روایت بازدید از زندان رجاییشهر؛ زندان تعطیل شد زندانبان نه! + فیلم و تصاویر
زندان رجاییشهر تعطیل شد اما زندانبانان آن هنوز هنوز در برجهای نگهبانی حضور دارند و حتی آنها هم نمیدانند رجاییشهر چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، کرج 50 سال قبل به این بزرگی نبود، ییلاقی خوش آبوهوا محسوب میشد با باغهایی پردرخت و پرمحصول و رودخانههایی پرآب. در این سالها با رشد جمعیت، افزایش نیاز رفاهی ساکنان تهران و قزوین و شهرهای اطراف، کرج توسعه شهری پیدا کرد و شد کلانشهر، کلانشهری به پهنا و درازای بزرگ که اطراف خود را بلعید، حتی زندانهایی که جایی در دورستهای کرج ساخته شده بود؛ زندان قزلحصار و زندان رجاییشهر.
چرا زندان رجاییشهر باید منتقل میشد؟
زندان رجاییشهر با زمین 63 هکتاریاش، حالا نزدیک به مرکز شهر است و هم مانعی برای توسعه مناسب شهری منطقه. از نظر زیست محیطی آسیبرسان است و به دلیل ماهیتی که در نگهداری از محکومان دارد، حاشیهنشینی را رواج میدهد.
این حاشیهنشینی مصائب فرهنگی و اجتماعی در پی دارد و خود میتواند عامل ناهنجاریهای بسیاری شود، به خصوص اینکه محکومان رجاییشهر، مجرمان جرایم خشن هستند؛ سرقتهای مسلحانه، قتلهای عمد با برنامه قبلی، نزاعهای جمعی همیشگی، اوباشگری، تهیه و توزیع گسترده مواد مخدر و ... جرمهای اینچنینی، اگر محکومی در استان تهران داشته باشد، در رجاییشهر نگهداری میشد.
همین موارد مردم کرج را بر آن داشت تا مطالبهای بهحق و عادلانه از دستگاه قضا داشته باشند، این مطالبه ابتدا در گوشی بود؛ چون انتقال زندانی بزرگ رجاییشهر در تصور نمیگنجید؛ تا اینکه قوه قضاییه رویکرد خود را عوض کرد و دوره تحول و تعالی را بنا گذاشت، دورهای که در آن شنیدن مطالبات مردم جایگاه ویژهای دارد.
دستور رییس قوه قضاییه برای انتقال زندان رجاییشهر
در همین اثنا، رییس قوه قضاییه در سفر استانی فروردین ماه امسال به استان البرز و شهر کرج، این مطالبه را بهصورت مستقیم شنید و دستور داد تا نسبت به تعطیلی زندان رجاییشهر و انتقال زندانیان آن برنامهریزی شود.
برنامهریزیها و اقدامات طی چند ماه انجام و آخرین گروه از زندانیان و مددجویان رجاییشهر یازدهم مرداد ماه جاری از زندان منتقل شدند و حالا کامیونها، آخرین سرویسهای خود برای خروج تجهیزات باقیمانده را به انبارها و زندانهای میزبان مددجویان سابق رجاییشهر منتقل میکنند و اداریها و نگهبانان و زندانبانان و سربازها، منتظر رسیدن امریههای انتقالی خود برای ادامه خدمت هستند.
تور ویژه زندانگردی برای اهالی رسانه
داستان تخلیه رجاییشهر البته شایعاتی هم بهراه انداخته بود، اینکه قوه قضاییه این زندان یا حداقل بخشهایی از آن را تخلیه نکرده و قصد استفاده تبلیغاتی از کار نکرده را دارد! برخی کاربران فضای مجازی و رسانههای همیشه معاند بهاصطلاح ایرانی فعال در خارج از کشور هم خواستند به این شایعات دامن بزنند که قوه قضاییه 80 خبرنگار و عکاس از رسانههای داخلی و خارجی را به زندان تعطیل شده رجاییشهر برد و تور ویژهای برای آنان گذاشت تا از نزدیک آن را ببینند.
این تور ویژه 21 مرداد انجام شد و شروع آن با گذشتن از ایستهای بازرسی و گیتهای ورودی بود که بدون بازرسی بدنی و استفاده از دستگاه ایکسری، انجام شد.
یک تا 4 نفر، ظرفیت اتاقهایی با یک اندازه
این زندان 10 اندرزگاه داشت و هر اندرزگاه 3 سالن در سه طبقه. درهای آهنی و بزرگ که با اهرمهای الکترونیکی باز و بسته میشوند به سالن شماره یک میرویم که بیشتر مجرمان اقتصادی و کلاهبرداران در آن نگهداری میشدند.
دو سمت سالنها تا 16 اتاق برای زندانیها تعبیه شده بود، اتاقهایی حدوداً 6 متری که الان خالی و متروک هستند اما تا همین یکی دو هفته قبل، فرش بودند و هر کدام پذیرای یک، دو، سه یا نهایتاً 4 مددجو بودند. وکیلبند، اتاق اختصاصی داشت، رفقا با هم گذران عمر میکردند و هر کدام تجربه خود را میگفتند.
بالای دیوارهای این اتاقها، پنجرههای کوچک با نوارهای مشبک تعبیه شده بود که زندانی از آن تنها میتوانستند آسمان کرج را و شاید نوک شاخههای کاجهای بلند محوطه زندان را ببینند.
انتهای سالن هم یک حسینیه قرار داشت، به مساحت تقریبی بیش از 100 مترمربع که با کتیبههای عاشورایی و خطاطیهای اذکار و ادعیههای مختلف تزیین شده بود و پشتیها، دورادور حسینیه روی فرشهای طرح کاشان تکیهگاه عبادتکنندگان و عزاداران بود.
داعشیها و دزدان دریای سومالی در رجاییشهر
این زندان چهرههای زیادی به خود دیده است، مانند ترمینال پر و خالی میشد و ظرفیت آن بیش از 2 هزار نفر بود اما قبل از افتتاح ندامتگاه بزرگ تهران در جنوب تهران در ابتدای دهه 1390 شمسی، حتی میزبان حدود 7 هزار مددجو و زندانی نیز بوده است.
زندان رجاییشهر زمانی عربدههای وحید مرادی و هانی کرده و کریخوانی نوچههای آنها و اراذل دیگر را شنیده است، زمانی هم صدای رپخوانی حمید صفت که به جرم قتل ناپدری خود زندانی بود. زمانی میزبان آرمان عبدالعالی بود که اولیای دم غزاله از خون فرزند خود نگذشتند و در نهایت همین جا قصاص شد و ... که این راهروها و این اتاقها را گز میکردند تا حکمشان اجرا شود. درست مانند آن 20 نفری که پارسال اعلام شد در مقاطع دانشگاهی در حال تحصیل در رشتههای «حقوق جزا»، «کسب و کار» و «مدیریت» هستند.
شاید این را نمیدانستید که بازداشتیهای عضو داعش و دزدان دریایی سومالی هم در این زندان نگهداری میشدند اما راوی داستان به ما نگفت که در کدام بخش و به چه صورت!
سالنها را میگذریم و از خبازخانه با سه ماشین پخت نان دیدن میکنیم و از آشپزخانهای بزرگ با دیگهای ماشینی و برقی که تا به امروز آن را ندیده بودیم. این آشپزخانه در هر وعده 1500 تا 2000 پرس غذا آماده میکرد و رکورد 7000 پرس پخت غذا را هم به خود دیده است.
گذشتن از تهدید کرونا فقط با یک فوتی!
بهداری هم به این شکل است؛ پرخدمات و پربازده اما تجهیزات آزمایشگاهی و درمانی آن به همراه زندانیان انتقال داده شده است. کادر درمان بهداری زندان، گاهی در یک شب بیش از 50 بیمار را بستری و مراقبت کردهاند و افتخار خود را تک بودن در دنیا به لحاظ مقابله با کرونا میدانند؛ زندان رجاییشهر در تمام دوران اپیدمی فقط یک فوتی ناشی از ابتلا به کرونا داشته است و این با توجه به جمعیت بسیار بالای آن بینظیر است.
اینکه هموطنی که به هر دلیل عمد یا غیرعمدی درگیر زندان است اما جان و سلامت او مهم است، گروه را به وجد میآورد اما دقایقی بعد وقتی در سالن ملاقات، با آن پنجرههای حصار کشیده بیروح و گوشیهای تلفن زمخت در کابین را دیدیم، مسیری که زندانی برای رسیدن به محل ملاقات پشت شیشه را تجربه کردیم، غربت و دلتنگی را از ته دل احساس کردیم.
چقدر پدران مقابل فرزندان شرمنده نشستند و بهجای نصیحت کردن پند شنیدند، چقدر فرزندان مقابل مادران نشستند و برای اشک ریخته آنها بغض کردند و ساعتی بعد برای آن در گوشهای گریه مردانه سر دادند و تصمیم به توبه گرفتند، چقدر برادران از پشت همین کابینها از خواهران عذرخواهی کردند که باعث سرافکندگی بودند و چقدر محکومان و متهمان پیگیر پرونده خود و آخرین اقدامات خانواده برای آزادی شدند تا هوای شهر را تنفس کنند و آغوشی که از آنها استقبال میکند، دستهای گشوده مادر باشد و کنار خانواده سر بر بالین بگذارند.
دیدار ما از این سالن و تصویرسازی آن حدود 20 دقیقه بهطول کشید، به اندازه وقت ملاقاتی که از سوی مسئولان زندان تعیین شده بود و بر دیوارهای سالن ملاقات خودنمایی میکرد.
فعال در مباحث فرهنگی و آموزشی
به همراه گروه از بخش فرهنگی زندان که در ساختمان مدرسه حضرت ابراهیم خلیلالله بازدید کردیم. این مدرسه را حاج اکبر ابراهیمی، خیّر مدرسهساز در سال 1384 ساخته است.
کتابهای کتابخانه کارتن شدهاند تا به زندانهایی که زندانیان رجاییشهر را پذیرفتهاند، منتقل شدهاند. کتابهایی با موضوع تاریخ جهان، مذهبی، فرهنگ فارسی و ... که زندانیان در ساعات اداری میتوانستند آنها را بهامانت بگیرند و مطالعه کنند.
اگر هم سواد نداشتند میتوانستند در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت کنند و سواد بیاموزند و همچنانکه که گفتیم، این زندان میزبان دانشجویانی در مقاطع مختلف تحصیلات دانشگاهی بود و فضا را برای تحصیل آنها مهیا کرده بود.
محوطه هواخوری زندان هم دیوارهای سیمانی و کف آسفالت دارد که از آن خار و خاشاک سر برآوردهاند، و تلفنهای کارتی بسیار که روی دیوارها نصب شدهاند و تور والیبال و دستگاههای ورزشی از مدل همانهایی که در پارکها نصب شدهاند. اینها همان تصویر آشنایی است که در قاب تلویزیون و در سریالها و فیلمها دیدهایم. برایم تازگی ندارد اما حس دلتنگی را بهخوبی حس میکنم.
منطقه ممنوعه حتی برای خبرنگاران
زمان تور کم کم به پایان خودش نزدیک میشود که از راوی میخواهیم سوئیت و سالن اعدام را ببینیم، از آنجا که این زندان محل نگهداری مجرمان جرایم خشن مانند قتل عمد و سرقت مسلحانه و قاچاق عمده مواد مخدر است، حتماً سالن اعدام و قصاص دارد. با درخواست ما موافقت نمیشود، اصرار نمیکنیم چون شاید تصور احساس محکومان که منتظر اجرای حکم بودند، خوشایند نیست و ته دل خرسندم که پیشنهادمان رد میشود.
مهیای رفتن میشویم. دیوارهای بلند را و سربازهای مسلح روی برجهای نگهبانی را از نظر میگذرانم و میبینم که زندان تعطیل شده اما زندانبان هنوز هست و حتی او هم نمیداند رجاییشهر چه سرنوشتی خواهد داشت و حالا محوطه 63 هکتاری زندان [سابق] رجاییشهر مانند دیگران در انتظار توافق سازمان زندانها و استانداری البرز است تا بهترین تصمیم برای آن یعنی بهرهداری عمومی شهری اتخاذ شود.
انتهای پیام/