شباهت برنامه امام حسین (ع) با داستان موسای نبی (ع)
نزدیکترین ماجرا به قیام امام حسین علیهالسلام، قیام موسای نبی است. این رسول بزرگوار طی این ماجرا شبانه دست بنیاسرائیل را گرفت تا از بین فرعونیان عبورشان داده تا به سرزمین موعود سوق دهد. امام نیز مخفیانه یاران خویش را به سمت مأموریت الهی حرکت داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ارتباط ماجرای امام حسین علیهالسلام با انبیای الهی به ویژه اولوا العزم از رسولان یکی از محورهای مهم معارف اسلامی است که با وجود احادیث متعددی که به خود اختصاص داده، مورد غفلت واقع شده است. در مطالب گذشته به بخشی از ارتباط ماجرای موسای نبی با امام حسین علیهالسلام اشاره شد، اما این بار زوایای دیگری از ارتباط این رویداد را مورد بررسی قرار میدهیم.
مبدأ ورود بحث را حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله قرار دادیم که طی آن فرمود «لَتَرْکَبَنَّ أُمَّتِی سُنَّةَ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ [وَ حَذْوَ] الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ شِبْراً بِشِبْرٍ وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ وَ بَاعاً بِبَاع...» یعنی «امّت من سنّت بنى اسرائیل را مرتکب خواهند شد به طورى که قدم جاى قدم آنان میگذارند و تیر به همان جا که آنان زدند میزنند، و وجب به وجب و ذراع به ذراع و باع به باع کارهاى آنان را انجام خواهند داد.»
اشاره شد که در آیه21 سوره قصص در ماجرای گریز موسی علیهالسلام از دست فرعونیان میخوانیم «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» یعنی موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى که مى]گفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.» امام حسین علیهالسلام آن زمان که قصد خروج از مدینه بهسوی مکه را داشتند، جانشان مورد تهدید قرار گرفت. امام هنگام خروج همین آیه را تلاوت کردند. در آیهای دیگر و در ماجرای بازگشت موسی علیهالسلام از مدین میخوانیم «فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ»؛ پس چون به آن [آتش] رسید، از جانب راستِ وادى، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: «اى موسى، منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان.» امام صادق علیهالسلام درباره مکان بقعه مبارکه موسی علیهالسلام ارائه میدهند. امام فرمود «آن وادی أیمن که خداوند متعال از آن در کتابش سخن گفته همان فرات است و منظور از بقعه مبارکه همان کربلاست و منظور از شجره، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است؛ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: شَاطِئُ الْوادِ الْأَیْمَنِ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى جَلَّ جَلَالُهُ فِی کِتَابِهِ هُوَ الْفُرَاتُ وَالْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ هِیَ کَرْبَلَاءُ [وَ الشَّجَرَةِ هِیَ مُحَمَّدٌصلى الله علیه و آله و سلم].
طبق این دو رویداد، دو ارتباط محتوایی و مکانی بین ماجرای موسی علیهالسلام با امام حسین علیهالسلام پیدا شد؛ اول اینکه همان گونه که موسی علیهالسلام به صورت «خائِفاً یَتَرَقَّبُ» یعنی بیم همراه با سنجش موقعیت از مصر خارج شد، امام حسین علیهالسلام نیز به همین صورت از مدینه خارج شد تا قیامی را تدارک ببیند. دوم اینکه موسی علیهالسلام همگام بازگشت از مدین، به موقعیت وادی أیمن رسید که طبق روایت امام صادق علیهالسلام همان فرات و بقعه مبارکه نیز همان سرزمین کربلاست.
حال به دو وجه دیگر اشتراک ماجرای موسی علیهالسلام با ماجرای امام حسین علیهالسلام اشاره میشود:
الف)حرکت کاروانی: موسی علیهالسلام در بازگشت دوم از مصر و پس از ماجراهایی مثل ساحران و ... که با فرعونیان داشت، بنیاسرائیل را به صورت کاروانی با خود حرکت داد. نمونه این رفتار را اولین بار درباره این رسول بزرگوار شاهدیم. زیرمجموعه ایشان قیام طالوت نبی است که البته طالوت از انبیای موسوی محسوب میشود، منتها نزدیکترین ماجرا به قیام امام حسین علیهالسلام، قیام موسی علیهالسلام است. ایشان طی این ماجرا شبانه دست بنیاسرائیل را گرفت تا از بین فرعونیان نجاتشان داده تا به سرزمین موعود سوق دهد. طی این ماجرا افراد رشدیافتهای همچون کالب بن یوفنّا و یوشع بن نون حضور داشتند و در تمام صحنهها از موسی علیهالسلام تبعیت کردند و این دو بزرگوار اولین نفراتی بودند که از دریا عبور کردند در حالی که همه بنیاسرائیل از غرق شدن ترس داشتند و زمانی که کالب و یوشع را دیدند، جرأت یافتند.
امام حسین علیهالسلام نیز کاروانی تشکیل داد، دست عدهای از یاوران را گرفت تا ایشان را به مسیری که خداوند هدایت میکند، حرکت دهد؛ یعنی همان گونه که موسی علیهالسلام هنگام خروج اول از مصر فرمود «عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل»، امام حسین علیهالسلام با امید هدایت بهسوی راهی که خدا مدنظر داشت، از مدینه خارج شد. در بین کاروانیان حسینی همچون کاروان موسی علیهالسلام افراد رشدیافتهای همچون حضرت عباس، علی اکبر و حضرت زینب علیهمالسلام و نیز پایینتر از ایشان حبیب بن مظاهر قرار داشتند و کاروانیان آن زمان که در تبعیت کم میآوردند، به رفتار عباس علیهالسلام توجه میکردند.
ب) دشمن طغیانگر: خداوند در سوره طه دو بار درباره طغیان فرعون سخن میگوید و طی این دو بار به موسی علیهالسلام مأموریت میدهد بهسوی او برو. در آیه24 میفرماید «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»؛ یعنی بهسوی فرعون برو که او طغیان کرده است و در آیه43 خطاب به موسی و هارون علیهما السلام میفرماید «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى». و بعد امر میکند با او با زبان نرم سخن بگویید «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى»؛ قول لیّن در این آیه یعنی گفتاری که یا موجب تذکر شود یا خشیت بیاورد که البته هیچ کدام برای فرعون حاصل نشد و او تکبر کرد. نهایت آنکه خداوند به موسی علیهالسلام وحی میکند شبانه بندگانم را بهسوی دریا حرکت بده. در چنین شرایطی بود که فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کرد «فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ ...» اما سرانجام در دریا غرق شدند.
اما در ماجرای امام حسین علیهالسلام، امام بارها یزیدیان را با زبان لیّن دعوت به حق کرد، منتها نه تنها در آنها تأثیری نداشت بلکه بر قساوتشان بیشتر افزوده میشد تا زمانی که امام با هدایت و وحی خدا از مدینه خارج شد و قومی را با خود همراه کرد. در چنین شرایطی بود که دشمنان گام به گام در پی او رفتند. موسی علیهالسلام مأموریت یافت به سمت دریا برود و امام حسین علیهالسلام به سمت صحرای بی آب و علف کربلا. کیفیت عمل امام حسین و موسی علیهالسلام تبعیت از هدایت الهی است، منتها هر کدام برای هدفی خاص و مأموریتی خاص. تفاوتهایی در دو ماجرا دیده میشود که از قرار زیر است:
1. در کاروان حسینی حدود 100 نفر دلداده و اهل تبعیت و با رشادتطلبی حضور داشتند، اما در ماجرای موسی علیهالسلام شاید کمتر از انگشتان دست تابعان ایشان بودند.
2. موسی علیهالسلام از دریا عبور داده شد، اما مصلحت آن شد که امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا با یارانشان به شهادت برسند.
3. موسی علیهالسلام اذن یافت از معجزات استفاده کند، اما امام حسین علیهالسلام اذن نداشت از توان خویش استفاده کند و لذا حتی به ملائک و اجنه اذن ورود به میدان نداد؛ چرا که ماجرای ایشان طبق حدیث لوح، از قبل رقم خورده بود.
نکته آخر اینکه ویژگی مشترک فرعون و امثال معاویه و یزید در این آیه از سوره طه است که خداوند در پایان قصه فرعون فرمود «وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى»؛ یعنی فرعون قوم خود را از مسیر حق و یاری حق گمراه کرد و آنها را بهسوی هادی الهی هدایت نکرد. یزید ملعون نیز عده زیادی از مسلمانان را با دروغ و تهدید و نیرنگ به گمراهی و تباهی کشاند و آنها را از هدایت بهسوی امام بازداشت.
انتهایپیام/