سروده تازه محمدرضا ترکی برای مردم غزه؛ سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان، قتلعام خواب کودکان
محمدرضا ترکی شاعر و دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در دو سروده اخیر خود باز هم به نسلکشی و کودککشی در غزه واکنش نشان داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از آغاز عملیات «طوفانالاقصی» تاکنون و پس از حملات متعدد رژیم اشغالگر قدس به مردم مظلوم غزه شاعران بسیاری با تازهترین سرودههای خود با مردم غزه ابراز همدردی کردند، شب شعرهای بسیاری برگزار شد و شاعران در صف اول هنرمندان تلاش کردند به این جنایت بشری واکنش نشان دهند.
محمدرضا ترکی از جمله شاعرانی است که در چندین سروده خود به این جنایات واکنش نشان داده است. او اخیراً نیز در دو سروده خود به قتلعام کودکان واکنش نشان داده است، این سرودهها بهشرح ذیل است:
سرزمین بیپناهگاه!
در میان کوبههای طبل انفجار
رقص دود
بر فراز شهر در حصار
از میان خشت و خاک
لب گشودهاند زخمها و همصدا
با عروسکی شکسته
خنده میزنند
بر حقوق طنزگونۀ بشر
این دروغ روزگار!
*
آه... تا کدام دست مهربان
میرهاند این تن بهخوننشسته
آن عروسک شکسته را
از میان خشت و خاک
از میان آن همه غبار...
چشمهای خیس کودکی در انتظار...
*
دادگاه رسمی است!
اتّهامهایتان:
سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان
قتلعام خواب کودکان
انتشار گرد خواب و مرگ بر جهان
غارت غرور و غیرتی که نیست
از سران خائن عرب...
بمبها، گلولهها
انفجارهای نیمهشب: گواه
دادگاه:
غزّه؛ سرزمین بیپناهگاه
****
مثل گنجشکی در صاعقهها، بارانها
سخت میلرزد از وحشت بمبارانها
صحبت برگ و تگرگ است میان دو لبش
که از آن میخورد اینگونه به هم دندانها
شانه کوچک او دست خودش نیست، ببین
گوییا موج تب آمیخته با هذیانها
بهت او سخت شبیه است به مبهوتی آن
بیگناهی که بریزد به سرش بهتانها
بمب میافتد و چون زلزله میلرزد از آن
قامت پنجرهها و کمر ایوانها
کوچهاش بود کجا؟ خانۀ او بود کجا؟
چه شبیهاند به یکدیگر این ویرانها
مادرش نیست، ولی حتماً برمیگردد
پیش از آنی که شود خشک گل گلدانها
با خودش میگوید مادر برمیگردد
با همان سینی و لبخند و همان لیوانها
باز این کوچه پر از خندۀ ما خواهد شد
خانه پر میشود از زمزمۀ مهمانها
شهرِ ویرانشده پر میشود از آویشن
میفروشند گل و شادی در دکّانها
باز گلدان لب پنجره گل خواهد داد
مثل وجدان و دل مردۀ این انسانها... .
انتهای پیام/+