«طوفان الاقصی» و روند سازش رژیم با کشورهای عربی؛ فروپاشی یا تعویق موقت

نبردی که مقاومت اسلامی فلسطین با عنوان «طوفان الاقصی» در فلسطین کلید زد در کمترین تأثیرش، عادی سازی روابط را به تعویق خواهد انداخت و چه بسا با آشکار کردن اسب بازنده، موجب تنویر حامیان عادی سازی و ممانعت از ادامه این مسیر توسط مقامات کشورهای عربی شود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، حماسۀ «طوفان الاقصی»- که رژیم صهیونیستی را در بحرانی همه جانبه قرار داد- تمامی محاسبات منطقه ای و جهانی را بر هم زد و چینش جدیدی را در منطقه غرب آسیا ایجاد کرد.

در وضعیت جدید یکی از مهمترین سؤالاتی که ذهن همگان را به خود درگیر کرده درباره فرآیندی است که تحت عنوان «عادی سازی روابط» با رژیم صهیونیستی طی 3 سال گذشته مطرح بوده است. اینکه آیا با وجود تغییر موازنه قوا در منطقه غرب آسیا باز هم برخی کشورها به سمت عادی سازی حرکت خواهند کرد؟ آنهایی که پیش از این اقدام به عادی سازی کردند آیا به مسیر خود ادامه خواهند داد؟

اگرچه لازمۀ پاسخ به سؤالات فوق پایان درگیری و بررسی وضعیت در شرایط ثبات است اما مطالعه تحولات کنونی و تأثیراتی که تا این مقطع بر پرونده های منطقه ای خواهد گذاشت می تواند مسیر آینده را تا همین اندازه روشن کند.

 

عادی سازی های گذشته و طوفان الاقصی

عادی سازی هایی که پیش از این با رژیم صهیونیستی صورت گرفته اند 2 دسته هستند: عادی سازی های قرن جدید و عادی سازی های قرن گذشته میلادی.

صهیونیست ها از عادی سازی های قرن جدید- که توسط 4 کشور امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش صورت گرفته اند- تحت عنوان صلح گرم تعبیر می کنند. آن هم به این دلیل که این عادی سازی ها با تلاش برای ایجاد روابط اجتماعی و فرهنگی برنامه ریزی شده اند.

عادی سازی های قرن گذشته را «صلح سرد» توصیف می کنند چرا که روابط موجود در آن عادی سازی ها صرفاً به روابط رسمی بین دو حاکمیت سیاسی ختم شد و هیچ گاه مردم کشورهای مصر و اردن، اجازه ایجاد ارتباط جامعه صهیونیستی با جامعه شان را به صهیونیست ها ندادند و صهیونیست ها در جوامع نامبرده همواره منفور و مطرود بوده اند. 

 

سطح روابط در عادی سازی های انجام شده

در حال حاضر سطح روابط 4 کشور نامبرده فوق با رژیم صهیونیستی با یکدیگر کاملاً متفاوت است. سودان تنها اعلام عادی سازی کرده است و غیر از چند سفر از سوی مقامات رژیم صهیونیستی به سودان، چیزی در راستای عادی سازی روابط به فرجام نرسیده است. بحرین پس از عادی سازی، سفارت رژیم را فعال کرده و سفیری به سرزمین های اشغالی اعزام کرده است اما بحرین نیز به جز چند توافقنامه اقتصادی و چند رفت و آمد، اقدامی در حوزه عادی سازی انجام نداده است.

بیشترین روابط در این حوزه مربوط به امارات متحده عربی و مراکش است. امارات متحده عربی در حوزه اقتصادی و گردشگری روابط وسیعی با رژیم صهیونیستی برقرار کرده است و چند مبادله نظامی و امنیتی نیز با رژیم داشته است. مراکش در حوزه نظامی و امنیتی چند توافقنامه با رژیم صهیونیستی منعقد کرده است و مبادلاتی نیز در این زمینه داشته اند و در کنار اینها چند توافق اقتصادی نیز بین دو طرف به امضا رسیده است.

 

تأثیر نبرد «طوفان الاقصی» بر عادی سازی های موجود

در خصوص عادی سازی های قرن گذشته، روابط اردن و مصر هیچ گاه تغییری نداشته است و به دلیل آنکه روابط این دو کشور با رژیم صهیونیستی همواره توسط دستگاه امنیتی دو کشور اردن و مصر مدیریت شده، لذا همواره براساس توافقات و پروتکل های موجود استمرار یافته است. البته در این مقطع نیز به نظر نمی رسد، کاهشی در آن ایجاد شود.

با وجود جنگ کنونی برآورد می شود سطح روابط رژیم صهیونیستی با 4 کشور امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش، افزوده نشود. چرا که از یکسو، رژیم صهیونیستی به دلیل درگیری در جنگ، امکان توسعه روابط را ندارد و از سوی دیگر، کشورهای فوق در صورت توسعه روابط، از سوی افکار عمومی خود و کشورهای اسلامی و عربی تحت فشار قرار خواهند گرفت. اما به نظر می رسد روابط موجود در سکوت رسانه ای استمرار یابند، اما بر آنها افزوده نشود.

اما نکته مهم اینجا است که به هر جهت رژیم صهیونیستی بیش از همه کشورهای نامبرده فوق به استمرار عادی سازی نیاز دارد. مشکلات اقتصادی رژیم صهیونیستی و انزوایی که در حال حاضر در افکار عمومی منطقه برای رژیم صهیونیستی به وجود آمده، این رژیم را بیش از گذشته محتاج این روابط خواهد کرد. لذا باید منتظر بود تا رژیم صهیونیستی با استمرار پروژه «ایران هراسی» و «مقاومت هراسی» با کلید واژه‌هایی چون «خطر نفوذ منطقه ای ایران»، «بمب هسته ای ایران» و قرار دادن مسئولیت جنگ کنونی بر دوش ایران، تلاش کند کشورهای نامبرده را پس از جنگ بیشتر در پروژه عادی سازی غرق کند.

 

عادی سازی های جدید

آنچه در فوق به آن اشاره شد در خصوص عادی سازی هایی است که تاکنون اتفاق افتاده اند. اما سؤال پیچیده تر این است که عادی سازی هایی که به ادعای رژیم صهیونیستی در آستانه وقوع قرار داشته اند چه بر سرشان خواهد آمد؟

صهیونیست ها طی روزهای گذشته در رسانه های خود مدعی شده اند که عربستان تمام مسیرهای عادی سازی را مسدود کرده است. این بدان معنا است که به اذعان خود صهیونیست ها، اقدام راهبردی مقاومت فلسطین، دست کم در مقطع جنگ، موجب مسدود شدن مسیر عادی سازی شده است. اما آیا این فرآیند می تواند ادامه یابد؟ به نظر می رسد پاسخ دقیق به این سؤال به نوع پایان جنگ مرتبط باشد.

جنگی که مقاومت فلسطین، ابتکار آن را در دست داشته، رژیم صهیونیستی را، چه از نظر خسارات و چه از نظر تغییرات راهبردی، به گونه ای در شرایط خطر قرار داده که به اذعان تحلیلگران خود رژیم تا کنون سابقه نداشته است. از آنجا که در واقعیت میدانی، امکان از بین بردن کامل مقاومت- که به عنوان هدف از سوی صهیونیست ها مطرح شده- وجود ندارد، نتیجه این جنگ هرچه که باشد، موجب تضعیف رژیم صهیونیستی و تقویت و تثبیت مقاومت خواهد شد.

لذا در کمترین برآیند می توان گفت، عادی سازی های ادعایی رژیم صهیونیستی، در بهترین شرایط هم امکان قرار گرفتن در وضعیت استمرار را نخواهند داشت و دست کم تا زمانی که رژیم صهیونیستی نتواند با کمک کشورهای غربی و آمریکا خود را پیدا کند، وقوع آنها در حال تعلیق خواهد بود.

برآیند فوق، حداقل امکانی است که می توان برای عادی سازی های ادعایی رژیم صهیونیستی تصور کرد. چرا که اگر کشورهایی که در مسیر عادی سازی ادعایی رژیم صهیونیستی قرار داشته اند از این جنگ متوجه شوند که در مسیر انتخاب روابط، روی «اسب بازنده» شرط بندی کرده اند، آنگاه مسئله کاملاً متفاوت خواهد بود و در آن صورت کمترین برآیند، پایان عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی خواهد بود.

به نظر می رسد «طوفان الاقصی» ویرانگر تمام محاسبات و برنامه های از پیش تعیین شده غرب و رژیم صهیونیستی بوده است و هر آنچه آنها دهه ها برای آن برنامه ریزی کرده اند را به فرجام شکست کشانیده است. حال باید منتظر ماند و دید این طوفان چه زمانی طومار رژیم اشغالگر را درهم خواهد پیچید و بساط این غده سرطانی را جمع خواهد کرد. مسئله ای که براساس وعده های الهی، قطعی است و وقوع آن نیاز به زمان دارد.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط