"کروموزوم مهربانی" فقط برای افراد خاص!
صدای خندههایشان برای جشن تقدیر از کسب افتخاراتشان شنیده میشود؛ اگرچه سن و سالهایشان متفاوت است اما همهشان یک ویژگی مشترک دارند و آن هم یک جهش ژنتیکی است؛ مبتلا به اوتیسم هستند، بسیار مهربان و بسیار دوستداشتنی.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، صدای خندههایشان برای جشن تقدیر از کسب افتخاراتشان شنیده میشود؛ که رنگ شادی و محبت دارد. دختر و پسر لباسهای سفید یکدست پوشیدهاند و کلاهی قرمزرنگ به سر دارند؛ مدالها و نشانهایی که از مسابقات بینالمللی المپیک برلین به همراه آوردهاند نیز گردن آویزشان است.
لحظهای قرار ندارند و میهمان پرمهر و ناخوانده جمعهای چندنفره و قابهای پشت لنز دوربیناند؛ میهمان ناخواندهای که محبت نهتنها از میان چشمهای ریز فرورفته در صورتهای گردش موج میزند بلکه در میان کلماتی که با صدای دورگه نیز بیان میکنند هم خودنمایی میکند.
اگرچه جثه و سنهایشان متفاوت است اما همهشان یک ویژگی مشترک دارند و آن هم یک جهش ژنتیکی است که آنها را در زمره سندروم دان و اوتیسم قرارداده است.
(سندروم دان یک اختلال ژنتیکی است که به دلیل وجود یک کروموزوم اضافی در بیستویکمین جفت کروموزومی در بدن ایجاد میشود. اوتیسم (اختلال طیف اوتیسم) یک اختلال نوروتولوژیکی است که با مشکلات در تعامل اجتماعی، کنشهای تکراری و محدود، و تأخیر در توسعه زبان و تفکر همراه است).
در فکر این هستم که برای نوشتن گزارش چگونه با آنها ارتباط بگیرم که به یکباره سنگینی دستی را روی شانههایم حس میکنم؛ متعجب به پشت سرم برمیگردم پسری نوجوان با لبخند عمیقی که بر لب دارد سلام میکند و میگوید خوبی؟ پیش از اینکه واکنشی نشان دهم آقای جوانی که او هم لباسی همرنگ و شبیه پسرک به تن دارد عذرخواهی میکند دستش را میگیرد و به سمت صندلیهایی که مقابل جایگاه چیدهاند میرود.
سعی میکنم لحظهای چشم از آنها برندارم که در فرصتی مناسب با آنها گفتوگو کنم. نزدیکترین صندلی را برای نشستن در کنارشان انتخاب میکنم و باز هم پسرک پیشدستی میکند و میگوید سلام! اسمش را از او سؤال میکنم و در همین حین مربیاش همراه میشود و میگوید: "صدرا"؛ اسمش صدرا است و در مسابقات دوچرخهسواری مقام کسب کرده است. از او میخواهم خودش را معرفی کند و در مورد صدرا و شرایط خودش توضیح دهد.
27 سال سن دارد و حدود 5 سالی میشود که در حوزه کودکان مبتلا به اوتیسم فعالیت دارد و دورههای مربیگری را به صورت تخصصی گذرانده است.
او میگوید: صدرا اوتیسم خفیف دارد و در هفته دو روز را به طور کامل با او سپری میکند. صدرا، قهرمان دوچرخهسواری است و در کنار این حرفه خودآگاهی را هم از مربی همراهش فرا میگیرد. از کاری که انجام میدهد راضی است و با عشق، صدرا را همراهی و کمک میکند.
وقتی از او در مورد سختیهای کارش سؤال میکنم اندکی تأمل دارد و ادامه میدهد: یکی از سختترین چالشهایی که داریم این است که اگر در یک بازه زمانی آموزش، به هر دلیلی مسکوت بماند فرد دچار اوتیسم به مرحله ابتدایی آموزش باز میگردد و تقریباً هرآنچه آموخته است را فراموش میکند و مربی باید از مراحل ابتدایی مجدداً کار آموزش را ادامه دهد.
او در مورد مسابقات المپیک افراد اوتیسم و سندروم دان عنوان میکند: این مسابقات با استفاده از ورزش و بازیهای مختلف، احساس خوب و جدیدی به زندگی اطرافیان افراد اوتیسم میدهد و فرصتی مناسب را برای افزایش تعاملهای اجتماعی و رشد شخصی فراهم میکند.
این یک رویداد خاص و مهم است که بهمنظور افزایش آگاهی درباره اوتیسم و ارتقای شایستگی و جنبههای هوشمندی برای افراد مبتلا به این اختلال در نقاط مختلف جهان برگزار میشود.
دستهای صدرا در میان دستان پسر جوان و مربیاش قرار دارد و هربار که بیقرار میکند و میخواهد از روی صندلیاش بلند شود به آرامی او را دعوت به نشستن و تأمل میکند. سالن مملو از حضور بچههای سفیدپوش و قهرمانی است که با حمایتهای خانوادههایشان و خیران جایگاه اجتماعی ویژهای را کسب کردهاند. پس از آنکه صحبتهایم با صدرا و مربیاش تمام میشود مجدد صحنه دیگری توجهام را جلب میکند.
دختر جوانی که کت و شلوار قهوهای رنگی به تن دارد در میان صندلیهایی که به ردیف چیده شدهاند و جایگاه نشستن قهرمانانی خاص و بیقرار هستند در رفت و آمد است. هرازگاهی به گوشه و کنار سالن همایش میرود و در حالی که دست پسر بچهای را در دست دارد از او میخواهد روی صندلیاش بنشیند اگرچه این نشستنها چند دقیقهای بیشتر ماندگاری ندارد!
به سمتش میروم، برای مصاحبه به گرمی همراهیام میکند. برای گفتوگو گوشهای از سالن را که سروصدای کمتری دارد انتخاب میکنیم.
"بهاره شیخنژاد" 33 ساله دارد و مربی فوتسال بچههاست. از آنجایی که از سرتاسر کشور قهرمانان المپیک برلین نشان آوردهاند قرعه استان لاهیجان هم به نام او رقم خورده است و همراه 10 پسر قهرمانش که به آنها آموزش داده است در این مراسم حضور دارد.
شیخنژاد، مربی و مدالآور فوتسال است و از سال 98 همراه این کودکان است و به آنها آموزش میدهد.
او میگوید: اگرچه آموزش این افراد به شدت نیاز به صبوری دارد اما به این کار علاقه دارم و از آن لذت میبرم.
او با تاکید بر اینکه پسران قهرمانش از 18 تا 32 ساله متغیر هستند، ادامه میدهد: کار کردن با این بچهها توان و ظرفیت بالایی میخواهد اما در مقابل وقت و انرژی که برایشان میگذارم از آنها حال خوب و عشق و انگیزه میگیرم. این بچهها بدون هیچ چشمداشتی و از عمق وجود خود و بیحدواندازه محبت میکنند و ای کاش آن یک کروموزم اضافی را همه ما آدمها داشتیم!
براساس این گزارش، جشن المپیک کودکان مبتلا به اوتیسم و سندروم دان هدفمند است و فعالیتهای رقابتی را برای این فراگیران به ارمغان میآورد. با استفاده از رشتههای ورزشی مختلف از جمله شنا، دو و میدانی، فوتبال و تنیس؛ این جشنواره به کودکان اوتیسم این فرصت را میدهد تا مهارتهای بدنی و هماهنگیهای حرکتی خود را تقویت کنند.
این رویداد بهعنوان یک فرصت برای برقراری ارتباطهای اجتماعی در میان این کودکان است و آنها را برای همکاری و تعامل با دیگران آماده میکند. قرار دادن این کودکان در محیطی صمیمی و متنوع، خلاقیت آنها را تحریک میکند و به آنها اعتماد به نفس میبخشد؛ البته جشنواره المپیک کودکان اوتیسم میتواند برای خانوادهها نیز بهعنوان یک فرصت منحصربهفرد برای دیدن تواناییها و توانمندیهای فرزندانشان باشد. این رویداد میتواند برای اهالی جامعه نیز یک فرصت برای آشنایی با این اختلال و افزایش فهم و آگاهی در مورد نیازها و ضرورتهای افراد اوتیسم باشد.
سازماندهندگان جشنواره المپیک کودکان اوتیسم تلاش میکنند تا با ارائه امکانات مناسب برای این کودکان، فرصتی ایجاد کنند تا در محیطی صمیمی و بدون ترس و استرس، علاوه بر رقابت و ورزش، لحظاتی خوشحال و سرشار از بهبود را تجربه کنند. این رویداد بهطور مستقیم تأثیرات مثبتی روی سلامت روانی و جسمی کودکان اوتیسم دارد.
انتهای پیام/