خودسانسوری سید‌مهدی شجاعی در «مسافر کربلا» به روایت سیروس همتی+ ویدئو

سیرویس همتی فیلم‌نامه «مسافر کربلا» نوشته سید‌مهدی شجاعی را فیلم‌نامه‌ای بی‌غل و غش و به شدت ملموس می‌داند و می‌گوید: شجاعی در این کتاب اصلا قصد به رخ کشیدن دیالوگ و جملات دراماتیک ندارد، او عمداً خود را مجاب به ساده‌نویسی کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «مسافر کربلا»  فیلم‌نامه‌ای به قلم سیدمهدی شجاعی و روایت یک آرزو است. آرزویی که یک شهید داشته و حالا یک عضو نوجوان از خانواده او سعی در برآورده کردنش دارد. یوسف نوجوانی است که دایی خود را در جنگ از دست داده است. مادربزرگ پیر او سال‌ها قبل برای دایی شهیدش قالیچه‌ای بافته و گفته شده که دایی وی در سرش سودای نذر کردن این قالیچه را داشته و دوست داشته برای این کار در حرم سید الشهداء (ع) بر روی آن نماز بگذارد. یوسف به دنبال برآورده کردن خواسته دایی شهید خود در تصمیمی بزرگ سعی می‌کند به صورتی مخفیانه با کاروان زیارتی محله‌اش برای زیارت کربلا همراه شود؛ آن هم بدون پاسپورت و ویزا و… یوسف خودش را در اتوبوس پنهان می‌کند و در نزدیکی مرز، حاضرین به وجود او پی می‌برند.

این فیلم‌نامه داستانی دو وجهی دارد. از سویی می‌توان شیطنت نهفته در شخصیت‌پردازی یوسف در این اثر و زاویه نگاه شجاعی در آن را در کنار طنز ظریف نهفته در زیر پوست این متن را به یک اثر نوجوانانه تعبیر کرد و از سوی دیگر فضای معنوی حاکم بر این اثر و نیز شرح عمل و عکس‌العمل‌های کاراکترهایی که یوسف در سفرش با آن‌ها روبرو می‌شود را می‌توان به یک داستان بلند معناگرایانه و چند لایه برای مخاطب بزرگسال نسبت داد.

نویسنده در «مسافر کربلا» سناریویی خلق کرده که نیازی به جلوه‌های بصری حاشیه‌ای برای قصه‌پردازی ندارد و سازنده آن به هیچ‌وجه نیازی به خلق میزانسن‌های پیچیده در به تصویر کشیدن آن حس نمی‌کند. داستان او از یک ایده بکر و در عین حال جذاب بهره می‌برد که او سعی کرده با نگاهی طنز آمیز؛ هر چند خفیف، آن را به جلو هدایت کند و در نهایت به پایان برساند. از همین روی «مسافر کربلا» را می‌توان سناریویی دانست که برای هر مخاطبی حتی در مقام یک داستان بلند خواندنی و جذاب است.

شجاعی که سابقه قابل توجهی در خلق داستان‌های دینی از شکل‌ها و زاویه‌دیدهای متفاوتی دارد، در «مسافر کربلا» از ابهام و ایجاز و هر نوع بیان استعاری در بیان روحیات و شخصیت‌پردازی‌های داستانی خود که همه در آرزوی رسیدن به کربلا هستند دوری می‌کند. داستان او نوعی تلاش برای تیپ‌سازی در مورد افرادی است که در جامعه پیرامونی او دست به اعمالی مذهبی می‌زنند و او در قالب این داستان به نوعی سعی داشته تا آن‌ها را به باطن عملی که دم از آن می‌زنند روبرو کند. صحنه‌هایی از فیلم‌نامه که نمایشگر تنوع حضور افراد در اتوبوس حامل زائران و طرز تفکر آن‌هاست در کنار صحنه‌هایی که مواجه پسرک با مسئول کاروان و فردی که در نهایت مسئولیت عبور وی از مرز را نشان می‌دهد به خوبی از پس این ‌کار بر آمده است. او در عین حال سعی دارد تا مخاطب را در بزنگاه‌هایی داستانی با خود درونی‌اش مواجه کند و به او گوشزد کند که اخلاص در عمل می‌تواند او را به هر آرزویی برساند؛ حتی اگر آن آرزو عبور از مرز یک کشور و قوانین مربوط به آن برای رسیدن به هدف باشد. این فیلم‌نامه در 127 صفحه و با طراحی فرزاد ادیبی برای جلد آن منتشر شده است.

سیروس همتی که خود نیز دستی بر نمایشنامه‌نویسی دارد،‌ در ویدئویی درباره این کتاب می‌گوید: سیدمهدی شجاعی در این کتاب اصلا قصد به رخ کشیدن دیالوگ، جملات دراماتیک ندارد، شاید به زعم من در این کتاب خودش را مجاب کرده که این کتاب به سادگی با تمام ویژگی‌های عامی و عمومی نوشته شود. این فیلم‌نامه،‌ فیلم‌نامه‌ای است، بی‌غل و غش،‌ عاری  از آرایه‌های ادبی و به شدت ملموس،‌ با قصه به شدت گیرا.

 

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط