نشنال اینترست: واشنگتن باید روسیه و چین را از هم دور کند نه متحد


از زمان پایان جنگ سرد، روابط چین و روسیه از رقابت تا همکاری محتاطانه در نوسان بوده است، اما در سال‌های اخیر، مواضع واشنگتن در آسیا، پکن را به تقویت همکاری نظامی با مسکو متمایل ساخته است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، نشریه نشنال اینترست در گزارشی به فرصت‌های ایالات متحده در اختلاف افکندن بین روسیه و چین پرداخته؛ درست مثل زمانیکه ریچارد نیکسون از شکاف بین چین و شوروی بهره برداری کرد.

به تازگی روسیه و چین مجموعه‌ای از رزمایش های مشترک هوایی و دریایی را با عنوان «شمال.تعامل-2023» به اتمام رساندند. رسانه های دولتی چین از این رزمایش‌ها به عنوان «مظهر اساسی مشارکت راهبردی چین و روسیه» نام بردند.

این رزمایش‌ها در سواحل ژاپن برگزار شد و موجب ترس و نگرانی یکی از حیاتی ترین متحدان آمریکا در آسیا شد.

سپس، در اقدامی که یکی از تحلیلگران آن را «بسیار تحریک آمیز» خواند، یک ناوگان دریایی مشترک روسیه و چین به سواحل آلاسکا نزدیک شد. مقامات دولت بایدن اخبار مربوط به این اقدام را کم اهمیت جلوه داده و تاکید کردند که گشت زنی در آب‌های بین‌المللی انجام شده است. این درحالیست که یک سناتور جمهوری خواه از ایالت آلاسکا، از گشت دریایی به عنوان شاهدی بر «عصر جدید تهاجم و جنگ طلبی اقتدارگرا» یاد کرد.

برخی این نگرانی را مطرح کرده‌اند که این تحولات نشان دهنده ظهور یک بلوک قدرت در آسیاست که مصمم است با نفوذ آمریکا مبارزه کند. هرچند، مقامات و مفسران برجسته اغلب در درک این موضوع ناکام می‌مانند که چگونه ایالات متحده خود در فراهم ساختن شرایط برای افزایش همسویی روسیه و چین نقش داشته است. همکاری نظامی بین مسکو و پکن همگرایی اجتناب‌ناپذیر ساده میان دولت‌های اقتدارگرای همفکر نیست و در واقع واکنشی مستقیم به ایفای نقش و اثربخشی آمریکا در منطقه است.

سال گذشته، ایالات متحده، چین را به اشکال مختلف تحت فشار قرار داده است. واشنگتن برای به نمایش گذاشتن قدرت، یک زیردریایی مسلح به سلاح هسته‌ای را به کره جنوبی اعزام کرد، همکاری خود را با هند تقویت کرد و تعامل استراتژیک را با دیگر اعضای گروه گفتگوی چهارجانبه امنیتی موسوم به کواد  تعمیق بخشید. همچنین واشنگتن مانورهای نظامی مهمی را با ژاپن برگزار کرده و با استقرار نیروهای بیشتر در فیلیپین به توافق رسیده است.

بدون شک، سیاست‌گذاران آمریکایی این اقدامات را تنها پاسخی متناسب به تشدید ادعاهای ارضی چین و لفاظی‌های خصمانه این کشور علیه تایوان می‌دانند. اما بازدارندگی یک طرف قضیه و اقدام تحریک آمیز طرف دیگر ماجراست. زمانیکه واشنگتن شرکای خود را برای نمایش نیروی نظامی گرد هم می آورد و کشورهای اقیانوس آرام را در شبکه اتحادهای نظامی خود ادغام می کند، پکن تهدیداتی را متوجه منافع منطقه‌ای خود تصور می‌کند. نظریه روابط بین‌الملل پیش بینی می‌کند دولتها اغلب زمانی که احساس ‌کنند نیاز است در برابر نیات خصمانه قدرت‌های رقیب تعادل ایجاد کنند، با دیگران همراه می‌شوند. خوب یا بد، وقتی ایالات متحده جایگاه دفاعی خود را در آسیا تقویت کند، طبیعتا چین نیز روسیه را شریک ائتلاف موازنه‌گر تلقی می‌کند.

از زمان پایان جنگ سرد، روابط چین و روسیه از رقابت تا همکاری محتاطانه متغیر بوده است. اما در سال‌های اخیر، موضع قاطعانه واشنگتن در آسیا، پکن را به تقویت همکاری نظامی با مسکو متمایل ساخته است. در سرزمین شمالگان نیز روند مشابهی مشهود است. از دیدگاه سنتی، روسیه به آرمانها و اهداف استراتژیک چین در قطب شمال با سوءظن نگاه می‌کند، اما تحریم شورای شمالگان به رهبری آمریکا، روسیه را مایل ساخت تا همکاری خود با چین را در منطقه افزایش دهد. این دو کشور از غیبت آمریکا در نشست شورای شمالگان بهره برده تا پیوندهای امنیتی را بیشتر منسجم کنند.

مطمئنا، روابط بین روسیه و چین به شدت نابرابر است. به رغم تبلیغ " مشارکت بدون محدودیت" بین دولتها، پکن در حقیقت محدودیت در همکاری و تعاملاتش را کاملا آشکار ساخته است. ساینوپک، شرکت نفت دولتی این کشور مذاکره بر سر سرمایه گذاری در پروژه های نفت روسیه را رها کرده است. جدا از خرید کالاهای روسی با قیمت های تخفیف دار، چین تا حد زیادی به تحریم های بین المللی علیه روسیه در پی حمله روسیه به اوکراین پایبند بوده است.

پکن به‌جای حمایت صریح از موضع روسیه، به تبلیغ بی‌طرفی در جنگ اوکراین ادامه می‌دهد و درخواست‌های روسیه برای در اختیار گذاشتن تسلیحات را رد کرده است، در عوض برنامه صلح حاوی شرایطی را پیشنهاد میدهد که هضم آن برای مسکو سخت است.

رویکرد چین نسبت به جنگ در اوکراین نشان دهنده دلیل منطقی این کشور برای تقویت روابط دفاعی با روسیه است. ولادیمیر پوتین این حمله را یک نبرد وجودی علیه ناتو و کل ساختار امنیتی تحت رهبری ایالات متحده توصیف کرده است. اکراه چین برای اینکه از تمام نفوذ خود استفاده کرده و هر کاری برای حمایت از مسکو در این درگیری – از نظر حمایت دیپلماتیک، مالی و تسلیحاتی- انجام دهد، گویاست.

چین به جای پیوستن به یک جنگ صلیبی اقتدارگرایانه گسترده علیه نظم بین‌المللی لیبرال، مشارکت چین با مسکو بر مناطقی متمرکز است که در آن منافع امنیتی حیاتی خود را مشاهده کند.

از آنجاییکه ایالات متحده برای حفاظت از منافع اقتصادی، امنیتی و حکمرانی جهانی، قدرت خود را در سراسر آسیا افزایش می دهد، چین نیز به ناچار همین کار را انجام خواهد داد.

هنوز فرصت هایی برای اختلاف افکندن بین روسیه و چین وجود دارد، درست مانند زمانی که ریچارد نیکسون از شکاف میان چین و شوروی برای برقراری روابط با مائو در طول جنگ سرد سوء استفاده کرد. چین باید به دقت مزایای نظامی مشارکت روسیه را در مقابل روابط اقتصادی حائز اهمیت خود با ایالات متحده ارزیابی کند. پس از سفر آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به پکن که در ماه ژوئن انجام گرفت، بانک مرکزی چین محدودیت هایی را برای تراکنش های مشتریان روسی با بانک ها در چندین کشور غربی اعلام کرد که می تواند حرکتی آشتی جویانه نسبت به واشنگتن تعبیر شود.

ایالات متحده از توانمندی نظامی و نفوذ دیپلماتیک خود برای گسترش قدرتش در حیاط خلوت چین استفاده کرده است. هرچند، این کشور در بهره برداری خلاقانه از روابط طولانی مدت بین مسکو و پکن درنگ کرده است. اگر واشنگتن انتخاب کند برای نفوذ در آسیا رقابت نزدیک بینانه‌ای را برگزار کند اما از تعامل دیپلماتیک خلاقانه با چین صرف نظر کند، تنها فرصت جدا شدن چین از روسیه را برای بار دیگر از دست نخواهد داد. در عوض، انگیزه‌هایی را برای این دو قدرت بزرگ ایجاد می‌کند تا به یکدیگر بپیوندند و به نتیجه‌ای برسند که بیشتر از آن واهمه دارد.

انتهای پیام/