" در جست‌وجوی شخصیت" مجموعه‌داستان‌های هشت نویسنده

" در جست‌وجوی شخصیت" مجموعه‌داستان‌های هشت نویسنده

نشر صاد به تازگی مجموعه داستان "هشت نویسنده در جستجوی شخصیت" را منتشر کرده که خروجی کارگاه آنلاین داستان‌نویسی لیلا جلینی، مدرس داستان‌نویسی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، نشر صاد به تازگی مجموعه داستان «هشت نویسنده در جستجوی شخصیت» را منتشر نموده که خروجی کارگاه آنلاین داستان‌نویسی لیلا جلینی، مدرس داستان‌نویسی است.
این مجموعه داستان شامل 8 داستان کوتاه است که تمامی آن‌ها ثمره‌ی اولین تلاش‌های جدی خالقینش به حساب می‌آید.داستان کوتاه به عنوان مجمل‌ترین قالب روایی داستان در این کتاب با افکار نویسندگان نوقلم آمیخته شده و مجموعه‌ای جالب توجهی را با در نظر گرفتن کلیه‌ی عناصر داستان ساخته است.
هشت نویسنده در جستجوی شخصیت با داستان‌های؛ خیابان خاکستری، جعبه تقسیم، سلطنت، رهایی از پل، طوقی، شور، دخترم بهار، دریا، یک پیشنهاد خوب برای مخاطبان داستان کوتاه است زیرا نویسنده‌ها فضایی را ساخته‌اند که به رئال نزدیک است و به شکل ملموس مسائل اجتماعی و جبر همراه آن را هم منعکس می‌کند.
سلطنت، گلی، معصوم خانوم، اکبر دینگ‌دینگ، مامان ناهید، حامد شخصیت‌های این مجموعه‌اند که نقش محوری را در طول داستان ایفا می‌کنند. نویسندگان در فضاسازی و شخصیت‌پردازی به شکل تکنیکی عمل کرده‌اند؛ طوری که می‌توان گفت ایده‌ها کاملاً پرداخت شده و بعد به مرحله‌ی نگارش رسیده است.
در نهایت می‌شود این مجموعه را اثری تازه نفس در دنیای ادبیات دانست که حول مضامینی چون وفاداری، مرگ، خانواده، عشق، رفاقت،‌ قضاوت و اختلالات روانی و ... می‌چرخد و مطالعه‌ی آن سبب آشنایی با تفکر نسل جوان در خلق داستان خواهد بود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

– لطف‌الله سر داغش را از روی بالش برداشت. نفس نفس می‌زد و با هر نفس بوی مرداب را بیشتر فرو میداد. قلبش مثل پتک خودش را به قفسه‌ی سینه‌اش می‌کوبید.  از شیشه‌ی در قدی درختهای نارنج را نگاه کرد که در میان مه سنگین مانند اشباحی سر در هم فرو برده بودند. از میان مه سایه‌ای را دید که انگار داشت نگاهش می‌کرد. شبح مرد قد بلندی آن‌قدر نزدیکش بود که اگر دست دراز می‌کرد، می‌توانست لمسش کند و آن‌قدر دور بود که انگار توده‌ی مه او را مانند ورقی نازک و شکستنی فشرده کرده بود.
-اکبر دینگ دینگ روی تخت چوبی همیشگی، چهار زانو نشسته بود. یک دستش را روی پیشانی پر چال و چروکش گذاشته بود و با دست دیگرش آکاردئونش را روی تخت تکیه داده بود. دستش را در امتداد پیشانی‌اش به موهای سفیدی که تا پشت گردنش رسیده بود، کشید. موهایی که طوری آن را به عقب شانه زده بود که اگر پالتو کهنه و شلوار گشادِ رنگ و رو رفته‌اش نبود، فکر می‌کردی موسیقیدان بزرگی است که دارد به خلق یک قطعه‌ی بی‌نظیر موسیقی فکر می‌کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران