انتقاد شجاعی‌زند به بیانیه جمعی از دانشگاهیان درباره فلسطین

دانشیار دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به نامه گروهی از دانشگاهیان درباره تحولات این روزهای غزه تاکید کرد: در این نامه نه ردی از اندیشمندی وجود دارد و نه اثری از روشنفکری؛ چه رسد به مسلمانی.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، در روزهای گذشته بیانیه‌ای تحت عنوان نامه سرگشاده گروهی از دانشگاهیان ایران به اندیشمندان و دانشگاهیان جهان در برخی کانال‌ها منتشر شده بود که در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، خشونت علیه غیر نظامیان، از سوی طرف‌های درگیر در جنگ غزه را محکوم می‌کرد!

 

علیرضا شجاعی‌زند دانشیار دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی به نقد این بیانیه که نامی از دولت‌های حامی این جنایات نبرده پرداخت که به شرح زیر است:

در «نامه سرگشاده گروهی از دانشگاهیان ایران» که اگر به حاکمانان ساکت عرب و به دبیرکل سازمان ملل هم عرضه کنید، امضا می‌کند، نه ردی از اندیشمندی وجود دارد و نه اثری از روشنفکری؛ چه رسد به مسلمانی. چرا؟ چون پای کمیت و وزن‌کشی در میان است.  

وقتی که پای کمیت‌ها و تحصیل اجماع و ابراز وجود‌های عددی در میان باشد لاجرم به چنین متن حداقلی می‌رسید که «ناگفته‌های» آن بسیار بیش از گفته‌های آن است. لحن و فحوای آن هم نظیر سبک سخنگویان رسمی دولت‌های میانه‌باز می‌شود که هنرشان ملاحظه همه طرف‌ها است و عبارت‌پردازی‌های بی‌جهت و بی‌رمق و تهی از معنا.  

در مسئله‌ای بدین وضوح آیا هنوز هم باید در وسط ایستاد و با گزاره‌‌های کلی سخن گفت. فلسطینْ امروز، فراتر از یک سرزمین است و فراتر از یک منازعه بلند تاریخی و یک صحنه پرحرارت و خون. فلسطینْ اکنون، یک بزنگاه است و همچنان که فرمودند، بزنگاه رویارویی حق و باطل. پس نمی‌شود برای آن، میانجی‌‌گری کرد و از موضع به دفعات تجربه‌شده نُصح و صلح وارد شد. 

عجیب است که در این بیانیه، نه اسمی از اسرائیل آمده و نه از آمریکا و نه از دولت‌های غربی پشتیبانی‌کننده که با توقف خون‌ریزی به صراحت مخالفت کرده‌اند.  

متن صادره که با امضای جمعی از دانشگاهیان هم همراه شده،‌ یک بیانیه سیاسی است؛ آن هم در باب یک جنایت مکشوف و ادامه‌دار. پس چرا همچون شعری افاده شده که فضل آن در ایهام است؟ چگونه می‌شود در یک بیانیه سیاسی ناظر به یک واقعه مشخص، سخن بگویی و اعلام موضع بکنی؛ اما اسمی از اطراف مسئله نیاوری؟ اسم اشغال و اشغال‌گری را بیاوری اما اسم اشغال‌گر را نیاوری؟ به اشغال‌گری اشاره نمایی و بلافاصله از آن بگذری و بر طرح سوخته دو دولت پای بفشاری؟ به دولت مستقل فلسطین به مثابه غایت مطلوب و بهای نازل این همه خون ریخته شده 75 ساله اشاره نمایی و نبینی که نتیجه حاصل از آن، محمود عباس است؛ رام‌ترین ساکنِ رام‌الله؛ خاموش‌ترین فلسطینیِ امروز جهان.  

به دولت‌های حامی جنایت‌ها اشاره کنی، اما اسم‌شان را نیاوری تا خدشه‌ای احیاناً بر دامان عالَم مدرن نیفتد و بافته‌های به‌اصطلاح علمی‌تان دربارة آن، ملکوک نگردد. به تضمین‌های بین‌المللی اشاره بکنی،‌ اما به بی‌خاصیتی آن و طرفی که هیچگاه بدان تمکین نکرده، اشاره‌ای ننمایی. به شورای امنیت اشاره بکنی، اما به حق وتوهای ظالمانة آن که در همین مدت کوتاه چندبار، مانع تصویب قطعنامه علیه حصار و کشتار و دمار بوده است اشاره نکنی.  

اگر احتیاط را - حسب این خیل فرهیخته امضازده پای آن - کنار بگذارم و به‌جای آن، بن‌بستی را در نظر آورم که دول غربی و اسرائیل در آن افتاده و مستمند کوچک‌ترین رخنه و روزنه‌ای هستند تا نفسی تازه کنند؛ لاجرم به این نتیجه می‌رسم که این بیانیه بیش از مظلوم، جانب ظالمان را گرفته است؛ حتماً ناخواسته. در عین حال اسبابی دارد که باید در مبانی فکری و مرامی طراحان و نویسندگان آن جُست. شاید هم ناشی از یک راهبرد و تاکتیک غلط باشد برای بازگشت دوباره به فضای سیاسی جامعه و بیرون آمدن از بن‌بستی که خود برای خود ایجاد کرده‌اند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط