کلنل دست به دامن عارف شد / نازنین بیاتی انتخاب مناسبی بود؟

کنسرت نمایش «کلنل» این روزها در تالار وحدت در حالی روی صحنه رفته که بخش نمایشی این اجرا، فرسنگ‌ها از نظر کیفی با بخش موسیقی فاصله دارد.

خبرگزاری تسنیم - تاریخ ایران معاصر، سرشار از داستان‌هایی است که یا هیچگاه بازگو نشده یا آنگونه که شایسته بوده کسی روایت‌گر آنها نبوده است. بدون شک گشودن صفحات تاریخ و بازگو کردن آن در قالب نمایش در هر حال و هر کیفیتی قابل تحسین و ستایش است.

به روایت تاریخ، محمدتقی خان پسیان اولین خلبان ایرانی بود که پس از مداوای جراحات ناشی از جنگ، در آلمان به یادگیری خلبانی مشغول شده و پس از گذراندن دوران آموزش، برای ادامه خدمت در لباس ارتش، دوباره به ایران باز می‌گردد. محمدتقی خان پسیان، پس از مراجعت به کشور؛ در اوج جوانی و در سی سالگی به عنوان فرمانده قوای نظامی خراسان و در دوره‌ای به سِمتِ والی آن دیار منصوب می‌شود...

همین چند خط، مختصری از داستانِ کنسرت نمایشِ «کلنل» است که به قلم امیر نقابی و کارگردانی امیر بشیری این روزها در تالار وحدت به نمایش درآمده است.

نمایشنامه

عاشاقانه‌ای از دل تاریخ

نمایشنامه «کلنل» با وجود تمام کاستی‌ها، اما برای علاقمندان به تاریخ ایران جذاب و ستودنی است. الحاق عارف قزوینی شاعر عاشق پیشه ایرانی به نمایش ترفند جذابی برای جذب بیشتر مخاطب بوده است. نمایشنامه برخلاف تصور، عاشقانه عمیقی است در دل تاریخ که روایت‌گر سرگشتگی و دلبستگی کلنل محمدتقی خان پسیان از آذربایجان تا همدان و از تهران تا خراسان است. عاشق وطن پرستی که در اوج جوانی تمام داشته‌هایش را وقف پاسداری از مرزهای سرزمین مادری می‌کند. نمایشنامه سرشار از گفت‌وگوهای عاشقانه کلنل با اطرافیان است. از پرستار آلمانیِ عاشقِ ایران تا متولی حرم رضوی، در هر حال و هر وضعیت «کلنل» را بیشتر در قامت یک عاشق میهن دوست ملاقات می‌کنند تا سربازی در لباس ژاندارمری!

نمایش «کلنل» گره افکنی مرسوم را در خود نمی‌بیند و تقریباً خط داستان یکنواخت و یکدستی دارد. شاید بارزترین نقطه ضعف نمایشنامه عدم موفقیت نویسنده در شیوه پانچ کاراکتر عارف قزوینی به نمایشنامه باشد که نوعی شتابزدگی در آن به چشم می‌خورد. این شتابزدگی به قدری مشهود است که شاید بیشتر مخاطبان آن را حس کنند و خیلی راحت می‌شود حدس زد که تاکیدِ تهیه کننده روی حضور عارف قزوین بوده تا شاید از این طریق بتواند مخاطبی برای نمایش دست و پا کند!

کارگردانی:

هر کسی را بهر کاری ساختند...

تک جمله بالا شاید بهترین و مناسب‌ترین مَثَل برای اثبات توانمندی افراد باشد. اساساً بزرگترین ایراد نمایش «کلنل» کارگردانی اثر است. نمایش نه تنها در طراحی صحنه گنگ و بی هدف مانده، بلکه کارگردان در خلق اکثر صحنه‌های نمایش ناموفق است. شاید اگر تک صحنه‌هایی مثل کابوس‌های شبانه و هجوم اسب‌ها در خیال کلنل نبود، چیز قابل دفاعی برای کارگردان نمایش وجود نداشت.

بازیگران

نازنین بیاتی انتخاب مناسبی نبود

کارگردان کمترین نقش را در کنترل صحنه و بازی بازیگرها دارد. حتی بازیگرِ توانمندی مانند سیامک صفری؛ در نمایش «کلنل» بلاتکلیف و سرگردان فقط دیالوگ می‌گوید و به گونه‌ای بی‌اهمیت از نقش خود عبور می‌کند. کاظم سیاحی در نقش آفرینی خود مرتب در فراز و فرود است... گاهی مسلط و سوار بر نقش در صحنه می‌درخشد و گاهی با تپق‌های پی در پی و فراموش کردن دیالوگ اعصاب مخاطب را به هم می‌ریزد. هر چند فراموش کردن دیالوگ در نمایشی که از قرار بایستی در بالاترین سطح تئاتر ایران اجرا شود گناهی نابخشودنی است اما شاید بدتر از آن استفاده از بازیگری مثل نازنین بیاتی باشد که در «درنیاوردنِ نقش» گوی سبقت را از بقیه بازیگران نمایش ربوده است. در تجربه‌های پیشین ثابت شده که همواره استفاده از چهره‌های سینمایی در تئاتر، ضمانت معتبری برای ثمربخش بودن نتیجه یک اثر نمایشی نخواهد بود. کمااینکه در همین نمایش از رحیم نوروزی، کاظم سیاحی، اتابک نادری و سیامک صفری با سبقه طولانی در تئاتر، بازی‌های مطلوبی را نمی‌بینیم.
البته که نازنین بیاتی نه آنقدر بازیگری شناخته شده و معروف در عرصه سینماست که حضورش به تعداد مخاطبان بیافزاید و نه توانِ او در بازیگری آنچنان والا و عمیق است که کیفیتِ کار را بالا ببرد.

موسیقی؛ کشتی نجات «کلنل»

امیر بشیری بیش از آنچه خود بداند و تصور کند، نجات نمایشش را مدیون محمد معتمدی و امیرحسین سمیعی است. موسیقیِ نمایش به همراه آوازخوانی محمد معتمدی در بهترین زمان ممکن نجات بخش نمایش می‌شود. هرجا که مخاطب از ریتم کسالت بار نمایش خسته می‌شود؛ هر جا که مخاطب از سرگردانیِ سیرِ‌ داستان کِسل می‌شود؛ این موسیقی است که وارد می‌شود و یک تنه بار نمایش را بر دوش می‌کشد.

انتخاب درست تصنیف‌ها، تنظیم کم نقص موسیقی، نوازندگانِ توانمندِ ارکستر و اجرای مسلط و با صلابتِ محمد معتمدی در بالاترین سطح ممکن به اجرا در آمده است. واقعیت این است که موسیقیِ «کلنل» با کیفیتی بسیار بالا و حرفه‌ای اجرا می‌شود و این در حالی است که بخشِ نمایشیِ «کلنل» از نظر کیفی فاصله محسوسی با موسیقی دارد.
آدمی در جاهایی از نمایش دلش می‌خواهد و زیر لب می‌گوید ای کاش؛ «کلنل» فقط موسیقی بود یا اینکه حداقل بخش نمایش هم تا این حد فاصله کیفی با موسیقی نداشت!

به نظر می رسد با توجه به طراحی نه چندان موزون صحنه، اگر کارگردان نوازندگان ارکستر را در عمق صحنه و در فراز در معرض دید مخاطب قرار می‌داد شاید می‌توانست بازخوردهای بهتری بگیرد. البته که این یکی از امکانات فنیِ تالار وحدت است که بخش ابتداییِ‌ صحنه پایین می‌رود و نوازندگان ارکستر می‌توانند آنجا و دور از چشم مخاطب کارشان را انجام دهند.‌

به هر حال تیم موسیقیِ این اثر و البته محمد معتمدی آنقدر کم نقص کارشان را انجام دادند که مخاطب هنگام خروج از سالن، رضایت نسبی دارد؛ حتی اگر معتمدی متن یکی از ترانه‌ها را حفظ نباشد و کاغذ در دست، ترانه تصنیف را از رو بخواند...

نکته:

سایت بلیت‌فروشیِ کنسرت نمایش «کلنل» هنوز روی مهرماه مانده است!
در روزهای ابتداییِ‌ اجرای این نمایش، روی سایت بلیت‌ها تمام شده بود؛ اما هنگام اجرا صندلی‌هایِ‌ خالیِ زیادی در سالن به چشم می‌خورد.
شاید واقعیتِ بلیت‌فروشی این اجرا را در روزهای آینده بتوان دید! برای مثال در حال حاضر برای روز یکشنبه(یعنی فردا) 14 آبان 1402 هنوز نیمی از بلیت‌ها هم به فروش نرفته است!

نویسنده: هبت‌اله یگانه

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط