اربعین جانبازان | با آقا بسته بودم که ما داریم می‌آییم + فیلم

جانباز قطع نخاعی می‌گوید در مسیر هشت روزه‌ای که رفتیم، شاید باورتان نشود، یک باد به ویلچرهای‌مان نزدیم. یک پیچ شل و سفت نکردیم. یک نفر زخم نشد که بگوییم عارضه این سفر بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، باشگاه جانبازان شهید مجموعه‌ای متشکل از آزادگان دوران دفاع مقدس و مدافعان حرم هستند که مدت‌هاست در عرصه ورزش‌های جانبازان از جمله بسکتبال، والیبال، وزنه‌برداری و ... به فعالیت‌های ورزشی مشغولند. این مجموعه از جانبازان عزیز سال گذشته تصمیمی مبنی بر زیارت اربعین حسینی گرفتند. با وجود تمام سختی‌هایی که در مسیر این زیارت متوجه آن‌ها بود، دل به دریا زدند و راهی این سفر سراسر نورانی شدند و امسال نیز بناست تجربه‌ای دیگر از این سفر آسمانی را تجربه کنند.

مصطفی مسعودی از جمله جانبازان عزیزی است که اربعین را تجربه کرده است. وی متولد 1342 و اعزامی سال 65 است. او می‌گوید با دستکاری شناسنامه توانسته به جبهه برو. در لشکر 10 سید الشهدا در گردان ادوات مشغول خدمت شد و مرحله دوم عملیات کربلای 5 اولین مجروحیت را تجربه کرد، منتها عارضه نخاعی نداشت. در سال 66 در عملیات بیت المقدس 6 دومین تجربه مجروحیت را داشت و در نهایت در سال 79 در مانور چتربازی دچار عارضه نخاعی می‌شود.

وی اکنون مدیریت باشگاه جانبازان شهید را بر عهده دارد و در این باره می‌گوید احساس کردم ورزش نوعی ترمیم روحی و روانی و جسمی و نیازی اساسی برای جانبازان است. شاید بالغ بر 4 – 5 سال طول کشید تا کنار دیگر جانبازان بیایم. 8 سال قبل بود که مسئولیت ورزش دوستان را خیلی مختصر و با یک رشته در خیابان ستارخان و باشگاه مخابرات بر عهده گرفتم. دیدیم که نیاز جانبازان به ورزش خیلی زیاد است، لذا کار را گسترش دادیم. یک نموداری برای خودمان ترسیم کردیم و شاهد بودیم جانبازانی که در ورزش هستند، شادابی و نشاط بیشتری دارند و این نشاط را به خانواده خود منتقل می‌کنند. وقتی قطع نخاعی در منزل باشد، شاید قالب بر 80 درصد کارش را دیگران انجام دهند. اگر نخاع گردن باشد که تمام کارهایش را باید دیگران بر عهده گیرند. این ورزش سبب شد بچه‌ها خیلی تغییر کنند. خدا را شکر که این مسیر را به رویم باز کرد تا بتوانم کمک‌حال آنها باشیم.

مسعودی ادامه می‌دهد یک وقت مجبور شدیم باشگاهی را با عنوان «باشگاه جانبازان شهید» در قالب باشگاه فرهنگی ورزشی تأسیس کنیم. حدود 4 سال است که به این مجموعه تفریحی ورزشی بنیاد نقل مکان کردیم. ابتدا که هیچ اجازه‌ای جهت ورود ما نمی‌دادند. در زمان آقای اوحدی توانستیم ایشان را متقاعد کنیم. قبلاً دست پیمانکار بود. نهایت اینکه اینجا بستری برای حضور 100 جانباز نخاعی و اعصاب و روان و درصدهای پایین‌تر شد. این باشگاه در قالب 13 رشته به کار خود ادامه می‌دهد و در قالب همین رشته‌ها در قهرمانی جانبازان در سطح کشور شرکت کردیم. علاوه بر این،‌ مقام‌های کشوری و آسیایی از بین همین جانبازان در این باشگاه حضور دارند.

الحمدلله ورزشکاران در کنار هم درد و رنج یکدیگر را حل و فصل می‌کنند. اینجا در قالب باشگاه هم صندوق وام داریم. برای این صندوق هیئت مدیره تشکیل دادیم. در کنار آن،‌ مسابقات بین شهری داریم،‌ امور اردویی مثل مشهد در برنامه داریم که سال گذشته یازده نفر از جانبازان نخاعی برای اولین بار در اربعین از این باشگاه اعزام به زیارت امام حسین علیه‌السلام شدند.

هشت روز اقامت داشتیم و هیچ برنامه اقامتی هم در کار نبود. برای یک جانباز قطع نخاعی حتماً باید سرویس خواب و خوراک او مهیا باشد. به لطف امام حسین به کربلا رفتیم. بلیط هواپیما دقیقه 90 برایم آماده شد؛ یعنی امروز بلیط را گرفتم و فردا سوار شدیم. در فرودگاه امام خمینی نزدیک به هشت ساعت تأخیر پرواز داشتیم. یک جانباز قطع نخاعی برای اینکه 8 ساعت روی ویلچر بنشیند، خیلی سخت است. یک ساعت و نیم هم تا نجف پرواز بود. زمان استقرار هم 2 ساعت به طول می‌انجامد؛ یعنی سرجمع چیزی حدود 13 ساعت روی ویلچر بودند. با تمام این سختی‌ها بچه‌ها در مسیر زیارت قدم گذاشتند. باورنکردنی است که یک جانباز نخاعی روی پتو بخوابد، اما این کار انجام شد. ما هیچ برنامه هتلی نداشتیم بلکه مهمان خودش بودیم. قبل از رفتن به من می‌گفتند برنامه‌ات چیست؟ می‌گفتم در این باره سؤال نکنید. چون خودم با آقا بسته بودم که ما داریم می‌آییم و مهمان خودتیم.

موکبی را پیدا کردیم که جز با عنایت امام حسین نبود. این موکب مختص جانبازان و مجهز به کولر ایستاده و سرویس‌های بهداشتی مخصوص بود.

وارد کربلا شدیم. یکی از دوستان هماهنگ کرد و گفت موکبی برای شما ردیف کردم. واقعاً شرایط مناسبی نداشت. هر جانباز حداقل باید یک روز در میان به حمام برود. با اینکه شرایط سخت گذشت، اما در نهایت یکی از مدیران هتل را پیدا کردیم و گفتیم یک اتاق به ما بده تا جانبازان فقط سرویس بروند. بعد از آن سه چهار روز مهمان حشدالشعبی شدیم. خیلی برایم جالب بود که مکانی مناسب ما داشتند. همان دوستان یک جایی در نجف برایمان پیدا کردند.

در مسیر هشت روزه‌ای که رفتیم، شاید باورتان نشود، یک باد به ویلچرهای‌مان نزدیم. یک پیچ شل و سفت نکردیم. یک نفر زخم نشد که بگوییم عارضه این سفر بود. برایم خیلی تعجب‌آور بود. می‌گفتم لطف امام حسین علیه‌السلام بود. مهمانی برای خودش بود. خود بچه‌ها هم کیف کردند. امسال هم به لطف خدا حدود 25 نفر عازم این سفریم.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط