شرمتان باد ای خداوندان قدرت بس کنید...

فریدون مشیری در سروده‌ای با عنوان «بس کنید» برای مردم لبنان و هر جای دیگری گه در آن جنگ است‌، به جنایت‌ها علیه کودکان مظلوم خاورمیانه می‌تازد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ اولین‌‌بار نیست که فلسطین دردهای جدید به خود می‌بیند و می‌پیچد. زخم‌های تن فلسطین سال‌هاست که نو به نو می‌شوند، سر باز می‌کنند و باز این مردمانش هستند که دردهای خود را التیام می‌دهند. در سال اخیر غزه دوباره شاهد زخم‌های جدیدی است که باز هم مقابل چشم‌های به خواب زده ولی بیدار و آگاه جامعه بین‌المللی،  خود بر زخم‌هایش مرهم می‌گذارد.

موضوع فلسطین برای  بسیاری از نویسندگان و شاعران  فراتر از مرز، ملیت و سیاست، موضوع انسانی و فراگیر است،‌ علاوه بر شاعران و نویسندگان مسلمان،‌ نویسندگان و شاعران غیر مسلمان نیز در آثار خود به ظلمی که بر علیه فلسطین و مردم مظلومش در سال‌های دراز رفته است،‌ واکنش نشان داده‌اند. شخصیت‌هایی هم‌چون آلیس واکر ،‌ سارا فلندر و... از جمله این افراد بوده‌اند.

در ایران نیز اهالی فرهنگ به ویژه شاعران در دفاع از مردم مظلوم فلسطین و محکومیت رژیم جنایتگار اسرائیل در آثار خود واکنش نشان داده‌اند. هر چند شعر مقاومت و داشتن نگاهی جهانی به این موضوع از پس از انقلاب به ویژه در سال‌های اخیر در شعر فارسی رایج شد و رشد یافت، اما زمزمه‌هایی از این نوع سروده‌ها در شاعران پیش از انقلاب هم می‌توان دید. شاعرانی که به زعم وجود شرایط خفقان داخلی و به رغم نبود اطلاعات کافی در این زمینه، تلاش کردند تا حق قلم را چنان که بر آن واجب است، ادا کنند.

«بس کنید» از جمله این اشعار است که توسط فریدون مشیری سروده شده است. مشیری در دیوان خود، به این شعر اشاره می‌کند و تأکید دارد که این شعر را برای کودکان لبنان و هر جای دیگری که در آن جنگ است‌ و کودکان  در هجوم زخم‌های پیاپی زخمی و یا شهید شده‌اند، سروده است. این شعر به شرح ذیل است:‌

«شرم‌تان باد ای خداوندان قدرت
شرم‌تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنید
بس کنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید
ای نگهبانان آزادی
نگهداران صلح
ای جهان را لطف‌تان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است اینکه می‌بارید بر دل‌های مردم، سرب داغ
موج خون است این که می‌رانید بر آن کشتی خودکامگی، موج خون
گر نه کورید و نه کر
گر مسلسل‌هاتان یک لحظه ساکت می‌شوند
بشنوید و بنگرید
بشنوید این وای مادرهای جان‌آزرده است
کاندرین شب‌های وحشت سوگواری می‌کنند
بشنوید این بانگ فرزندان مادرمرده است
کز ستم‌های شما هر گوشه زاری می‌کنند
بنگرید این کشت‌زاران را که مزدوران‌تان
روز و شب با خون مردم آبیاری می‌کنند
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری می‌کنند
دست‌ها از دست‌تان ای سنگ چشمان، بر خداست
گر چه می‌دانم
آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی‌گناهان است، وجدان شماست
با تمام اشک‌هایم باز نومیدانه خواهش می‌کنم
بس کنید
بس کنید
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه‌های نازک نورس کنید
بس کنید

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط