۱۰ جلوۀ سبک زندگی در مراسم اربعین حسینی

10 جلوۀ سبک زندگی در مراسم اربعین حسینی

ایام اربعین حسینی، از جمله طلیعه‌های گسترش نور خداوند تا رسیدن به عصر ظهور امام عصر (عج) در پهنه‌ عالم است. این نور، پاک‌طینتان عالم را چنان تحت تأثیر خود قرار می‌دهد که سبک زندگی جدیدی را با محوریت امام حسین علیه‌السلام تجربه می‌کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ایام اربعین حسینی، از جمله طلیعه‌های گسترش نور خداوند تا رسیدن به عصر ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پهنه‌ عالم است. این نور، پاک‌طینتان عالم را چنان تحت تأثیر خود قرار می‌دهد که سبک زندگی جدیدی را با محوریت امام حسین علیه‌السلام تجربه می‌کنند؛ بنابراین عنصر بنیادین این نوع از سبک زندگی، محبت به خاندان عترت علیهم‌السلام به ویژه نسبت به وجود مقدس اباعبدالله علیه‌السلام است؛ بازتاب این نوع محبت و ارادت به خاندان وحی در فرهنگ پاک‌طینتان را در گرایش آنها به‌سوی عالی‌ترین ارزش‌های اخلاقی و ایمانی مشاهده می‌کنیم، خصلت‌هایی همچون تواضع، نرم‌خویی، صبر، قناعت، ایثار، ازخودگذشتگی، جانفشانی در مسیر حق، تکریم و بسیاری از عناصر دیگر، ترکیبی از ارزش‌های الهی هستند که در ایام اربعینی و در مؤمنان جلوه‌گر می‌شوند و آنها را آمادۀ پذیرش تربیت‌های آخرالزمانی تا قرارگیری در جبهۀ امام عصر عجل الله تعالی فرجه می‌کند.

منش «زهرا وار» میزبانان و زائران اربعین

از زیباترین ارزش‌های دینی، مسئله ایثار و از خودگذشتگی در قبال مردم است؛ این خصلت که همواره ملازم شهادت است، گستره‌ای به وسعت همان مفهوم دارد؛ ایثار به قدری اهمیت دارد که خداوند در آیاتی از قرآن به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آن اشاره می‌کند؛ به عنوان مثال خداوند در آیات 8 و 9 سوره حَشْر از گروهی صحبت می‌کند که اهل ایثار و بذل و بخشش به دیگرانند و آنها را در بهره‌برداری از غنائم بر خود مقدم می‌کنند.

در این آیات می‌خوانیم:
«لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرینَ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون‏؛ [بخشى از غنایم ] براى فقیران مهاجرى است که آنان را از دیار و اموالشان بیرون کردند، در حالى که آنان فضل و خشنودى خدا را مى‏‌جویند و خدا و پیامبرش را یارى مى‌‏کنند؛ اینان صادق هستند.»

«وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فی‏ صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ‏ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و [نیز براى ] کسانى [ از انصار است ] که پیش از مهاجران در سراى هجرت و ایمان [ یعنى مدینه ] جاى گرفتند، [ و ] کسانى را که به سوى آنان هجرت کرده‌‏اند دوست دارند و در سینه‌‏هاى خود نیاز و چشم‏‌داشتى به آنچه به مهاجران داده شده است نمى‏‌یابندو آنان را بر خود ترجیح مى‏‌دهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدى [به مال و متاع] باشدو کسانى را که از بخل و حرصشان بازداشته‌‏اند [بر همه موانع و مشکلات دنیا و آخرت‏] پیروزند.»

دربارۀ این آیه نقل است: گرسنه‌ای در مسجد مدینه بپا خاست و گفت،‌ ای مسلمانان از گرسنگی به تنگ آمده‌ام مرا مهمان کنید. پیامبر اسلام صلی‌الله‌ علیه و آله فرمود: چه کسی این مرد را امشب مهمان می‏‌کند؟ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: من یا رسول‌الله. کمی بعد وارد منزل شد و از فاطمۀ زهراء سلام‌الله علیها پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آورده‌ام. آن بانوی بزرگوار ایثارگرانه فرمود: در خانه ما غذایی نیست، مگر به اندازۀ خوراک دختربچه، اما امشب ایثار می‌کنیم و گرسنگی را تحمل می‌کنیم و همین مقدار غذا را به مهمان می‌بخشیم؛ مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ‏ الصِّبْیَةِ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا؛ امیر مؤمنان گفت: بچه‌‏ها را بخوابان و من چراغ را براى مهمان خاموش مى‏‌کنم. فاطمه سلام ‌الله علیها چنین کرد و به مهمان غذا داد؛ هنگامی که صبح شد، خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد«وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛ و آنان را بر خود ترجیح مى‏‌دهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدى باشد» (حشر 9)(لأمالی طوسی، ص. 185؛ وسائل الشیعة، ج‏9، ص462)

پیاده‌روی اربعین حسینی، مقطعی است که می‌توان این ویژگی را به وضوح مشاهده کرد؛ زائران اربعینی هر کدام به اندازه وُسع خویش سعی دارند از داشته‌های مادی‌شان بگذرند و نثار دیگران کنند؛ در اوج این افراد، مردم عراق قرار دارند که با ایثار خویش از مدت‌ها قبل سفره کرامتشان را برای زوار اباعبدالله علیه‌السلام می‌‌گسترانند و صحنه‌ای پر شور و احساسی را در عالم رقم می‌زنند. با این نگاه، مقطع پیاده‌روی اربعین تجسم حقیقی ایثار و فداکاری است که ریشه در یکی از خصلت‌های حضرت زهرا سلام‌الله علیها دارد.

جاذبۀ «تکریم» در افق پیش‌روی جوامع اسلامی

از اولین گزاره‌هایی که در جامعه اربعینی برای زائران نمود دارد، تکریم است؛ واژه تکریم در لغت به معنای گرامی داشتن، احترام کردن و نیکویی رساندن به انسان است و در اصطلاح، برخوردها، رفتارها و روابط مبتنی بر ارج نهادن انسان‌ها به یکدیگر را تکریم گویند؛ این خصلت، همان گزاره‌ای است که خداوند انسان را به آن آراست، آنجا که فرمود «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً؛ به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خویش برتری دادیم.» (اسراء70)

این مسئله ما را به این موضوع رهنمون می‌کند که اساس رفتار خداوند با انسان‌ها مبتنی بر تکریم آنها است، مسئله‌ای که عمده افراد در تعاملات اجتماعی خویش به آن توجهی ندارند و در برخی قوانینمان نادیده گرفته شده است. باید دید چه حجمی از اخلاقیات خانوادگی و نیز قوانین جامعه اسلامی ما مبتنی بر تکریم است؟! به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله در روایتی، انسان‌ها را دعوت به تکریم نسبت به فرزندان می‌کند و می‌فرماید«فرزندان خود را گرامی بدارید و با آداب نیکو با آنها معاشرت کنید تا خداوند شما را بیامرزد؛ أکْرِمُوا أولادَکُم وَ أَحسِنُوا آدابَهُمْ یُغْفَرْلَکُم‏.» (مکارم الأخلاق، ص222) یا درباره اهمیت کرامت مهمان فرمود«هر کس به خدا و روز قیامت ایمان آورده است، باید میهمانش را اکرام کند؛ مَن کانَ یُؤمنُ بِاللّه ِ وَالیَومِ الآخِرِ فَلیُکْرِمْ ضَیْفَهُ(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص667)

حال، در جامعه اربعینی شاهدیم که زائران، هر کدام به اندازه وُسع خویش سعی در تکریم یکدیگر دارند و در این مسیر می‌کوشند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. تجربه جامعه اربعینی نشان می‌دهد هرکجا انسان‌ها مورد تکریم قرار گرفتند، سریع‌تر به سوی ارزش‌های دینی و اخلاقی سوق یافتند؛ بنابراین مناسب است که از این الگوی عملی و تجربه‌شده، در راستای اصلاح سبک زندگی در بستر خانوادگی و اجتماعی و نیز قوانین مدنی بهره گرفت تا قوانینی مبتنی بر کرامت انسان‌ها اِعمال شود.

جلوۀ عفاف و حیا در بین زائران اربعین

عفاف در کنار حیا دو عنصر به‌هم پیوسته‌اند که خداوند آن را در وجود تمام انسان‌ها نهادینه کرده است وهر فردی به صورت ذاتی می‌داند که مسیر رستگاری و کمال معنوی در گام اول در گروی التزام به این خصلت‌های نیکوست؛ چرا که وجود این دو عنصر به هر فردی تعالی روحی و عزت نفس می‌بخشد و در مقابل، هر مقدار از این عناصر در انسان کاهش یابد، موجب تنزل روحی و شخصیتی وی می‌شود.

عفّت یعنى بازداشتن خود از آنچه حلال نباشد و شامل عفت شهوت، عفت در پوشش، عفت چشم و عفت کلاماست. حیا به معنای «جلوگیری نفس از زشتی‌ها» و «عامل بازدارندگی در برابر گناه»است که در مقابل آن «وقاحت» و بی‌شرمی قرار دارد. در آموزه‌های دینی، حیا به‌عنوان کلید خوبی‌ها (مِفْتَاحُ‏ الْخَیْرِ) یاد شده است و ایمان را از اسباب و ضروریات آن برشمرده‌اند، در واقع قوت و ضعف حیا بستگی به درجات ایمان افراد دارد؛ یعنی هراندازه ایمان انسان مستحکم‌تر، حیا بیشتر و هراندازه ایمان انسان ضعیف‌تر، درجه حیا کمتر می‌شود.

اتصال بین ایمان و حیا به‌قدری چشمگیر است که امام‌ صادق علیه‌السلام فرمود «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد؛ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» (الکافی (ط ــ الإسلامیة)، ج‏2، ص106) و یا امام محمد باقر علیه‌السلام ایمان و حیاء را دو رشته متصل به یکدیگر معرفی‌ کردند و فرمود «حیا و ایمان در یک رشته و هم‌دوشند، چون یکى‏ از آن دو رفت، دیگرى هم در پى آن برود؛ الْحَیَاءُ وَ الْإِیمَانُ‏ مَقْرُونَانِ فِی قَرَنٍ، فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ(کافی (ط ــ دار الحدیث)، ج‏3، ص275) در دیگر روایت امام‌صادق علیه‌السلام این صفت را کنار عفت، از نشانه‌های ایمان معرفی کردند و فرمودند: «حیا، عفت‌پیشگى و عجز زبان از سخنان بی‌فایده و نه عجز قلب از نشانه‌هاى ایمان است؛ اَلْحَیاءُ وَ الْعِفافُ وَالْعَی أَعْنِی عَىَّ اللِّسانِ لا عَىَّ الْقَلْبِ مِنَ الاْیمانِ» و یا در جایی دیگر فرمودند «حیا جزو از ایمان است و ایمان (مکانش) در بهشت است؛ الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ فِی الْجَنَّه...»

متأسفانه در عصر حاضر به دلایل مختلفی همچون گسترش شبکه‌های مجازی و تولید برنامه‌های هنجارشکن در دنیای رسانه و نیز تقلید از فرهنگ وارداتی غرب، حیا و عفت فردی و اجتماعی مورد آسیبقرار گرفته است به گونه‌ای که گاهی برخی افراد جامعه، بی‌مهابا و بدون رعایت حد و حدودهای اخلاقی دست به اقدامات هنجارشکنانه می‌زنند؛ در چنین وضعیتی خداوند با برپایی جامعه اربعینی، الگویی فراروی مردم و مسئولان قرار می‌دهد که افراد این جامعه اوج حیا و عفت را به نمایش می‌گذارند و از ثمرات معنوی آن بهره می‌برند. افراد جامعه اربعینی در زیارت اباعبدالله علیه‌السلام سعی دارندخود را از جهت ظاهری و باطنی ملبس به لباس حیا و عفاف، آن هم در تمام ابعادش کنند.

از منظری می‌توان اذعان داشت این مقدار حیا و عفاف در جامعه اربعینی به دلیل ایمانِ زلال و برخاسته از قلوب مردمی است که در این همایش عظیم جهانی حضور به هم رسانده‌اند، چرا که همان‌گونه که بیان شد، بر اساس آموزه‌های دین، بین ایمان و حیا پیوستگی وثیقی وجود دارد که روایات آن قبلاً ذکر شد.

جلوه‌های بی‌بدیل «حُسن معاشرت» در زیارت اربعین

از جمله ارزش‌هایی که در پیاده‌روی اربعینی شاهد آن هستیم، خصلتی به نام «حُسن معاشرت» است؛ چه اینکه از مسائل مهم در زندگی، برقراریِ پیوند دوستی و صمیمیت با دیگران است. در اسلام روابط اجتماعی برپایۀ دوستی بنا شده است، لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام سفارش کرده است که دوستان خود را زیاد یاد کنید که آنان در دنیا یار و یاور شما و در آخرت شفاعت خواه شما هستند؛ و یا در جای دیگر خطاب به مالک اشتر می‌فرماید: قلب خویش را از مهر مردم و دوستی و لطف آنان سرشار کن: هرگز مبادا که درندۀ خون‌آشام باشی که خوردن مردم را غنیمت بشماری، چرا که مردم دو گروهند: یا برادران دینی تو یا در آفرینش همانند تو. (نهج البلاغه، نامة 53)

حُسن خُلق و حُسن معاشرت در فرهنگ اسلام از رحمت الهی ریشه می‌گیرد نشان به اینکه خداوند در آیه‌ای خطاب به رسول گرامی می‌فرماید«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ‏ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏؛ به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرم‌خویی و مهربانی کردی و اگر درشت‌خوی و سخت‌دل بودی، قطعا از گرد تو پراکنده شده بودند.» (آل‌عمران159) آیات متعددی از قرآن نیز بر تنظیم معاشرت با مردم بر اساس اخلاق نیکو دلالت دارد، از جمله آنکه خداوند در بخشی از آیه83 سورۀ بقره می‌فرماید«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»؛ یعنی با مردم با نیکویی سخن بگویید. یا در جایی دیگر فرمود«أَحْسِنْ‏ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک»مهربان باش، مان گونه که خداوند با تو مهربانی کرد» (77 قصص)

بر اساس روایات، خوشخویی نه تنها سبب نشاط زندگی فردی و اجتماعی و موجب آبادانی دیار و فزونی روزی و محبوبیت است، بلکه موجب نجات آدمی و آمرزش گناهان او و زمینه ساز قرب به پیامبر صلی‌الله علیه و آله در روز قیامت و بهره‌مندی از شفاعت آن بزرگوار است و همان طور که بیان شد، ما در جامعۀ اربعینی، نمونه‌های از حُسن معاشرت مردم آن هم در سطحی عالی و گسترده را مشاهده می‌کنیم.

تجربۀ «قناعت‌ورزی» در پرتو زیارت اربعین

قناعت‌ به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسراف‌کاری است؛ راغب در مفردات می‌گوید قناعت یعنی به اندک اکتفا کردن و راضى از امور گذرنده دنیوى‏ بودن. در اصطلاح شرعی، صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان به صورت ملکه‌ای در می‌آید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه‌داشتن نفس از زیاده‌خواهی می‌شود. یا اینکه عبارت از این است که انسان بیش از هر چیز به خداوند متعال متکی بوده و به هرچه در اختیار دارد خشنود و سازگار باشد.

این خصلت که برخاسته از عزت نفس و ایمان افراد است، ‌ ثمرات مناسبی را برای دارنده آن به همراه دارد؛ به عنوان نمونه امیرالمؤمنین علیه‌السلام ذیل آیه «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة؛از مرد و زن هر کس عمل صالح انجام دهد در حالى که مؤمن باشد، مسلماً او را به زندگى پاک و پاکیزه‏‌اى زنده مى‏‌داریم‏»، فرمود: حیات طیبه همان قناعت است؛ هی‏ القناعة. (حکمت225 نهج‌البلاغه) همچنین در کلام حضرت، قناعت ثروتی پایان‌ناپذیر شمرده شده است آنجا که فرمود «الْقَنَاعَةُ مَالٌ‏ لَا یَنْفَد؛ قناعت ثروتى است پایان‌ناپذیر» (حکمت 475)

به طور کلی باید توجه داشت که قناعت، بخل ورزیدن و یا مصرف نکردن نیست، بلکه قناعت آن است که انسان از امکانات خویش به‌صورت صحیح و با بهره‌وری مناسب و رعایت الگوی مصرفِ توصیه‌شده در جامعه و مطابق دستورات اسلام استفاده و در این امور از زیاده‌روی و ریخت و پاش اجتناب کند. انسان اگر بخواهد در کار و تلاش دنیایی، گرفتار حرص و طمع نشود، باید قناعت را سرلوحۀ برنامه‌هایش قرار دهد.

جامعه اربعینی، عرصه‌ای جهت نمایش ویژگی قناعت است. تقریباً تمام زائران اربعینی با کمترین امکانات و فارغ از تجملات دنیوی به سوی زیارت اباعبدالله علیه‌السلام می‌روند؛ آنها از کمترین داشته‌های خود به نحو احسن استفاده و از اسراف دوری می‌کنند. جالب است که در پایان، زائران اربعین در نهایت رضایت به سفر خود پایان می‌دهند؛ اما خوب است که این تجربه را در سبک زندگی خود وارد کنیم و از ثمرات آن در طول سال بهره ببریم.

تجلی «محبت متقابل صالحان» در راهپیمایی اربعین

مقطع پیاده‌روی اربعین حسینی جلوه‌ای از نور الهی بر پهنه عالم است؛ این نور به قدری عظمت و لطافت دارد که قلب هر پاک‌طینتی را جذب خود می‌کند؛ از این روست که با نزدیک شدن به این ایام با برکت، اعضاء و جوارح انسان آرام و قرار ندارند و سعی دارند به هر شکل ممکن راهی سرزمین مقدس کربلا شوند تا بیشتر در معرض انوار مقدس اباعبدالله علیه‌السلام قرار گیرند.

زائران با ورود به این سرزمین مقدس، سبک تازه‌ای از زندگی را تجربه می‌کنند که پایه‌های آن، بر مبنای عالی‌ترین ارزش‌های الهی است، ارزش‌هایی که آن را جز در احادیث مربوط به ویژگی‌های حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه نخوانده و ندیده بودیم؛ ایثار و از خودگذشتگی، تکریم انسان‌ها، اخلاق‌مداری، وحدت و همبستگی و مواسات و برادری، تنها گوشه‌ای از عناصر تشکیل‌دهندۀ این جامعه آرمانی است.

از جمله ارزش‌هایی که در جامعه اربعینی دیده می‌شود، محبت و مودت است؛ زائران اربعینی در طول سفر خویش با برخوردهایی سراسر محبت‌آمیز، تصویر زیبایی از مودت و محبت آرمانی را ترسیم می‌کنند تا جایی که می‌توان گفت تحقق این آیه از قرآن است «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح کرده‌‏اند، به‌زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبت آرمانی) [در دلها] قرار مى‏‌دهد.» (مریم 96)

شاید تا قبل از ایام اربعین حسینی، تصور اینکه این آیه از قرآن در سطحی کلان و اجتماعی تحقق یابد، غیر قابل باور بود، اما در این ایام پر نور و برکت، گوشه‌ای از آن قابل لمس و غیر قابل انکار است؛ تجربه مودت و محبت در جامعه اربعین و ثمرات مثبت آن، ما را باید به این سو هدایت کند که همواره با این الگو با خانواده و اطرافیان برخورد کنیم و اساس برخورد خود با دیگران را بر اساس مودت و محبت شکل دهیم.

خصلتی که برترین خوبان عالم در راه آن کوشیدند

یکی از ارزش‌های والای انسانی، روحیۀ تواضع و دوری از تکبر است که در بین زائران اباعبدالله علیه‌السلام و در ایام اربعین به وفور دیده می‌شود. خداوند متعال نیز در آیاتی از قرآن به این مسئله اشاره کرده است؛ به عنوان مثال در آیه 63 سوره فرقان میفرماید: «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان کسانى‏‌اند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏‌دهند.»

از این جهت خصلت تواضع، از صفاتی است که همواره مورد توجه انبیاء و اولیای الهی و در رأس آنها اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام قرار داشت؛ همنشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله) اولین خصیصه‌ای که از آن حضرت برایشان جلب توجه می‌کرد، صفت تواضع بود؛ ضمن آنکه خداوند متعال در آیه‌ای از قرآن خطاب به آن حضرت فرمود«وَ اخْفِضْ‏ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛ و پر و بال [فروتنى و تواضع] خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى‏‌کنند بگستر» (215 شعراء) و یا بر اساس نقلی، برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیه‌السلام حمام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند؛ حضرت اجازه نداد و فرمود: «لَا حَاجَةَ لِی فِی ذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخَفُ‏ مِنْ‏ ذَلِکَ‏؛نیازى به این کار نیست، زندگى مؤمن ساده‌‏تر از این تشریفات است‏» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص503)

اما درباره برخی مصادیق تواضع، امام صادق علیه‌السلام در دیگر روایت فرمود:«از تواضع است که انسان به پایین مجلس رضایت دهد، به هرکس بر مىخورد سلام کند، مجادله را رها کند، اگرچه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که او را به پرهیزکارى بستایند؛ إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَرْضَى الرَّجُلُ بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى مَنْ یَلْقَى وَ أَنْ یَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً وَ لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى التَّقْوَى» (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 72، ص 465)

افرادی که تجربه سفر به زیارت اربعین حسینی را دارند، تقریباً با تمام مصادیق تواضع آن هم در سطح گسترده‌ برخورد می‌کنند؛ هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد، وقتی وارد جامعه اربعینی می‌شود، ناخداگاه تحت تأثیر نور اربعین، مقید به خصلت تواضع می‌شود و سعی می‌کند در این مسیر از کسی عقب نماند. افراد در جامعه اربعینی هر اندازه هم که به زائران و همنوعان خویش خدمت‌رسانی کنند، هیچ‌گونه توقعی از آنها ندارند.

زائران اربعین و حفظ حرمت همنوعان

رعایت حرمت همنوعان، از جمله این ارزش‌ها محسوب می‌شود که ریشه در رفتارهای خدایی دارد، آنجا که فرمود ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ» (اسراء70) از این جهت که در آموزه‌های دین مبین اسلام و احادیث عترت علیهم‌السلام تأکید فراوانی بر رعایت حرمت مردم به ویژه مؤمنان شده است. این احترام گاه به شیوۀ گفتارى و گاه به صورت روشهای رفتاری بروز می‌کند؛ به عنوان مثال خداوند دستور می‌دهد با مردم نیکو سخن باشید«قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً»یا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مصادیق تقوا را احترام به مؤمنین برشمرد و فرمود«التَّقْوَى إِجْلَالُ اللَّهِ وَ تَوْقِیرُ الْمُؤْمِنِینَ؛ تقوا، احترام گذاشتن به خداوند و احترام گذاشتن به مؤمنین است» (مستدرک الوسائل، ج‏11، ص267)

در ایام پیاده‌روی اربعین شاهد بودیم که عمدۀ مردم نسبت به یکدیگر حرمت قائل بودند و برای این موضوع، دین و مذهب و نژاد برایشان اهمیت نداشت. مردم در کنار یکدیگر در جامعۀ اربعینی و در پرتو انوار مقدس امام حسین علیه‌السلام به قدری نسبت به یکدیگر حرمت قائل‌اند که امکانات هم را در اختیار یکدیگر قرار می‌دهند.

جلوۀ «مواسات» و «یاری‌رسانی» در پیاده‌روی اربعین

افرادی که تجربه حضور در سفر زیارت اربعین را دارند، معترفند که در این سفر، سبک جدیدی از زندگی را تجربه می‌کنند که عناصر آن، متشکل از عالی‌ترین ارزش‌های انسانی است. پاک‌طینتان عالم در این همایش جهانی کنار یکدیگر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهند که محبت و مودت پایه آن، و ایثار و ازخودگذشتگی و برادری و برابری، از جلوه‌های بی‌بدیل آن است.

یکی از زیباترین عناصر جامعه اربعینی، ویژگی «مواسات» و »یاری‌رسانی» است که طی مراسم پیاده‌روی به‌وضوح دیده می‌شود؛ این خصلت، از ضرورت‌های رفتاری هر فرد مؤمن و صاحب‌وجدانی است؛ در پرتو این خصلت است که آلام و سختی‌های مردم کاهش می‌یابد. به‌طور قطع گسترش روحیه مواسات، غمخواری و مددکاری، در جامعه‌ای که از هر سو مورد هجمه‌ قرار گرفته است، در بهبود و ارتقای سلامت روانی جامعه مؤثر خواهد بود.

در شرایط فعلی جامعه که گاهی ما انسان‌ها به‌دلیل التهابات اقتصادی و فرهنگی در معرض چالش‌های رفتاری قرار داریم، حتی بروز اخلاق مثبت و دلنشین مصداق مواسات و نیز مرهم بسیار مناسبی برای آرامش‌بخشی به آنهاست؛ مردم در مسیر پیاده‌روی اربعین ناخودآگاه با روحیه مواسات و ثمرات آن آشنا می‌شوند و می‌توانند این ویژگی را در طول سال اربعینی خویش تقویت کنند.

در ضرورت تقید به ویژگی مواسات همین بس که امام محمدباقر علیه‌السلام در روایتی تفسیری، یکی از بایسته‌های رفتاری مؤمنان آخرالزمان را همین ویژگی معرفی کرده و فرمودند: منظور از «وَ اَلْعَصْرِ؛ سوگند به عصر»؛ عصر خروج قائم است. دربارۀ«إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ؛ همانا انسان در خسران است» فرمود یعنی بین دشمنان ما دچار خسران هستند و منظور از عمل صالح در فراز «وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ» مواسات و یاری‌رسانی به برادران مؤمن است؛اَلْعَصْرِ؛ عصر خروج القائم.إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ، یعنی: أعداءنا.إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا، یعنی: بآیاتنا.وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ، یعنی: بمواساة الإخوان ...»  (کمال‌الدین و تمام‌النعمة شیخ صدوق، ج2، ص656)

اهمیت مهمان‌نوازی در آیینۀ قرآن و روایات

مهمان‌نوازی از دیگر گزاره‌های جامعۀ اربعینی است که عمدتاً در مواکب و مردم عراق نمود دارد. رسول خدا (صلی ‌الله علیه و آله) دربارۀ اهمیت آن فرمود «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً أَهْدَى إِلَیْهِمْ هَدِیَّةً قَالُوا وَ مَا تِلْكَ الْهَدِیَّةُ قَالَ الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ.» یعنی «وقتی که خدا خیر قومی را بخواهد، به آنها هدیه‏اى دهد. گفتند چه هدیه‌ای؟ فرمود: مهمان؛ او روزى خود را می‌آورد و گناهان خانواده را می‌برد.» یا در دیگر روایت فرمود «الضَّیْفُ دَلِیلُ‏ الْجَنَّةِ»؛ یعنی مهمان، راهنمای به‌سوی بهشت است و در جای دیگر فرمود «وَ كُلُّ بَیْتٍ لَا یَدْخُلُ فِیهِ الضَّیْفُ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَائِكَةُ»؛ یعنی هر خانه‌ای که در آن مهمان نیاید، ملائک وارد آن نشوند. (بحارالأنوار، ج72، ص461)

اما خداوند در قرآن این خصلت مهم را در ماجرای ابراهیم نبی علیه‌السلام مورد توجه قرار داده است. در آیات 24 تا 27 سوره ذاریات ماجرا از این قرار است که تعدادی از ملائک عذاب در قالب انسان‌هایی با وقار خدمت ابراهیم نبی آمدند تا خبر از عذاب قوم لوط نبی دهند. در بخشی از این آیات می‌خوانیم:

«هَلْ أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ إِبْراهیمَ الْمُکْرَمینَ(24) إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ(25) فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمینٍ(26) فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ(27)» آیا خبر مهمانانی ابراهیم که مورد تکریم قرار گرفتند به تو رسید؟ زمانی که بر او وارد شدند، سلام گفتند. گفت: «سلام، مردمى ناشناسید.» پس آهسته به سوى زنش رفت و گوساله‌‏اى فربه [و بریان‏] آورد. آن را به نزدیکشان برد [و] گفت: «مگر نمى‌‏خورید؟»

از ظاهر این آیات حداقل 7 نکته قابل برداشت است:
اول آنکه خداوند از این مهمانان به عنوان «مُکرَمین» (در معنای مفعول) یاد می‌کند؛ استفاده از این معنا از سوی خداوند آن هم در ابتدای سیاق این آیات، تأکیدی بر آن است که این مهمانان بسیار مورد تکریم قرار گرفتند.
دوم آنکه، این مهمانان ناشناس بودند و در اصطلاح خودمان، مهمانان ناخوانده محسوب می‌شدند، اما با این حال مورد تکریم ابراهیم نبی قرار گرفتند.
سوم آنکه پذیرایى سریع صورت گرفت، آنجا که فرمود «فَجاءَ»؛ در اینجا حرف «فاء» نشانه سرعت و زمانى کوتاه است. این هم یکی از مصادیق تکریم است.
چهارم آنکه جهت تکریم مهمانان هر آنچه در منزل داشت بر سر سفره قرار داد؛‌ البته با ذکر این نکته که ایشان برای رعایت حفظ حریم همسر خویش با مهمانان، خود بسوی همسر رفت و غذا را تدارک دید.
پنجم آنکه بهترین غذاها فراهم شد.
ششم آنکه مهمان را نزد سفره نبرد، بلکه سفره را نزد مهمان انداخت.
هفتم آنکه از مهمان نپرسید که غذا خورده‌اىد یا نه؛ ابراهیم نبی بدون پرسش غذایی فراهم کرد. «فَراغَ إِلى‌ أَهْلِهِ فَجاءَ».

جالب است که تمام این ویژگی‌ها را در مراسم اربعین و مهمان‌نوازی مواکب و ملت عراق در حد گسترده‌ای مشاهده می‌کنیم. 

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران