مشاهده کردند درحالی که فریاد میزدند پا به فرار گذاشتند. آنها به سمت یک باغ زیتون که در همان نزدیکی بود فرار کردند و درحالی که گریه و ناله میکردند، خاک به سر و صورت خود میپاشیدند. ای کاش یک دوربین بود تا از این صحنه حقارتبار اسرائیلیها عکس میگرفت.
لحطظاتی بعد یک گروه پیاده نظام ارتش اسرائیل قصد پیشروی به سمت مارونالراس داشت که مورد هدف موشکهای ضد تانک قرار گرفت و در همان ابتدا 3 نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند. درگیریها تا نیمه شب ادامه داشت و سپس اوضاع آرام شد. در آن زمان اسرائیلیها شروع به تجدید نظر در محاسبات خود کردند و سوال بزرگی که ذهن آنها را مشغول کرده بود این بود که یگان ایگوز با امکاناتی که اصلا قابل مقایسه با امکانات نیروهای حزبالله نیست، چگونه چنین شکست خفت باری را متحمل شده است؟
یکی از فرماندهان ارتش رژیم اسرائیل میگوید: ما عملیات زمینی را از روستای مارون الرأس در نقطه مرزی آغاز کردیم و پس از اشغال این روستا، به سمت بنت جبیل حرکت کردیم اما بعدها فهمیدیم که مارون الرأس برای ما تنها یک تله بود و عناصر حزبالله در قتلگاه بنت جبیل انتظار ما را میکشیدند و طولی نکشید که در مثلث "عیناتا - بنت جبیل - مارون الرأس" گرفتار شدیم.
بنت جبیل؛ جایی که استکبار و غرور صهیونیستها نابود شد
جمله معروف سید «حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله مبنی بر اینکه «اسرائیل سستتر از خانه عنکبوت است» به شدت صهیونیستها را ناراحت و عصبانی کرده بود و آنها برای بازگرداندن حیثیت از دست رفته ارتش خود، عملیاتی را آغاز کردند که نام آن را « رشتههای فولادی» گذاشته بودند. هدف اصلی این عملیات ورود به منطقه بنت جبیل و بالا بردن پرچم رژیم صهیونیستی در مکانی بود که سید حسن نصرالله جمله معروف خود را گفته بود.
اسرائیلیها در این عملیات به استراتژی «بازی در زمین سوخته» متوسل شدند. عملیات مذکور در 24 جولای با بمباران هوایی آغاز شد و تا بامداد 26 جولای ادامه داشت. صهیونیستها با این تصور که در این بمباران هیچ یک از نیروهای مقاومتی که حاضر در منطقه بنت جبیل بودند زنده نماندهاند، عملیات تهاجمی خود را آغاز کردند. این عملیات تحت پوشش کامل یگان اطلاعاتی و نیروی هوایی ارتش اسرائیل بود اما آنها نمیدانستند که تحت نظارت دقیق مقاومت هستند.
شمار زیادی از نیروهای گردان 51 تیپ گولانی عناصری بودند که در این عملیات شرکت داشتند. نیروهای مقاومت دقیقا میدانستند که آنها از چه مسیری عبور میکنند و قرار است کجا بروند. رزمندگان حزبالله حتی میدانستند هرگروه از نیروهای اسرائیلی چه ماموریتی دارند. دقیقا هنگام اذان صبح بود که اسرائیلیها رسیدند و درگیری با رزمندگان مقاومت از فاصله یک متری آغاز شد؛ به طوری که آنها فقط به اندازه یک دیوار باهم فاصله داشتند. نظامیان صهیونیست در داخل یک باغ زیتون در نزدیکی مارونالراس مستقر شده بودند.
هلاکت معاون فرمانده گردان ارتش اسرائیل
توفیق الهی برای رزمندگان مقاومت در این عملیات آن بود که در همان ابتدا جانشین فرمانده گردان ارتش اسرائیل کشته و خودِ فرمانده به شدت مجروح شد و نظامیان آن نیز همگی یا به هلاکت رسیدند یا زخمی شدند. رزمندگان مقاومت از پشت دیوار نارنجکهای دستی پرتاب میکردند و از طرف دیگر 12 تن از نیروهای حزبالله در درگیری مستقیم با عناصر دشمن بودند و همین مسئله صهیونیستها را گیج کرده بود؛ تا جایی که دیگر نتوانستند مقاومت کنند و امید خود را از دست دادند و فهمیدند که هیچ نیرویی نیز به کمک آنها نخواهد آمد، زیرا دو گروه دیگری که پشت سر آنها قرار داشتند از ورود به منطقه درگیری اجتناب کردند و عقب نشستند.
فرمانده گروهان ارتش صهیونیستی که در این عملیات حضور داشت سعی کرد از نیروهای هوایی برای نجات عناصر خود کمک بگیرد اما پهپادهای ارتش اسرائیل در منطقه درگیری از کار افتاده بودند و هیچ امیدی برای صهیونیستها در این منطقه نماند. در این میان افرادی که هنوز جان داشتند شروع به عقب کشیدن کشته شدگان و مجروحان کردند. رسانههای صهیونیستی که تحت سانسور نظامی شدید قرار دارند تعداد کشته شدگان و مجروحان این عملیات را 44 نفر اعلام کردند اما روشن است که تلفات جانی صهیونیستها بسیار بیشتر بود.
این گردان ارتش صهیونیستی چون دیگر توان رزمی نداشت کاملا از خدمت خارج شد و همه دغدغه آن، مداوای مجروحان بود که حال بسیار وخیمی داشتند. معضل اصلی عناصر این گردان، آن بود که نمیدانستند چگونه از منطقه درگیری نجات پیدا کنند و سپس گروه دوم گردان مذکور وارد میدان شد و به این ترتیب درگیری دوم با نیروهای مقاومت آغاز شد که یک ساعت طول کشید. با این وجود تانکهای ارتش اسرائیل نتوانستند برای بیرون کشیدن مجروحان وارد منطقه درگیری شوند و نیروی هوایی این رژیم نیز عملا از خدمت خارج شده بود.
صحنهای دیگر از تحقیر اسرائیلیها
سپس فرمانده گروهان ارتش اسرائیل شروع به عقب راندن نیروهای خود کرد و آنها حتی برای برداشتن سلاح و تجهیزات خود نیز برنگشتند و فرار کردند. این عملیات ضعف و آسیبپذیری بزرگ نیروی زمینی ارتش صهیونیستی را به نمایش گذاشت و موجب شد تا در استراتژی زمین سوخته بازنگری کنند. همچنین به صهیونیست ها ثابت شد که نمیتوانند کنترل منطقه بنت جبیل را به دست بگیرند.
اگر بخواهیم عملیاتهای زمینی مقاومت در منطقه بنت جبیل، عیناثا، عیترون، مارون الراس و ... را به طور خلاصه شرح دهیم، حاکی از شکست اسرائیل در همه اهداف اعلام شده آن در این مناطق است. ما اینجا فقط درباره یک عملیات محدود در منطقه بنت جبیل صحبت کردیم که در آن بیش از 15 دستگاه تانک ارتش اسرائیل منهدم شد و عواقب آن به حدی برای صهیونیستها وحشتناک بود که یکی از عناصر آن که در این عملیات شرکت داشت گفت: «عملیات بنت جبیل موهای سر ما را سفید کرد و هرگز از خاطرمان بیرون نمیرود».
نکته قابل توجه بزرگی که درباره عملیات بنت جیبل وجود دارد آن است که تنها 120 تا 150 نیروی مقاومت توانستند 5 تا 6 هزار نیروی ارتش رژیم اشغالگر که برای سیطره بر منطقه بنت جبیل آمده بودند را مجبور به عقبنشینی کنند.
انتهای پیام/